آسیب شناسی دروغگویی بر سرمایه اجتماعی در جامعه

تعریف دروغ

17400_409منظور از دروغ گفتن، بیان کردن گزاره یا ارائه اطلاعاتی است که با واقعیت انطباق ندارد و عامدانه برای فریب دیگران به کار برده می شود. بنابراین با توجه به این ها چند ویژگی را می توان برای دروغ برشمرد: نخست این که پیامی منتقل می شود که غالبا”  به صورت یک پیام کلامی است ولی می تواند در رفتار فرد هم باشد. این پیام به وضوح با واقعیت انطباق ندارد، عامدانه بیان می شود و قصد بیان کننده فریب دادن شنونده است تا آن پیام یا گزاره را باور کند.

علت روی آوردن افراد به دروغ گویی 

دروغ گفتن متاثر از مسائل پیچیده و فاکتورهای روانشناسی فردی و اجتماعی است. شاید با طبقه بندی کردن دروغ گفتن بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا افراد دروغ می گویند. دسته ای از دروغ ها مصلحتی هستند. در واقع در این موارد فرد دروغ می گوید تا کسی را از خطری برهاند یا جان فردی را نجات دهد یا منفعتی برای فرد یا گروهی ایجاد کند. گروه دیگری از دروغ ها شامل مواردی است که فرد برای بالا بردن وجهه خودش یا خریدن آبروی خود یا دور کردن خود از شرمساری و تنبیه می گوید. این دروغگویی برخلاف گروه اول که ممکن است هدف دروغ نفع فرد یا گروه دیگری باشد، به نفع خود فرد است. نوع دیگری از دروغ گویی دروغ خودخواهانه است. در این شکل از دروغگویی فرد برای آن که به خود سودی برساند دروغی می گوید که می تواند باعث ضرر به دیگران شود. دسته دیگری از دروغ گفتن ها هم شامل دروغ های ضد اجتماعی می شود که برای تخریب شخصیت، بردن آبروی دیگران و آسیب زدن به فرد یا گروهی دیگر انجام می شود.

دروغ سفید یا دروغ مصلحتی با نیت جلوگیری از آسیب زدن به کسی یا جلوگیری از آسیب دیدن فردی گفته می شود اما باید به دسته دیگری از دروغ ها هم در قالب تعارفات اشاره کنیم.  «تعارفات » به نوعی دروغ های خاص یا بهتر است بگوییم نوعی بازی یا تعامل اجتماعی مبتنی بر دروغ هستند. در تعارفات که به عنوان شکلی از احترام گذاشتن به طرف مقابل انجام می شود دروغی می گوییم که گوینده و شنونده از غیر واقعی بودن آن اطلاع دارند. برای نمونه فرض کنید حدود نیمه شب است و بعد از یک روز کاری سخت می خواهید به محل استراحت خود بروید که دوستی برای گرفتن یک کتاب به شما مراجعه می کند. بعد شما با وجود خستگی به مراجعه کننده تعارف می کنید که بفرمایید درخدمتتان باشیم. هر دو نفر جوری وانمود می کنند که واقعا  این دعوت جدی و واقعی است اما در واقع هر دو طرف می دانند که نوعی بازی بین فردی را انجام می دهند و قواعد بازی حکم می کند که گوینده با اصرار دعوت کند و طرف مقابل هم به شدت دعوت را نپذیرد و متقابلا با او تعارف کند یا « از لطف ایشان تشکر کند ». حال اگر در این بین شنونده دعوت را جدی بگیرد قواعد بازی به هم می خورد و احتمالا فرد دعوت کننده دلخور هم خواهد شد! این دروغ گفتن به قصد فریب دادن نیست بر عکس اگر طرف مقابل آن را جدی بگیرد و باور کند بازی را به نوعی به هم زده است. هر دو طرف باید بدانند هدف تنها انجام یک رسم و آیین برای بیان احترام و علاقه به طرف مقابل است.

