روزنوشته هاى كلانتر پفك؛ بازگشت كپك از پايگاه

کپک

امروز می خواهم برایتان در باره بازگشت كپك از پايگاه بگویم. امروز كپك از دوره‌ى آموزشى فضايى‌اش بازگشت. اينطور كه معلوم است چيزهاى باارزش بسيارى در اين دوره آموخته است. حالا شايد بپرسيد: «پس بايد حسابى تغيير كرده باشد. حالا ظاهرش چطور است؟»

عزيزانم، اول اينكه تغيير كه يك‌دفعه‌اى اتفاق نمى‌افتد. دوم اينكه اگر گربه‌اى از نظر تفكر و شخصيت تغييرى كند در ظاهرش مشخص نمى‌شود. البته من هم مى‌دانم كه ظاهر نشان‌دهنده‌ى شخصيت است اما ديگر اينطورى هم نيست كه مثلاً اگر شما تحصيلات‌تان بيشتر شود مدل راه رفتنتان تغيير كند. آدمىیزاد و گربه‌اى‌زاد بايد در هر شرايطى كه قرار مى‌گيرد هويتش را حفظ كند و دچار تزلزل نشود.

بگذريم. داشتم مى‌گفتم كه كپك امروز برگشت و من از ديدنش حسابى شاد شدم. چند ساعتى را با هم گذرانديم و كلى حرف زديم. چه حرف‌هايى؟ خب اين‌ها ديگر جزو اسرار هستند. يادتان هست كه پيش از اين هم جناب پيشى‌اف گفته بود نبايد از پايگاه فضايى حرفى بزنم؟ خب من هم كه گربه‌اى معتمد هستم و هيچ حرفى را جايى نمى‌برم.

فقط اينكه گفت من هم كم‌كم بايد راهى پايگاه شوم تا يك دوره‌ى چند روزه را بگذرانم. راستش از كپك پرسيدم كه چرا مرا انتخاب كرده‌اند اما گفت: «كلانتر جانم، شرمنده، نمى‌توانم حرفى به شما بزنم. بايد خودتان برويد و متوجه شويد.»

[block id=”tabligh-matni”]

حالا چرا زانوى غم بغل گرفته‌ايد؟ نترسيد. من برنامه‌اى مى‌ريزم كه روزنوشته‌هايم به دستتان برسد. ديگر آن‌جا هرچقدر هم سرم شلوغ باشد اين‌قدر وقت دارم كه براى شما دوستان عزيزم چند خطى روزنوشته بنويسم.

حالا هم از كپك قول گرفته‌ام كه شام را مهمان ما باشد. براى همين بايد بروم كارهايم را رديف كنم تا زودتر به خانه برگردم و به منزل در كارهاى خانه كمك كنم. ولى اين كپك چه تغييرات ارزشمندى كرده، آفرين!

نتيجه‌ى ماجراى كلانتر پفك و بازگشت كپك از پايگاه

تغيير. اين كلمه‌اى جادويى است كه مى‌تواند زمينه‌ى پيشرفت ما را فراهم كند. وقتى تغييرات كوچك كپك را ديدم خيلى خوشحال شدم. با خودم گفتم اصلاً گربه‌اى‌زاد به تغيير زنده است. گربه‌اى كه تغيير نكند و پيشرفت نكند گربه‌اى بدون هويت است. اين درباره‌ى آدم‌ها هم صدق مى‌كند. پس هميشه به دنبال تغيير باشيد. لازم هم نيست دنبال تغييرات بزرگ باشيد. تغييرات كوچك ذره‌ذره جمع مى‌شوند و بعد به پيشرفتى بزرگ تبديل مى‌شوند.

توضيح تصوير

بازگشت کپک

اين هم عكسى از كپك جان، وقتى كه داشت بى‌سر‌وصدا به سمتم مى‌آمد تا با بازگشتش مرا غافلگير كند.

ياسمن رضائيان

[block id=”tabligh-tasviri”]

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها