شاعران مختلف تا کنون شعرهایی در باره ماه مبارک رمضان سروده اند و هرکدام به جنبه ای از زیبایی های این ماه پاک خدا پرداخته اند. در این مطلب شعرهایی در باره ماه مبارک رمضان را برای شما گرداوری کرده ایم
پیشواز
امروز تمام اهل خانه
رفتند به پیشواز روزه
پر زد دل من دوباره امروز
تا پنجرههای باز روزه
ای ماه بزرگ آمدی باز
با یک سبد از گل بهاری
گلدان دلم چقدر خالیست
برخیز که بوتهای بکاری!
ای خوب! پی تو میدویدند
یک سال تمام چشمهایم
اکنون که رسیدهای بکش دست
بر سینه خالی از صفایم
با آینههای خود دلم را
مثل دل آسمان صفا ده
از من تو بگیر آب و نان را
بالی چو پر فرشتهها ده
شاعر: تقی متقی
حکمت روزه
حکمت روزهداشتن بگذار
باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس
و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود
پشت شیطان از او خمیده شود
عارفان سر کشیده گوش به زنگ
کز شب غره ماه دیده شود
آفتاب ریاضتی که از او
میوه معرفت رسیده شود
عطش روزه میبریم آرزو
کو به دندان جگر جویده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح
کادمی صافی و چکیده شود
بذل افطار سفره عدلی است
که در آفاق گستریده شود
فقر بر چیده دار از خوانی
که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست
گوش کن نکته پروریده شود
از یکی میوه عمل که در او
کشته شد سیهزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب
نخل عمر از گنه تکیده شود
چه گذاری به راه توبه کز او
پیچ و خمها میان بریده شود
مفت مفروش کز بهای شبی
عمرها بازپس خریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه
پرتوی مانده تا پریده شود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب
ور نه صور خدا دمیده شود
در جهنم ندامتی است کز او
دست و لبها همه گزیده شود
مزه تشنگی و گرسنگی
گر به کامم فرو چشیده شود
به خدا تا گرسنهای نالید
تسمه از گرده ها کشیده شود
شاعر: محمد حسین شهریار
نماز رمضان
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان
سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان
دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینهام از سوز و گداز رمضان
بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
شاعر: علیرضا قزوه
غنچه تسبیح
یاس چکیدهست میان حیاط
پر شده از زمزمهها گوش شب
خواب نشستهست لب پنجره
ماه خزیدهست در آغوش شب
پهن شده سفره ما باز هم
پر زده چشمان من از شهر خواب
نان و غذا چیده شده توی ظرف
آن طرفش عاطفه و ظرف آب
سفره ما بوی خدا میدهد
بوی گل باغچه و جانماز
چادر آبی به سر مادرم
پر شده از زمزمههای نماز
باز پدر غرق دعای سحر
غنچه تسبیح گرفته به دست
وقت شکوفایی این باغچهست
شاعر: رودابه حمزهای
رکاب ماه نو
زیر سقف آسمون نقرهکوب
شبح شهر سیاهو میشه دید
ترمه و عقیق، آب و آینه
گوشه ابروی ماهو میشه دید
بعضیا مثل ستارهها سپید
رفتنو تکیه به آسمون دادن
بعضیا رو پشت بوم خونشون
موندن و ماهو به هم نشون دادن
باز باید یه دور دیگه بگذره
از همین یک دو سه روز عمرمون
میمونیم یا نمیمونیم با خداس
پای سفرههای افطار و اذون
کاشکی عطر نفس فرشتهها
این دل عاشقو مبتلا کنه
کاشکی بارونی بیاد از آسمون
قلبای شکسته رو طلا کنه
کاش زمونه فرصتی به ما بده
فرصت دوباره آشنا شدن
کاش یه بارم ما رو قابل بدونن
برا پرکشیدنو رها شدن
این نسیم رحمت خدا
ای هوای باغ آشنا
چون خزان دلشکستهای
مارو به حال خودم کن رها
باز باید یه دور دیگه بگذره
از همین یک دو سه روز عمرمون
میمونیم یا نمیمونیم با خداس
پای سفرههای افطار و اذون
خوش به حال اون ستارههای دور
که غبار جاده رو جامیذارن
سوار اسب سیاه شب میشن
تو رکاب ماه نو پا میذارن
خوش به حال اون جوونههای نور
که شدن شکوفههای شب عید
اونا که پرندههای دلشون
از رو دستای قنوتشون پرید
شاعر: عبدالجبار کاکایی
ماه سبز نیاز
ماه سبز نیاز و آرامش
ﻣﺎه ﭘﺮواز ﺗﺎ وﺟﻮد ﺧﺪاﺳﺖ
ﻣﺎهﺳﺠﺎده، ﮔﻞ، دﻋﺎ، ﻗﺮآن
ﻣﺎه ﭘﺮﻫﯿﺰﮔﺎریو ﺗﻘﻮاﺳﺖ
ﻣﯽﺷﻮد ﺑﺎ ﺳﺘﺎره در ﻣﻬﺘﺎب
ﻣﺜﻞ رود زﻻل ﺟﺎری ﺷﺪ
میشود با تبسمی آبی
بر لب آسمان بهاری شد
میشود تا بها و جعرش خدا
با نمازی پر از صفا پل بست
میشود پر کشید مثل شهاب
روی فرشی پر از ستاره نشست
میشود چکهچکه جاری شد
در دل لحظههای سبز دعا
با دو بال صمیمیت پر زد
از زمین تا به اوج سبز خدا
وقتی از آسمان روشن شب
میچکد قطرهقطره نور نشاط
میشود مثل شاخهای گل کرد
توی گلدان آشنای حیاط
میشود با دو دست شادی کاشت
توی باغ سحر گل لبخند
میشود خط روشن شب را
تا به اوج نماز زد پیوند
شاعر: سحر شقاقی
سفره ی خدا
با صدای صبح
از مناره ها
سفره ی غذای ما
بسته می شود
روبه رو ، ولی
سفره ی خدا
گشوده است
شاعر: حامد محقق
ماه نور
ماه باران دعا
بر سکوت لب ها
رویش غنچه نور
در کویر شب ها
ماه دل های سبک
جسم های دل پاک
روح های خوش بو
چشم های نمناک
چیدن شکره ی شکر
موقع افطاری
در سحر، خوردن از
سفره ی بیداری
ماه بیدار شدن
یا عبادت کردن
رنج را فهمیدن
شکر نعمت کردن
ماه کمتر خوردن
بیش تر کوشیدن
صبح را حس کردن
نور را نوشیدن
ماه شفاف شدن
ماه نور و باران
رستن و بالیدن
در بهار رمضان
شاعر: وحید نیکخواه آزاد