انواع برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر نوجوان ایرانی

انواع برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر نوجوان ایرانی

در این مقاله  می خواهیم شیوه های برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر نوجوان ایرانی را بررسی کنیم. از آن جا که ارتباط با جنس مخالف یکی از دغدغه های نوجوانان و خانواده های آنان می باشد تلاش می گردد تا به طور مفصل در مورد آن به بحث بپردازیم.

8 نوع برخورد اجتماعی بین دختران و پسران شناسایی شده است که در مقالات متعددی به بررسی کامل آن ها می پردازیم.

1- برخورد مبتنی بر شناخت و احترام متقابل

دختر و پسر نوجوان

عده ای از دختران و پسران با شناخت واقعی از بکدیگر و به دور از تخیلات و رؤیاهای غیر واقعی، با یکدیگر روبه رو می شوند. در جامعه کنونی دیواری بین دو جنس کشیده نشده است و آن ها ناگزیرند با یکدیگر برخورد داشته باشند. برخورد دختران و پسران در کوچه و خیابان، به هنگام رفتن و بازگشت از مدرسه، به هنگام ترددهای اجباری در سطح شهر، هنگام خرید، هنگام برخورد با فامیل و موارد دیگر همگی نشان از اجتناب ناپذیر بودن آن ها دارد.

عده ای از دختران و پسران تحت تعلیم و تربیت صحیح و نیز به کمک تعقل و تدبر خویش نه از جنس مخالف می گریزند و نه اینکه به محض دیدن آنان خود را می بازند و هیجان زده و دستپاچه می شوند. اینان یک نگاه و یک کلام از جنس مخالف را به عشق تعبیر نمی کنند و آن را در ذهن خود و رؤیاهای خویش نمی پرورانند. خانواده چنین افرادی به گونه ای رفتار نمی کنند که از جنس مخالف غول وحشتناکی در ذهن فرزندشان بسازند و یا آن را بسیار پر رمز و راز جلوه دهند. از سویی دیگر چنین خانواده هایی رعایت حدود را نیز به فرزندانشان می آموزند.

برای چنین افرادی برقراری ارتباط پنهانی در خارج از خانه با جنس مخالف معنایی ندارد.

2- برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر نوجوان مبتنی بر شرم افراطی

مقصود از شرم افراطی ناتوانی فرد در برخورد با افراد اجتماع است. این ناتوانی با تعابیری چون کناره گیری و انزواطلبی بیان شده است. این رفتار البته با “حیا ” متفاوت است. حیا رفتاری است اختیاری و ارادی در حالی که شرم یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.

در برخورد دو جنس با یکدیگر، شرم و خجالت، رفتار و حالتی نادرست و حیا حالتی پسندیده است. شرم و خجالت می تواند مضر باشد. در سال های اخیر با عده ای از دختران و پسران که دارای روابط پنهانی بودند، برخورد کرده ایم که در شرایط عادی حتی توانایی نگاه مستقیم در چشم کسی را نداشته اند. این افراد گاه به دلیل فرار از اضطراب ناشی از برخورد با دیگران سعی می کنند با فردی روابط نزدیک و صمیمی برقرار کنند تا از این طریق به نوعی به او پناه ببرند. این فرد می تواند فردی از جنس مخالف باشد و چنین رفتاری به شکل رفتار غیرمطلوب اجتماعی نمایان شود.

3- برخورد دستپاچه و هیجان زده

عدم شناخت ما از دیگران به خصوص عدم شناخت ما از نحوه قضاوت آنان درباره ما باعث برخورد هیجان زده و دستپاچه با ایشان می شود. وقتی ما نمی دانیم دیگران در مورد ما چگونه قضاوت می کنند و یا نمی دانیم که عکس العمل آنان در مقابل ما چگونه خواهد بود، دچار هیجان زدگی می شویم.

