یکی از نوجوان ها پرسیده اند: من دوست دارم بعضی کارها رو که دین گفته انجام بدم. مثلا نماز بخوانم. ولی چون دلیل قانع کننده ای ندارم نماز نمی خوانم. لطفا من را راهنمایی کنید.
شاید بعضی از انسان های دین دار وجود داشته باشند که هنوز هم برای دین و انجام دستورات دینی خود به دنبال دلیل و برهان باشند. همیشه بهترین راه برای به یقین رسیدن پرسیدن و به نتیجه رسیدن است.به عنوان مثال یکی از این حالات را که برای عزیزی پیش آمده بررسی میکنیم:
جالب است که ما انسان ها وقتی بیمار می شویم و به مطب پزشکی می رویم، اگر آن پزشک دارویی را برای ما تجویز کند و بگوید مصرف آن دارو برای شما مفید است، بدون اینکه از او سؤال کنیم که این دارو چه فرایندی را جهت برطرف کردن بیماری ما طی می کند، از آن دارو حتی با عوارض زیادش استفاده می کنیم. اما برخی از مسلمانان به همین اندازه حاضر نیستند به خدا که خالق موجودات و در نتیجه داناترین اشخاص به ویژگی ها و نیازهای انسان هاست اعتماد کنند.
خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) در بسیاری از موارد به علل و حکمت های دستورات اسلامی اشاره کرده و نقش این اعمال را در زندگی بشر بیان کرده اند. حتی حکمت و فلسفه برخی از احکام به مرور زمان و با پیشرفت علم برای انسان ها مشخص شده است. در نتیجه با وجود این که در موارد مختلف، خداوند بی نیاز، خود این ابهامات را که نسبت به احکام اسلامی بوده را از اذهان زدوده است.علاوه بر این با وجود اینکه خود بشر هم به محدودیت فهم و درک خود و نقصان تحقیقات علمی اذعان دارد، حال؛ آیا منطقی است به خاطر کوتاهی درک و فهم ما از دلائل احکام شرعی، خود را از مزایا و فواید آن محروم کرده و در قیامت با پرونده سنگین تری در پیشگاه خداوند متعال حاضر شویم؟!
یکی از علل ترک نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایى با فلسفه نماز است همانطور که شما نیز به این بی اطلاعی تان اقرار کردید و گفتید(فکر می کنم اگر نماز بخونم بدبختی سراغم می اید). اگر انسان بداند نماز یعنی چه؟ چرا نماز می خواند؟ پایبندی و تقید به نماز اول وقت چه آثاری و برکاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و سبک شمردن نماز و عدم پایبندی به نماز اول وقت یا ترک آن چه عواقب و نتایجی خواهد داشت،
قطعا با میل تمام بلکه عاشقانه به سوی نماز خواهد رفت، زیرا کسی که نسبت به نماز و به فلسفه و علت اقامه آن معرفت پیدا می کند، از درون وجود خویش معنای با خدا حرف زدن و راز دل با او گفتن را درک می کند. حالش پیش از فرا رسیدن موقع نماز و بلند شدن صدای روح نواز اذان ، همانند آن عاشق شیدایی و فدایی می شود که نه همچون مجنون منتظر لیلی و نه همچون زلیخا اسیر زلف یوسف و یک تبسم او ، بلکه هزاران بار جنونش از مجنون فزون تر و چشم به انتظار نماز ماندنش از زلیخا جانسوز تر می گردد.
از این رو هنگام نماز برای او، هنگامه به پایان رسیدن هجران و چشم انتظاری است.هنگام فرا رسیدن لحظات وصال و عشقبازی عاشق و معشوق حقیقی است. قطعا هیچ لذتی برای او لذت بخش تر از نماز خواندن و مناجات و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی اش یعنی خدا نیست.مرحوم آیه الله بهجت شبی بعد از نماز فرمود: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد، هیچ گاه دنبال مسایل مادی نبودند.
چند نمونه جمله سازی با نماز برای کلاس اول
5/5 - (1 امتیاز)