«داگلاس آشفورد» برنده ی نوبل فیزیک سال 1996/1375 برای تحقیقات در خصوص خاصیت ابرسیالی ایزوتوپ هلیم می گوید: من از مدت ها قبل می دانستم که علاقه و اشتیاق من در زمینه ی دانش کاربردی است.زمانی که به دبیرستان می رفتم، مادرم به من اعتماد کرد و اجازه داد تا با ماشین وی به سیاتل بروم- نزدیک ترین شهر بزرگی که در نزدیکی محل زندگی ما بود- تا با عده ای از تأمین کنندگان ابزارهای پزشکی ملاقات کنم. من به آنها گفتم که می خواهم برای یک پروژه ی علمی یک دستگاه اشعه ی ایکس بسازم و با یک ماشین پر از وسایل به خانه بازگشتم .برای من خیلی آسان بود که این وسایل را کنار هم بگذارم و خیلی زود داشتم هر چیزی را با اشعه ایکس بررسی می کردم.
«جان مارتر» برنده نوبل فیزیک سال 2006/1385 برای اندازه گیری تابش زمینه ی کیهانی، اولین تابش منتشر شده پس از مهبانگ می گوید: «مردم همیشه از یک استاد بهره می برند.اما یک استاد نباید بگوید «این کار را این طور انجام بده». وی باید آنجا باشد تا بگوید: «می توانی این کار را انجام دهی؛ تلاش کن». اگر شما بخواهید یک کار واقعاً نو را انجام دهید، یک استاد احتمالاً نمی داند چطور باید این کار را انجام دهید.»
«جان مارتر» هنوز یک دانشمند جوان بود که رهبری مأموریت COBE (کاوشگر تابش زمینه ی کیهانی) را بر عهده گرفت؛ نخستین مأموریت اختصاصی که به مطالعه ی منشاء جهان اختصاص داشت. وی می گوید: «من 28 ساله بودم که ایده ساخت آشکارگری برای اندازه گیری تابش زمینه ی امواج مایکروویو کیهانی به ذهن ما رسید.هیچ کس به شما نمی گوید که چطور چنین پروژه ای را رهبری یا سازماندهی کنید.ناگهان شما از نقطه ای «بیایید امروز برویم سر کار» به نقطه ی «بیایید جاه طلبانه ترین پروژه ی کیهان شناسی را تا به امروز پیشنهاد دهیم.» می روید؛ اما تنها چیزی که می توانید انجام دهید شروع کار است.»
جان مارتر در ادامه توصیه هایش می گوید: «بزرگترین قدم ها در دانش، آن هایی هستند که کم ترین قابلیت توضیح را دارند. بسیاری از مردم فکر می کنند:«من یک فیزیکدان هستم، من می دانم که هر کاری را چطور انجام دهم»؛ اما کار به عنوان فیزیکدان این است که روی چیزهایی کار کنیم که چیزی از آنها نمی دانیم»
«اروین نیهر» فیزیکدان برنده ی نوبل پزشکی سال 1991/1370 برای مطالعاتش درباره ی کانال های یونی رشته های عصبی می گوید: «زمانی من فکر می کردم که می توانم از نردبان دانش بالا روم و به مدل سازی شبکه های عصبی و همانند آن بپردازم، اما نتیجه ای که گرفتم این بود که شما نمی توانید در خصوص توانایی های خود و محدوده ی تخصصی تان اغراق کنید.»
نیهر می گوید: «دلبستگی های خود را دنبال کنید، تلاش کنید تا چیزی را پیدا کنید که حقیقتاً شما را شیفته ی خود می کند. مهارت هایتان را توسعه دهید تا در داده های خود چیزهایی را مشاهده کنید و ساختار هایی را کشف کنید که غیر عادی هستند.»
4 پاسخ
زیاد حرفای خاصی نبود.همون چیزایی بود که همه میدونیم!فقط حرف جان مارتر برام جالب بود.
ممنونم عالی بود
خیلی عالیه…ممنون
مطلب خوب و مفیدی بود.