راهنمای مطالعه
در ادامه چند انشا در مورد تابستان و اینکه تابستان خود را چطور گذارندید برای شما قرار دادهایم که بتوانید برای نوشتن انشا در مورد تابستان از آنها ایده بگیرید.
پیشنهاد مطالعه: انشا درباره ماه مهر
1. انشا در مورد تابستان : من تابستان گرم را دوست ندارم
مقدمه: تابستان خیلی گرم است و من گرمای تابستان را اصلا دوست ندارم. شاید خیلی از دوستانم این فصل را دوست داشته باشند اما تحمل گرمای این فصل برای من سخت است. این انشا در مورد تابستان است.
فصل تابسان برای ما کلاس چهارمیها، بسیار شیرین است. ما در این فصل نیازی به مدرسه رفتن نداریم و تا سه ماه در تعطیلات هستیم. میتوانیم از بیکاری و تفریحات مختلف لذت ببریم، میتوانیم به مسافرت برویم یا اینکه در کلاسهای آموزشی شرکت کنیم. همه اینها باعث شدهاند که فصل تابستان، فصل محبوب کودکان باشد.
اما من با بقیه دوستانم فرق دارم. من اصلا فصل تابستان را دوست ندارم. گرمای فصل تابستان زیاد است. گرمای این فصل باعث میشود که حالم بد شود و نتوانم از این فصل لذت ببرم. درست است که من کلی اوقات فراغت دارم و میتوانم تفریح کنم، اما تفریح در هوای گرم چه فایدهای دارد؟ هوای گرم تابستان اصلا دوستداشتنی نیست.
به نظر من برای نظر دادن درباره هر چیزی، هم باید درباره چیزهای خوبش صحبت کرد و هم درباره چیزهای بد. تابستان خوبیهای زیادی دارد. اگر امکاناتش را داشته باشید، تابستان بسیار خوب و مفرح است. اما این فصل هزارتا چیز بد هم دارد که باعث میشود بسیار اذیتمان کند. به نظر بنده، بهجای تابستان، میتوان فصل بهار را به عنوان بهترین فصل انتخاب کرد.
نتیجهگیری: در این انشا در مورد تابستان من سعی کردم درباره بدیهای تابستان برای شما بگویم. همانطور که این فصل فواید خودش را دارد، دارای بدیهایی نیز هست. گرمای زیادی از حد تابستان بدترین چیز آن است و درست به همین دلیل، فصل تابستان، فصل موردعلاقه من نیست. من ترجیح میدهم فصلی را انتخاب کنم که هوا در آن خنکتر باشد و آدم بتواند با راحتی بیشتر به تفریح کردن بپردازد. مرسی از اینکه این انشا در مورد تابستان که من نوشتهام را خواندید.
این اولین نمونه از انشا در مورد تابستان بود. در ادامه با ما همراه باشید تا نمونههای جذاب تری از انشا در مورد تابستان را بخوانید.
پیشنهاد مطالعه: انشا در مورد روز شیراز
2. انشا در مورد تابستان : تابستان بهترین فصل خداوند است
مقدمه: خداوند چهار فصل آفریده است، اما از نظر من، پادشاه تمام فصلها، تابستان است. این فصل زیبا و خوشرنگ، بهترین فصلی است که میتوانیم داشته باشیم. برکت و سرسبزی در این فصل به اوج خودش میرسد و همین باعث میشود که من این فصل را از هر فصل دیگری بیشتر دوست داشته باشم. در این انشا در مورد تابستان میگویم چرا…
اول از همه، من تابستان را دوست دارم برای اینکه میتوانم همراه با خانواده به مسافرت بروم. شمال اولین مقصد ما است و ما هر سال تابستان، یکی دو ماه را در شمال میگذرانیم. شنا کردن در دریا و آبتنی کردن در رودخانه بسیار لذتبخش است. یکی از دلایلی که تابستان را دوست دارم، همین است.
دومین چیزی که باعث میشود تابستان را دوست داشته باشم، هوای خوب آن است. طبیعت در این ماه به اوج خودش میرسد از همه فصلهای دیگر زیباتر است. درختان همه سبز هستند و همه هم پر از میوههای جورواجور هستند. همه جا پر از گل و بوته است. تماشای این طبیعت زیبا، برای من خیلی جذاب است.
حرف از میوه شد. سومین دلیلم برای دوست داشتن تابستان، میوههای آن است. میوههای تابستان از هر فصل دیگری خوشمزهتر هستند. هلو، زرآلو، هندونه و هزارتا میوه خوشمزه دیگر را فقط میتوان در تابستان پیدا کرد. خب کاملا طبیعی است که بخواهم تابستان را به همین دلیل دوست داشته باشم!
دیگر دلیلی که باعث میشود عاشق تابستان باشم، نرفتن به مدرسه است. در این فصل خوب خدا، خبری از درس و مدرسه و سختگیریهای معلم نیست. در این فصل میتوانیم یک خیال راحت داشته باشیم. ما در این فصل میتوانیم به تفریح و بازی و کلاسهای اموزشی مشغول باشیم. مدرسهها فقط بچهها را اذیت میکنند.
نتیجهگیری: از این انشا در مورد تابستان میتوانیم نتیجه بگیریم که تابستان بهترین فصل خداست. این فصل چند دلیل خوب دارد برای اینکه آن را دوست داشته باشیم. من در این انشا درمورد تابستان مهمترین دلیلها را برای شما نوشتم. بدون شک همه بچههای دبستانی و همسن من، عاشق تابستان هستند.
این موضوع نیز دومین مورد از انشا در مورد تابستان بود امیدواریم که از این انشا در مورد تابستان لذت برده باشید.
3. انشا در مورد تابستان : در تابستان چه کارهایی کردم؟
مقدمه: تابستان فرصت زیادی برای ما فراهم میکند که بتوانیم کارهای زیادی انجام دهیم. من در فصل تابستان کارهای مختلفی انجام دادهام و میخواهم در این انشای کوتاه، درباره آنها حرف بزنم. امیدوارم که از این انشا در مورد تابستان خوشتان بیاید و از آن الگو بگیرید.
امسال تابستان خیلی گرم بود، البته هنوز هم هوا گرم است و ولی کمتر از تابستان است. اینقدر که این فصل گرم بود، ما تصمیم گرفتیم در خانه بمانیم و به همین دلیل، جایی مسافرت نرفتیم. شمال هم که همیشه شلوغ است و چون پدم حوصله ترافیک را ندارد، در خانه ماندیم. زیر کولر خیلی بهتر است.
در این تابستان من در دو کلاس شرکت کردم. کلاس اول، کلاس موسیقی بود که همیشه دوست داشتم در آن شرکت کنم. امسال برای اولین بار مادرم من را در این کلاس ثبت نام کرد. در این کلاس به ما پایهی موسیقی را یاد میدهند. من دوست دارم وقتی سنام بیشتر شد در کلاس پیانو شرکت کنم و نواختن پیانو را یاد بگیرم. شاید هم یک روز پیانیست شدم!
کلاس دوم اما کلاس زبان بود. مادرم میگوید که یاد گرفتن یک زبان دیگر برای همه ما واجب است. او میگوید که یاد گرفتن زبان به ما کمک میکند که با فرهنگ کشورهای دیگر آشنا شویم و بتوانیم آنها را درک کنیم. او میگوید یاد گرفتن زبان میتواند به بزرگ شدن و پخته شدن ما کمک کند. درست به همین دلیل، من با شوق و ذوق زیادی در کلاس زبان امسالم شرکت کردم.
امسال تابستان من خیلی استخر رفتن. هر یک شب در میان با پدرم به استخر میرفتیم. من آببازی را خیلی دوست دارم. در همین میان، پدرم به من شنا کردن را نیز یاد داده است. مادرم میگوید که با این همه استخر رفتن، دیگر نیازی به کلاس ورزش نداشتم، وگرنه من را در کلاس ورزشی هم ثبت نام میکرد.
نتیجهگیری: به نظر خودم، امسال تابستان من حسابی مفید بود. هم در آن کلی چیزهای تازه یاد گرفتم و هم اینکه کلی تفریح کردم. به نظر در تابستان باید بین تفریح و یادگیری، تعادل ایجاد کرد. من سعی کردم در این تابستان، به هر دو اینها رسیدگی کنم.
سومین انشا در مورد تابستان را نیز مطالعه کردید. اما هنوز هم ادامه دارد و ما موضوعات متوعی برای انشا در مورد تابستان انتخاب کردهایم.
پیشنهاد مطالعه: انشا درباره روز معلم
4. انشا در مورد تابستان: خاطره من از تابستانهای بچگی
همه ما از دوران کودکی خاطرههای زیادی داریم. من میخواهم درباره خاطرات کودکیام که مربوط به تابستان است برای شما بنویسم. یاد کردن از دوران خوب گذشته هرچند که کمی غمگین است، اما میتواند لذتبخش هم باشد.
به یاد دارم که در سالهای پیش، وقتی بچهتر بودم، مادربزرگ مادریام یک خانه باغ بسیار بزرگ داشت. هر سال تابستان، ما به همراه خالهها و فرزندان آنها در این باغ جمع میشدیم و چند هفتهای را مهمان مادربزرگ بودیم. مادربزرگ من خیلی مهربان بود و دستپخت بسیار خوبی هم داشت.
مزه غذاهایی که برایم درست میکرد را هنوز به یاد دارم. خوشمزهترین غذایی که درست میکرد، فسنجان بود؛ به خاطر مادربزرگم است که من اکنون عاشق فسنجان هستم. فسنجان او بخاطر عشقش به ما همیشه خوشمزه بود و مزه بهشتی میداد.
در آن چند هفتهای که ما در خانه مادربزرگ میماندیم، هر شیطانی که بگویید انجام میدادیم. من به همراه دخترخالهها و پسرخالههایم در باغ بازی میکردیم. از درختها میوه میچیدیم، در استخر شنا میکردیم و حتی گنجشک شکار میکردیم و آنها را برای شام کباب میکردیم. هرچند که مادربزرگ با این کار مخالف بود، اما ما کار خودمان را میکردیم
شبها همگی در کنار هم جمع میشدیم و سریال نگاه میکردیم. مادرها با هم حرف میزدند و غیبت میکردند، ما هم با شوق به حرفهایشان گوش میدادیم تا ببینیم در خانواده چه اتفاقاتی افتاده است. همه چیز، تک تک لحظات لذتبخش بودند. اما حیف که آن روزها گذشت.
مادربزرگ من چند سالی هست که فوت کرده است و دیگر کسی به آن خانه باغ نمیرود. آن روزهای خوب تمام شدهاند. اکنون هر کس با زندگی خودش مشغول است و آن روزهای خوب نیز همگی فراموش شدهاند. این موضوع برای من غمگینکننده است. کاشکی که آن روزهای خوب دوباره برگردند و ما بتوانیم باز هم لذتهای قدیمی را تجربه کنیم. من خیلی دلم برای خانه باغ مادربزرگ تنگ شده است.
این چهارمین انشا در مورد تابستان بود که برایتان آماده کرده بودیم.
5. انشا در مورد تابستان: منتظر بودم تابستان زودتر تمام شود!
این آخرین انشا در مورد تابستان است و شما باید پس از آن موضوع خود را برای انشا در مورد تابستان انتخاب کرده باشید.
من امسال تابستان همهاش خدا خدا میکردم که تابستان زودتر تمام شود! اگر از من میپرسید چرا، الان دلیلش را برای شما خواهم گفت. تابستان امسال خیلی اذیتکننده بود و من اصلا حال و حوصله این همه سختی را نداشتم!
گرمای امسال تابستان کشنده بود! این تابستان آنقدر گرم بود که اگر تخم مرغ را در خیابان میگذاشتیم، میپخت و اصلا سرخ میشد! حتی شاید هم میسوخت. خودتان فکرش را کنید، با این اوضاع چه بلایی سر ما آدمها میآمد؟ جایی که ما زندگی میکنیم هوا خیلی گرمتر است و به همین دلیل، تابستان واقعا عذابآور است.
ما کل تابستان را در خانه بودیم و هیچ جایی نرفتیم. در خانه ماندیم تا سلامت خودمان را حفظ کنیم! اگر بیرون میرفتیم گرمازده میشدیم و کارمان به بیمارستان میرسید. در خانه ماندن و زیر کولر خوابیدن خیلی بهتر از پختن زیر آفتاب سوزناک تابستان است. تابستان اصلا دوست داشتنی نیست و همه دروغ میگویند که منتظر این فصل هستند.
هیچکس از گرمای تابستان خوشش نمیآید، همه در این فصل کلافه و بیاعصاب هستند. گرمای هوا کاری کرده است که همه آماده دعوا و درگیری باشند! با این چیزها، حالا خودتان بگویید؛ اگر شما جای من بودید، برای تمام شدن تابستان لحظهشماری نمیکردید؟ قطعا همه مثل من بودید! امیدوارم که از این انشا در مورد تابستان خوشتان آمده باشد.
5 نمونه از انشا در مورد تابستان را خواندید که هرکدام موضوعی متفاوت از دیگری داشت. امیدواریم که از این 5 انشا در مورد تابستان لذت برده باشید و توانسته باشید از آن ایده بگیرید و یک انشا در مورد تابستان برای معلم خود بنویسید.