سن دروغ گویی 

7809eb1464badeb1c28ba0e14df3e878 دروغ گفتن تا حد زیادی محصول یادگیری است و نیاز به توانایی های شناختی خاصی هم دارد که در مراحل مختلف رشد تغییراتی می کند. ما در مراحل اولیه رشد کودکان شاهد داستان پردازی های غیر واقعی آن ها هستیم مثلا” این که چگونه به شکار شیر و پلنگ رفته اند. دروغ هایی که آن ها می گویند نه با نیت فریب که متاثر از فانتزی های کودکانه آن هاست. در این سنین کودکان در واقع قادر نیستند تخیلات و فانتزی های خود را کاملا”  از واقعیت بیرونی جدا کنند و توانایی آن را هم ندارند که طوری این داستان ها را بسازند و بگویند که شنونده باورشان کند. به تدریج و با رشد توانایی های شناختی و ذهنی کودک، او رفته رفته می آموزد که چگونه دروغ بگوید تا دیگران باور کنند. این مربوط به دوره هایی بین چهار تا پنج سالگی است که به اصطلاح « هوش ماکیاولیایی » و « نظریه ذهن » شکل می گیرد ؛ در این دوره در واقع کودک می تواند پیش بینی کند که رفتار و گفته خودش چه تاثیری بر شما می گذارد، شما چه فکر یا احساسی در قبال آن خواهید داشت یا بر اساس رفتاری که از شما می بیند حدس می زند که احتمالا” در ذهن شما چه می گذرد.

اگر در خانواده ای صداقت مورد احترام و تمجید باشد و دروغگویی مورد سوال و چالش قرار گیرد کودک بیش تر تمایل به راستگوئی خواهد داشت اما همیشه این اتفاق نمی افتد مثلا ” از همان زمانی که پدر و مادر به کودک می گویند « ببین، اگر از تو پرسیدند ما کجاییم، فلان اطلاعات غلط را بده یا مثلا” وقتی به خانه خاله رفته اند، می گویند: پسرم اگر عمو پرسید نگویی که ما خانه خاله بودیم. » بخشی از نهان روشی را به تدریج به کودک می آموزند که این وضع باعث می شود که خانواده ها  آموزش دهند که چگونه دروغ می تواند به ابزاری دفاعی تبدیل شود. حال کودک به جای این که بیاید و مشکلش را مطرح کند و با طرح آن با هم اندیشی مشکل را برطرف و حل کند ترجیح می دهد که دروغ بگوید.

تاثیر دروغ بر سرمایه اجتماعی یک جامعه

سرمایه اجتماعی بر پایه اعتماد شکل می گیرد. اعتماد بین فردی مثل یک چسب اجزای جامعه را به هم پیوند می دهد و اگر نباشد همبستگی و اشتراک اجتماعی احساس نخواهد شد، امکان کار گروهی و مشارکتی وجود نخواهد داشت و بدبینی و سوء ظن و اضطراب بر جمع حاکم خواهد شد. شاید در جامعه ما هم یکی از دلایلی که کار گروهی موفق نداریم یا کم داریم همین نبود اعتماد است . در این شرایط فرد در تعاملات مختلف خود با دیگران و یا جامعه نمی تواند اعتماد کند و در کار گروهی هم مدام احساس می کند که مبادا هم گروهی های او دنبال منافع خودشان باشند. در رقابت های فردی و اجتماعی این شرایط خود را بیش تر نشان خواهد داد. وقتی بر روابط بین فردی اعتماد حاکم نباشد و این معیارهای اخلاقی درونی نشده باشند در رقابت ها ممکن است افراد از هر ابزاری برای پیشبرد و موفقیت خود استفاده کنند. به خصوص اگر ترس از برملا شدن و تنبیه برای رفتارشان وجود نداشته باشد. وقتی اعتماد نباشد حتی در ابعاد مختلف زندگی روزمره هم تاثیر می گذارد. در واقع اعتماد اگر نباشد و دروغ که فراگیر شود تک تک روابط ما از روابط بین فردی در داخل خانواده گرفته تا ابعاد وسیع تر اجتماعی متاثر از آن خواهد بود و جو سوء ظن و بدبینی حاکم خواهد شد. این  بدبینی ،  استرس و فشار روانی شدید و دائمی را در پی خواهد داشت که تاثیرات عمده ای بر سلامت عمومی  چه در بعد سلامت روان و چه سلامت جسمی خواهد داشت. طبیعتا”  در جامعه ای که دروغ فراگیر شود و جای اعتماد را بگیرد سرمایه اجتماعی هم مختل می شود . بدین ترتیب باید بگوییم که مسئله دروغ اگر تبدیل به یک مسئله در ابعاد اجتماعی شود فقط یک مشگل اخلاقی نخواهد بود بلکه باید آن را حتی یک مسئله متاثر و تاثیر گذار بر سلامت هم بدانیم.

دکتر سامان توکلی

ویژه نامه همشهری شش اسفند 91

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
توصیه های برندگان نوبل به تیز هوشان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *