انواع هوش را میشناسید؟
میدانید هرکدام در چه موقعیتهایی بروز پیدا میکنند؟ میدانید برای افزایش هرکدام از این هوشها باید چه کار کنید؟
اولینبار هاوارد گاردنر انواع هوش را دستهبندی کرد. تقسیمبندی او شامل ۴ نوع هوش بود که از سادهترین به پیچیدهترین چنین نامیده میشوند: هوش جسمانی، هوش منطقی، هوش هیجانی و هوش معنوی.
اما این هوشها دقیقاً چه هستند و از کجا بدانیم که بهرهی هوشی ما از هرکدام چقدر است؟
بهرهی هوشی چیست؟
پیش از اینکه وارد بحث انواع هوش شویم، خیلی کوتاه باید بدانیم بهرهی هوشی چیست.
بهرهی هوشی ضریب یا درصدی است که مشخص میکند یک انسان در استفادهی از منطق، مهارتهای کلامی و کار با اعداد چقدر توانمند است. بنابراین هرچه بهرهی هوشی کسی بالاتر باشد این تواناییها در او بالاتر است.
هوش جسمانی
احتمالا این هوش یکی از عجیبترین هوشهاست! داشتن هوش جسمانی به این معناست که شما نسبت به بدن خود آگاه هستید. برای همین میدانید چه چیزهایی برایتان مضر و چه چیزهایی مفید است. به این ترتیب میتوانید از بدنتان به خوبی محافظت کنید.
افرادی که هوش جسمانی بالا دارند حتی میتوانند برخی از بیماریهای خود را پیشبینی کنند. جالب است بدانید یکی از نشانههای اینکه فردی هوش جسمانی بالا دارد این است که وزن او متعادل است و نه بسیار چاق یا بسیار لاغر است.
برای اینکه هوش جسمانی بالایی به دست بیاورید ورزش را در برنامهی روزانهی خود وارد کنید. وقتی که مرتب و جدی ورزش کنید ملزم میشوید کمکم عادات غذایی اشتباهتان را ترک کنید و کارهایی را که به بدنتان آسیب میزند انجام ندهید.
هوش منطقی از انواع هوش
هوش منطقی آشناترین هوش برای همهی نوجوانهاست. این هوش همانی است که در مدرسه و در فرآیند یادگیری با آن سروکار دارید. وقتی معلمها در مدرسه از باهوشتربودن برخی از دانشآموزان صحبت میکنند هوش منطقی را مدنظر دارند.
بنابراین، این هوش به مهارتهای منطقی و زبانشناسی ما مربوط میشود. اگر شما قدرت تحلیل و استدلال بالاتری دارید و اگر دوستانتان معتقدند خیلی خوب میتوانید یک موضوع را توضیح بدهید و برای دیگران دلایل منطقی بیاورید، بهرهی هوش منطقی شما بالاست.
اگر میخواهید هوش منطقی خود را افزایش بدهید میتوانید با کارهای سادهتر شروع کنید: تلاش کنید محاسبات سادهتر ریاضی را بدون کمک ماشین حساب انجام دهید یا همواره برای اتفاقاتی که میافتند یک دلیل منطقی پیدا کنید. خواندن کتابهای علمی را هم فراموش نکنید.
هوش هیجانی
شاید عبارت هوش هیجانی را گهگاه از اطرافیانتان شنیده باشید. اما به چه معناست؟ این هوش کمک میکند تا فرد احساسات دیگران را درک کند و متوجه شود در هر موقعیتی باید چه رفتاری داشته باشد. ممکن است شما هم افرادی را دیده باشید که در موقعیتهای رسمی خیلی خودمانی رفتار میکنند. طوری که شما از رفتارشان تعجب میکنید. احتمالاً این افراد هوش هیجانی پایینی دارند.
هرچه هوش هیجانی فرد بالاتر باشد، موقعیتها را بهتر درک میکند و بنابراین بهتر میتواند با دیگران ارتباط بگیرد. هوش هیجانی باعث میشود فرد احساسات دیگران را ببیند، درک کند و در هر موقعیتی، بهترین رفتار و واکنش را نشان دهد.
برای اینکه هوش هیجانی بالایی داشته باشید باید از دو مرحله گذر کنید: مرحلهی اول آگاهی از احساسات خودتان است و مرحلهی دوم آگاهی از احساسات دیگران است.
اگر میخواهید هوش هیجانی خود را بالا ببرید با خودتان بدون نقاب رو به رو شوید. دربارهی احساسات گوناگونی که تجربه میکنید فکر کنید و بپذیرید که همهی آن احساسات، چه خوب و چه بد، متعلق به شما هستند. این اولین قدم است.
هوش معنوی از انواع هوش
هوش معنوی یکجورهایی همان انسانیت است. کسی که هوش معنوی بالایی دارد بیشتر به اخلاقیات پایبند است. حتماً شما هم افرادی را دیدهاید که وقتی میخواهند دربارهی موضوعی صحبت کنند جهتگیری ندارند و نظرات مخالف نظر خودشان را هم با گشادهرویی میپذیرند. این افراد به درصد بالایی از هوش معنوی رسیدهاند.
همهی این هوشها با تلاش و پشتکار بهدست میآیند اما رسیدن به درصد بالای هوش معنوی، بسیار سختتر است. اگر شما هم دوست دارید هوش معنوی بالایی داشته باشید میتوانید با این تمرین شروع کنید. دربارهی یک موضوع با خانواده یا دوستان خود حرف بزنید و به خودتان اجازه بدهید نظرات متفاوت آنها را هم بشنوید. بعد تلاش کنید درک کنید آنها از چه زاویهای به موضوع نگاه میکنند که به این باور میرسند.
پذیرفتن تفاوتها، اولین قدم در پرورش هوش معنوی است.