در چنین وضعی رفتار ما از حالت عادی خارج می شود و خود را بی کفایت می یابیم. از انجام دادن کارهای عادی چون راه رفتن، سخن گفتن، گرفتن و برداشتن اشیاء و امثال این ها به خوبی برنمی آییم. مهم تر از همه ارزیابی و قضاوت ما نسبت به دیگران و محیط در چنین اوضاعی دگرگون می شود که باعث می شود در نحوه ارزیابی دیگران از خود دچار افراط و اشتیاه شویم. احساس می کنیم دیگران بیش از حد به ما توجه می کنند، خواه این توجه در جهت تحسین و یا سرزنش باشد یا نباشد.

دختر و پسر نوجوان

شناخت نادرست

با این وصف می بینیم که شناخت نادرست و گاه ناقص ما از دیگران، موجب هیجان زدگی ما در برخورد با آنان می شود و از سوی دیگر این هیجان زدگی، خود موجب شناخت نادرست ما از دیگران می شود.عده ای از دختران و پسران امروزه به دلیل نداشتن شناخت صحیح از جنس مخالف چنین حالتی را از خود بروز می دهند. یک نگاه آنان را هیجان زده می کند و می پندارند صاحب نگاه، عاشق آن ها شده است.

دختری به من مراجعه کرده بود و می گفت: سه نفر در خیابان به من و دوستانم متلک گفتند. آن ها با حرکاتشان نشان می دادند که قصد ارتباط با ما را دارند. ما گیج شده ایم که آیا عشقشان واقعی است؟یا فرد دیگری می گفت: چرا وقتی پسری به دختری جمله “دوستت دارم” را می گوید دختر خود را دلباخته می کند؟  آیا این جمله هر فردی را دلباخته می کند؟  قطعا در جواب این سوال باید گفت که این کلمات برای همه جذاب و اثرگذار است ولی تنها برخی از افراد با این کلمات دلباخته می شوند. فردی دلباخته می شود که شناخت نادرست از جنس مخالف دارد و رفتار درست در برابر آن ها را تمرین نکرده است.

4-برخورد خشک و محدود دختر و پسر نوجوان

برخی از دختران و پسران در برخورد با جنس مخالف به نحو خشک و محدود رفتار می کنند. اینان از انجام دادن آداب معمول در برخوردهای اجتماعی سرباز می زنند و از سلام و احوالپرسی متداول حتی در میان خویشان و آشنایان از افراد غیر هم جنس اجتناب می کنند. این گونه رفتار هنگامی غیر عادی تلقی می شود که از حدود شرع و عرف فراتر رود و به رفتار افراد، شکل قهرآمیز و خشن بخشد. هنگام برخورد با چنین افرادی انسان احساس می کند کینه و خشونت سراسر وجود آن ها را اشغال کرده است. این افراد پرسش های افراد غیر همجنس و ناآشنا را، یا پاسخ نمی دهند و یا با خشونت پاسخ می دهند. این گونه افراد را می توان با صفاتی چون بداخلاق، ترش رو، خشن و سرد توصیف کرد. دختر و پسر نوجوان باید از خود پرسید که آیا در برخورد با افراد غیر همجنس چنین رفتاری ضروری است؟ آیا برای حفظ حدود شرعی و عرفی در برخورد با افراد غیر هم جنس می باید با خشونت و سردی رفتار کرد؟ قطعا پاسخ چنین سؤالاتی منفی است. هر چند پاسخ منفی به این سؤالات به این معنی نیست که می توان با خنده و شوخی و زیرپا گذاشتن حدود برخورد کرد. در حقیقت می بایست در رفتار و برخورد با جنس مخالف از افراط و تفریط خودداری کرد.

5- برخورد مبتنی بر پرخاشگری

پرخاشگری، عمل یا گفتاری است که به منظور آسیب رساندن به شخص و یا شیء دیگری انجام می گیرد. پرخاشگری ممکن است با عصبانیت و برافروختگی همراه باشد و یا نباشد. کسی که به هنگام عصبانیت به شخص یا شی ءای حمله می کند و به آن آسیب می رساند پرخاشگری را در حالت عصبانیت از خود نشان می دهد. در صورتی که بسیاری از مواقع پرخاشگری بدون همراهی با حالت عصبانیت بروز پیدا می کند. کودکی که با خونسردی در گوشه ای از اتاق نشسته و با چاقو عروسکی را پاره می کند در حقیقت رفتار پرخاشگرانه ای را از خود بروز می دهد.

پاره کردن صندلی اتوبوس و یا محل های عمومی مثل سالن های سینما، استادیوم و غیره از این موارد به شمار می روند. یکی از موارد پرخاشگری، در روابط دوجنس به چشم می خورد. پسرانی که با ویراژ دادن سریع موتور و یا ماشین در مقابل دختران، باعث ترساندن آنان شده و یا با پرتاب سنگ، شیشه منزل آنان را می شکنند، تمایل و رفتار پرخاشگرانه خویش را نشان می دهند. پرخاشگری در مردان بیش از زنان است. این قاعده در بسیاری از حیوانات نیز به چشم می خورد. علاوه بر جنسیت عومل محیطی و تربیتی دوران کودکی نیز مؤثر است.

افرادی که در دوران کودکی تجارب تنبیه شدید والدین را دارند ممکن است این تجربه را به شکل پرخاشگری در سنین بالاتر بروز دهند. گذشته از تجارب کودکی، آموزش غلط در برخورد با سایرین و ندادن نقش صحیح به دختران و پسران نیز در بروز پرخاشگری مؤثر است. این افراد عموما به لحاظ اجتماعی به حد لازم رشد نکرده اند.

6- برخوردهای غیر عادی و ناپخته دختر و پسر نوجوان

از اشکال دیگر برخوردهای دختران و پسران که در جامعه ایرانی به چشم می خورد، برخوردهایی است که ناشی از ناپختگی شخصیت آنان است که جنبه تخریبی آن برای خود و دیگران بیشتر است. رفتارهایی چون متلک گویی، مزاحمت های تلفنی، خبرچینی برای دوستان و فامیل، تهمت زدن، غیبت کردن و غیره.

از جمله این گونه رفتارها که در شهرهای بزرگ کم و بیش به چشم می خورد پرسه زدن فردی و گروهی برخی از دختران و پسران در خیابان هاست. این ها به منظور جلب توجه افرادی از جنس مخالف و با هدف دوست‌یابی از بین آنان ساعت ها در خیابان‌ها راه می‌روند بدون آنکه بدانند به دنبال چه چیزی هستند.

اینان هر چند گاهی موفق می شوند با افرادی سر صحبت را باز کنند و با شیوه کاملا نامتعادل سخنانی را با یگدیگر رد و بدل کنند لکن در نهایت با احساس خستگی، وازدگی، بیهودگی و احساس بیزاری از خود به خانه بازمی‌گردند. برخوردهای غیرعادی و ناپخته معمولا از نوجوانانی سر می‌‌زند که والدین آنان از فقر فرهنگی و تربیتی رنج می‌برند. این گونه والدین معنای واضحی برای زندگی و برنامه‌ مشخصی برای تربیت فرزندان خود ندارند و عموما باعث ایجاد یک زنجیر آسیب زا در جامعه می شوند.

دختر و پسر نوجوان

7- افراط در معاشرت

یکی دیگر از شیوه های برخورد بین دختر و پسر نوجوان، افراط و زیاده روی در معاشرت است. این گونه معاشرت ها، معمولا ناشی از بینش خاصی است که در خانواده مبنی بر «اجتماعی بودن» و «معاشرتی بودن» و در حقیقت با انگیزه «مترقی بودن» وجود دارد. این گونه خانواده ها معمولا الگوی مترقی بودن خود را از غرب می گیرند.

برگزاری مهمانی های مختلط و شوخی و خنده، غیر مقید بودن در مورد نحوه پوشش و حتی تماس بدنی، از جمله مشخصه های معاشرت افراطی است. ترقی یک جامعه، حتی در مواردی که می خواهیم از کشورهای دیگر الگو بگیریم، در شهوترانی و خوش گذرانی بی قید و بند نیست. ترقی علمی و اخلاقی و داشتن روابط انسانی مفید برای جامعه و حفظ ارزش های اجتماعی و فرهنگی موجب جلوگیری از بی هویتی ملی و فردی می گردد.

8- روابط پنهانی

در نظر بسیاری از دست اندرکاران تعلیم و تربیت سایر شیوه های برخورد که در مورد آن بحث شد؛ یا مورد توجه قرار نمی گیرد و یا از اهمیت کمی برخوردار است. در صورتی که وجود روابط پنهانی، همچون نامه نگاری، ملاقات های مخفیانه و تماس تلفنی در نظر آنان به شکل یک مشکل اساسی مطرح می شود و در مدارس دخترانه از آن با عنوان کلی “دوست پسر داشتن” یاد می کنند. این مشکل از طرف مدارس پسرانه و خود پسران به عنوان یک مشکل مطرح نمی شود. این نکته خود نشانگر شیوه برخورد دوگانه ی تربیتی در این زمینه است.

این دوگانگی بینش و روش برخورد با مسأله  می باید از بین برود. در نظر اول دختر و پسر نوجوان که با یکدیگر نامه رد و بدل می کنند و یا تماس تلفنی برقرار می سازند، عوامل اصلی برقراری روابط پنهانی به شمار می آیند ولی عوامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان نوجوانان است. در حقیقت آنچه دختران و پسران را به سمت این نوع رابطه سوق می دهد صرفا تمایل غریزی آنان به طرف یکدیگر نیست، بلکه وجود افکار و باورهایی است که معمولا به شکل غیر رسمی و گاه پنهانی در میان آنان جریان دارد.

وجود این فکر که داشتن دوست دختر یا دوست پسر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی یک دختر یا پسر است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابطی، نشانه بزرگ شدن و بزرگ بودن آنان است، از جمله عوامل مهم زمینه ساز در برقراری روابط پنهانی است.

دختر و پسر نوجوان از «عوامل زمینه ساز» همچنین رسالت برخی از دختران و پسران نوجوان، به منظور یافتن دوست برای یکدیگر است. این نوجوانان نقش کاتالیزور را در برقراری روابط ایفا می کنند. برخی از دختران نوجوان تلاش می کنند برای پسر دایی و یا پسر خاله خود و یا افرادی از این قبیل، از میان همکلاسی های خود دوستی پیدا کنند و در برقراری روابط اولیه بین آنان تسهیلاتی فراهم سازند. در برقراری روابط پنهانی، می باید به نقش عواملی که اولین پیوندها را ایجاد می کنند و همین پیوندها موجبات استمرار روابط پنهانی را فراهم می آورند، نیز به خوبی توجه کرد. این دسته از عوامل را می توان عوامل «استمرار دهنده» نامید.

از جمله عوامل استمرار دهنده، رد و بدل کردن اولین نامه ها، عکس ها و هدیه هاست. این رد و بدل باعث ایجاد این انتظار در ذهن دختر است که مقدمات پیمان ازدواج و زناشویی فراهم آمده و یا در صورتی که بخواهد این رابطه را نیز قطع کند با این احساس که مدرکی در اختیار پسر دارد و ممکن است با افشای این مدرک، آبروی خود و خانواده اش بریزد، به نحوی سعی در حفظ این روابط پنهانی می کند.

برای پسر نیز رد و بدل کردن نامه و عکس و امثال این ها حقی را ایجاد می کند که بر اساس آن حق، انتظار دارد دختر روابطش را با او استمرار بخشد و در صورتی که با مقاومتی از طرف دختر مواجه شود او را تهدید به افشا می کند که این عوامل بعضی مواقع نیز تحقق می پذیرد. از جمله عوامل استمرار دهنده در روابط پنهانی دختر و پسر نوجوان، احساس گناه و آلودگی است که بعضی مواقع ذهن دختر و پسر را به خود مشغول می سازد. برخی از دختران و پسران بعد از برقراری اولین ارتباطات پنهان با یکدیگر احساس گناه می کنند. این احساس در بعضی موارد به اصرار و پافشاری در انجام دادن عملی که این احساس را برانگیخته می انجامد. در حقیقت این نوجوان با خود می گوید حالا که من این کار را کرده ام پس بگذار آن را ادامه دهم. *اگر در این زمینه مشکلی دارید حتما به روان شناس مراجعه نمایید.  

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها