در این مطلب می خواهیم به موضوع ترکیب بندی بپردازیم. ترکیب بندی در عکاسی به معنی قرار دادن مناسب عناصر در کادر تصویر است که باعث می شود سوژه اصلی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ترکیب بندی مسئله ای بسیار مهم است و نمی توان به وسیله برنامه های ویرایش، یک عکس با ترکیب بندی نامناسب را به عکسی استاندارد تبدیل کرد. از طرفی نباید اجازه دهید قواعد ترکیب بندی مانع از خلاقیت شما شود و بیش از حد دست و پای شما را در نوآوری و تجربه های جدید ببندد.
در ادامه با یکسری از قواعد در ترکیب بندی آشنا می شویم تا با استفاده مناسب از آن ها عکس های تاثیرگذاری ثبت کنیم.
قانون یک سوم
کادر مستطیلی عکس را با خط های فرضی به سه قسمت مساوی هم در جهت طول و هم در جهت عرض تقسیم می کنیم. در نهایت شش مستطیل کوچک به دست می آید. مستطیلی که در وسط کادر مشاهده می کنید از تلاقی چهار خط تقسیم کننده به وجود آمده است که در چهار نقطه به هم می رسند. این چهار نقطه را نقاط طلایی می گویند، اگر سوژه اصلی در این چهار نقطه قرار گیرد جذابیت بیشتری پیدا می کند و چشم مخاطب آن را زیباتر می بیند.
به تصویر زیر توجه کنید:
خطوطی که برای به دست آوردن نقاط طلایی کشیدیم بلااستفاده نیستند و در مواردی که سوژه ما در فرم خط قرار می گیرد بهتر است که روی این چهار خط ترکیب بندی شوند. برای مثال: فرم درخت یا خط افق آسمان.
اشتباهی که اغلب افراد مبتدی در عکاسی انجام می دهند این است که سعی دارند سوژه را در وسط کادر قرار دهند که با توجه به توضیحات بالا از جذابیت عکس می کاهد.زیرا نقطه وسط کادر را نقطه مرده می نامیم که باید سعی کنیم تا حد امکان سوژه ما در این نفطه قرار نگیرد این درست برعکس آن چیزی است که بسیاری ازمردم فکر می کنند و وقتی می خواهند عکس بگیرند بلافاصله موضوع را در وسط عکس قرار می دهند.
ترکیب بندی متقارن
همه ما با مفهوم تقارن آشنا هستیم. تقارن تکرار طرفی از شکل در طرفی دیگر است. این تکرار ممکن است ذهن مخاطب را خسته کند و جذابیت و پویایی را از تصویر ما بگیرد ولی در مواردی می تواند جالب توجه باشد.
ترکیب بندی کادر در کادر
عناصری مثل پنجره، در یا طاق های قوسی در معماری سنتی وقتی در پیش زمینه قرار می گیرند خود کادری را می سازند و سوژه را از درون خود به نمایش می گذارند، به ابن شیوه کادر در کادر می گویند که باعث استحکام در ترکیب بندی عکس می شود.
ترکیب بندی با خطوط هدایت گر
خطوط هدایت گر به مخاطب در پیدا کردن سوژه اصلی در تصویر کمک می کند. این خطوط می تواند دیوار، مسیر یا هر خط دیگری باشد.
ترکیب بندی با الگو تکرار شونده
گاهی تکرار الگو ها که می تواند نرده های کنار خیابان یا قوس ها در معماری یا هر چیز دیگری باشد باعث افزایش جذابیت تصویر و ترکیب بندی می شود زیرا چشم انسان را به دنبال خود می کشاند و ریتم جالبی ایجاد می کند.
ترکیب بندی با اشغال کامل فضا
در این روش شما فضای تصویر خود را کاملا با سوژه پر می کنید که در بعضی از موارد مخصوصا عکاسی فرم کاربرد دارد چرا که باعث می شود توجه مخاطب منحصرا به سوژه مورد نظر جلب شود و عناصر اضافی حواس او را پرت نکند.
ترکیب بندی با فضای منفی
ابتدا توضیح این مسئله ضرورت دارد که به چه فضایی منفی گفته می شود. به طور کلی فضایی که عناصر تصویر اشغال می کنند فضای مثبت و به فضای اطراف آن که خالی می ماند فضای منفی می گویند.
