«دور تا دور دنیا» با راشل کوری

راشل کوری

“نام من راشل کوری است”؛ نه سیاه نه سفید، نگاهی انسانی به غزه

“نام من راشل ‌کوری است” عنوان نمایشنامه‌ای براساس یادداشت‌های کوری است. کتابی که نه به قصد فرشته‌سازی و یا وانمود کردن چهره اهریمنی او بلکه برای معرفی وجه انسانی او منتشر شده است.

راشل کوری تنها مسافری نبود که وقتی به خاک غزه قدم گذاشت، تفاوت را میان آنچه شنیده با آنچه دیده بود، احساس کرد، تفاوتی که تنها هدفش پوشاندن چهره مظلومانه کودکان بی‌پناهی بود که هر از چند گاهی طعمه موشک‌های اسرائیل می‌شدند؛ موشک‌هایی که بارها توسط  سران و رسانه‌های غربی گفته شده بود که تنها مناطق نظامی را مورد هدف قرار می‌دهند.

اما در میان تمام مسافرانی که طی جنگ شش روزه به غزه آمدند، این تنها راشل کوری بود که جان خود را بر سر آرمان‌هایش داد؛ بلندگو به دست گرفت…  فریاد زد… سعی داشت از کودکان بی‌پناه غزه که در حصاری گرد آمده بودند، دفاع کند… اما بلدوزر اسرائیلی  که کار خود را ماهرانه انجام می‌داد، راشل را به خانه‌های پر از آرزویی فرستاد که در چند سال اخیر خرابشان کرده بود… همه مبهوت این صحنه بودند. کسی باور نداشت که سرباز اسرائیلی بدون در نظر گرفتن راشل و با زیر گرفتن او خانه‌های فلسطینی‌ها را دوباره به مخروبه تبدیل کند… اما شد.

“نام من راشل ‌کوری است” اثری است شامل نامه‌ها و ایمیل‌های راشل که با ویرایش الن ریکمن و کاترین واینر منتشر شده است. هر چند به نظر می‌رسد که اهمیت این کتاب بیشتر بر جنبه یادداشت‌های او از سرزمین‌های اشغالی باشد اما در کتاب نکاتی مطرح می‌شود که دیگر زوایای شخصیتی او را به مخاطب می‌نمایاند؛ ویژگی‌هایی که تاکنون شاید کمتر به آن اشاره شده است.

کاترین واینر در یادداشت خود درباره اینکه او و ریکمن حین تبدیل این یادداشت‌ها به نمایشنامه در پی چه چیز بوده‌اند و همچنین درباره اینکه یادداشت‌های راشل کوری چه شخصیتی از او را بازتاب می‌دادند، می‌نویسد: «امیدوار بودیم که دریابیم چه چیزی باعث شده بود راشل کوری با کلیشه‌ جوانان مصرف‌گرا و سیاست‌گریز امروز فرق داشته باشد. پس از اینکه از پدر و مادر ریچل اجازه‌ تبدیل کلمات او به نمایش را گرفتیم، یک بسته‌ بزرگ برایمان آمد: ١٨۴ صفحه از نوشته‌های راشل که بیشترش را قبلا ندیده بودیم. این نوشته‌ها زنی را آشکار کرد که هم عادی بود و هم فوق‌العاده. شعر راجع به گربه‌اش، دوستانش، مادربزرگش، وزش باد و از سن بسیار کم، درگیر‌شدن پراحساس با مسائل جهان، برای اینکه جای خودش را در آن پیدا کند. در قدیمی‌ترین نوشته‌ سیاسی‌ای که پیدا کردیم راشل در ده ‌سالگی شعری نوشته بود درباره‌ اینکه چقدر «همه‌جا کودکان آزار می‌بینند» و چقدر آرزو دارد «گرسنگی را پایان دهد.»

نمایشنامه «نام من راشل ‌کوری است» برای اولین‌بار در سال 2005 توسط آلن ریکمن در لندن اجرا شد؛ نمایشی که توانست جوایز متعددی را برای بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر از آن خود کند. اجرای نمایشنامه حاضر به دلیل محتوای سیاسی‌ای که داشت در کشورهایی مانند آمریکا با محدودیت‌هایی مواجه شد؛ محدودیت‌هایی که خود در نهایت حکایت از اهمیت این اثر داشت.

راشل در بخشی از کتاب که برشی از ایمیل او به خانواده‌اش است، می‌نویسد: «در حال حاضر دو هفته و یک ساعت است که به فلسطین آمده‌ام، واژه برای توصیف آنچه که می‌بینم، کم است. نمی‌دانم این همه کودک چگونه بدون هیچ پشتوانه و حتی خانه‌ای اینجا زندگی می‌کنند. شما نمی‌توانید آنچه را که من می‌گویم تصور کنید. هر کس دیگری تا زمانی که اینجا را از نزدیک و با چشمان خودش ندیده و حس نکرده باشد، نمی‌تواند بفهمد من از چه چیزی صحبت می‌کنم.

بعد از خراب شدن خانه‌ها، جایی برای زندگی و حتی آب و غذایی برای ادامه حیات وجود ندارد. این چیزی است که در غزه در حال رخ دادن است. می‌خواهم شما را با این ایمیل‌ها با اقیانوسی از دردهای مردم بیگناه آشنا کنم…»

“نام من راشل ‌کوری است” اخیراً توسط حسین درخشان به زبان فارسی ترجمه و در قالب مجموعه «دور تا دور دنیا» از سوی نشر نی روانه بازار کتاب شده است. در انتهای ترجمه فارسی کتاب، یادداشتی از سوی خانواده راشل منتشر شده که در بخشی از آن آمده است: «این نمایش درباره‌ آرمان مشخصی که راشل در حال دفاع از آن جان داد، در چارچوب ارزش‌های وسیع‌تر مورد احترامش است و همین است که پیام او را نیرومند و فراگیر می‌سازد. راشل خود، عزیزانش و دنیایش را به پرسش گرفت. این نمایش نشان می‌دهد که این کار را با طنازی، ظرافت و حسن ظن انجام داده است. با وجود همه‌ آنچه به قصد فرشته‌سازی یا اهریمن‌سازی از راشل نگاشته شده، این نمایش در انسانی‌ساختن او موفق است… آنچه راشل در رفح شاهد بوده است، ماجرایی واقعی است. ماجرای او و ماجرای خانواده‌های فلسطینی که او با آنان زندگی می‌کرد. این کل ماجرای کشمکش اسرائیل/فلسطین نیست ولی یکی از ماجراهای اشغال فلسطین به دست اسرائیل است که به‌ندرت بازگو شده است. اگر در طول تعریف‌کردن داستان احیاناً گیج و گم شدید، به توصیه‌ یکی از نویسندگان نمایشنامه و کارگردان اولین اجرای آن، الن ریکمن، عمل کنید: «به راشل بازگردید. به آنچه نوشته است و بگذارید واژه‌هایش شما را با خود ببرد.»

tasnimnews.com

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
این هم میوه شب عیدتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *