اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
آسمان می گرید.
ابرها می نالند.
باد و باران،
به پا می خیزد.
و چه زیباست که هر لحظه نسیم خنکی در راه است.
لغزش کوچه ی تر
چک چک آب روان بر سر بام
رویش دانه ی گل در گلدان…
باز هم می پیچد
بوی نان پدر خوب محل
می زند بر هر در
با دو دستان ضعیف
با دلی پر از مهر
با لبانش می زند او لبخند…
شاید کودکی باز کند آن در را
تا پدر باز ببیند رخ زیبای پسر
و چه زیباست که هر لحظه نسیم خنکی در راه است.
—
یادداشت سردبیر:
به قلم خانم خدیجه احمدی؛ خانه ایرانی شهرری از اعضای فعال سایت ( جمعیت دانشجویی امام علی (ع) )
خوب بود .
واقعا افرین…عالی بود عااالی….خیلی لذت بردم
ادامه بده….بازم بنویس
بخاطر روان بودن و زیبایی و صمیمیت ، شعرت رو دوست داشتم ……
عالی بود…..ممنون
موفق باشی