در اغلب سوژه ها و موقعیت ها باید فضای منفی را در کنار فضای مثبت حفظ کنید که ذهن مخاطب مشوش نشود و سادگی و جذابیت را در عکس شاهد باشیم. نسبت اشغال فضای منفی به فضای مثبت اغلب یک سوم به دو سوم یا دو سوم به یک سوم است. به بیانی ساده تر در بعضی از موارد فضای مثبت یک سوم از کادر را اشغال می کند و دو سوم متعلق به فضای منفی است و در مورد دیگر فضای مثبت دو سوم را از آن خود می کند و یک سوم باقی مانده متعلق به فضای منفی است. درباره قانون یک سوم در ابتدای بحث مفصل تر توضیح داده شد.
همان طور که دیدید توضیحاتی که در بخش انواع ترکیب بندی دادیم گاهی کاملا متضاد با یکدیگر بودند و این نکته به روشنی بیان می کند که چقدر صلاحدید عکاس در زمینه انتخاب کادر و انوع آن اهمیت دارد. این قضیه با تجربه و گاهی مراجعه به احساسات شخصی او به دست می آید. قوانین ترکیب بندی به هیچ وجه مستبدانه نیستند و فقط به عنوان راهنما در کنار عکاس می مانند و به او کمک می کنند که از لحاظ بصری عکسی موفق ثبت کند.
قانون چپ به راست / راست به چپ
نظریه ای وجود دارد که می گوید عادت خواندن متون که در انگلیسی از چپ به راست و در فارسی از راست به چپ است در مشاهده تصاویر نیز وجود دارد. یعنی چون ذهن ما همواره و بر حسب عادت متون را از راست به چپ پیگیری کرده است پس علاقه دارد در تصاویر هم حرکات را از راست به چپ پیگیری کند.
ترکیب بندی متوازن
گاهی در تصویر علاوه بر سوژه اصلی در یک طرف کادر لازم است که عنصری فرعی در آن طرف کادر وجود داشته باشد که به علاقه وجود ما یعنی رعایت وزن در تصویر پاسخ دهد یا ممکن است بخواهیم چند عنصر را به تصویر بکشیم که هیچ کدام بر دیگری ارجحیت ندارند و به یک اندازه اهمیت دارند یا ممکن است از لحاظ دوری و نزدیکی در یک سطح باشند. در اینجا رعایت توازن در سطح تصویر به موفقیت آن کمک شایانی خواهد کرد.
مثلث های طلایی
این قانون از بسیاری جهات به قانون یک سوم که در قسمت قبل توضیح دادیم شباهت دارد، با این تفاوت که این بار ما با مثلث سروکار داریم. کادر را از یک سمت به سمتی دیگر با یک خط مورب وصل می کنیم، سپس دو خط کوچک تر با زاویه قائم به خط مورب رسم می کنیم و عناصر تصویر را در این الگو قرار می دهیم.
در این صورت تصویری کاملا پویا داریم که انرژی های بصری در آن جریان دارد و مخاطب به آن جذب شده و آن را پیگیری می کند.
لزومی ندارد عناصر تصویر ما دقیقا مطابق این شکل باشند اما رعایت هر اندازه از این فرم می تواند مفید باشد.
استفاده از رنگ در ترکیب بندی
گاهی در میان انبوهی از رنگ سبز چمن، گلی قرمز می تواند زمینه ای مناسب برای یک ترکیب بندی خوب و نقطه تاکیدی موفق باشد. یک عکاس باید با مبانی رنگ آشنا باشد. رنگ های مکمل و متضاد را بشناسد و در طبیعت یا موقعیت های دیگر به دنبال ایجاد هارمونی در رنگ های عکس خود باشد.
سادگی و مینیمالیستی در ترکیب بندی
یک پیشنهاد! همیشه در عکاسی به دنبال سوژه های پیچیده و شلوغ و پر از نقطه تاکید نباشید. گاهی جهان اطراف را ساده ببینید. یک گل ساده یا یک تک درخت اگر در ترکیب بندی درست قرار بگیرد می تواند حتی از عکس های شلوغ و پردرسر هم جذاب تر باشد.
این نکته را دوباره تکرار می کنم در عکاسی به عواطف و احساسات خود بیشتر توجه کنید. با قرار گرفتن در موقعیت های مختلف احساساتی متفاوت در ما ایجاد می شود که اگر بتوانیم آن را در عکس های خود منعکس کنیم عکاس موفقی خواهیم بود.