ادعای باب لزار
اوادعا کرده بود که در پایگاهی در منطقه 51 استخدام شده و در آنجا، یک سفینه فضایی یا منشآ فرازمینی را مهندسی معکوس کرده است. در بین یوفولوژیست ها، بحث بر سرکار اینکه ادعاهای او صحت دارد یا نه هنوز ادامه دارد؛ زیرا از یک طرف هیچ مدرکی دال بر ادعاهای او در مورد کار در منطقه 51 یا سوابق علمی و مدارک تحصیلی اش وجود ندارد.
از طرف دیگر، یوفولوژیست های طرفدار نظریه توطئه این احتمال را مد نظر قرار می دهند؛ که به دلیل افشاگری های او در باره بشقاب پرنده ها ، سوابق او توسط سازمان های اطلاعاتی از بین رفته است. اینکه ادعاهای او ریشه در واقعیت داشته باشند یا نه برای ما مشخص نیست با این وجود، دانستن صحبت های او، بخش جدا ناپذیری از تاریخ یوفولوژی و ماجرای منطقه 51 است که در ادامه از زبان خود او می خوانید. قضاوت در مورد صحت و سقم این ادعاها با شماست.
سخنان باب لزار
سلام من باب لزار هستم. حدود اواخر 1988 و اوایل 1989/1367 من برای ایالات متحده روی سیستم های پیشرانه فوق سری با منشآ فرازمینی کار کردم. تکنولوژی و دانشی که من با آن سروکار داشتم باید در اختیار جامعه علمی قرار بگیرد؛ و تمام انسان های روی کره زمین باید بدانند که مدارکی برای اثبات وجود حیات در سیارات دیگری در جهان وجود دارد و حداقل یکی ازفرم های حیاتی به اینجا آمده است.
برای شمایی که هنوز با سوابق من آشنایی ندارید، توضیح کوتاهی در مورد پیشینه فعالیت هایم می دهم. من یک فیزیکدان هستم. مدارک تحصیلی من در زمینه فیزیک و تکنولوژی الکترونیک است. در پروژه های علمی متعددی فعالیت کرده ام. بعضی از این پروژه ها نیازمند مجوزهای فوق سری وبالاتر از فوق سری بوده اند. بین دسامبر 1988/آذر 1367 و آوریل 1989/فروردین 1368 من به عنوان فیزیکدان ارشد در یکی از محرمانه ترین پروژه های تاریخ مشغول به کار شدم. محل کارم بخشی به نام s4 در پایگاه هوایی نلیس در مرکز نوادا بود.
این بخش تقریبا در فاصله حدود 24 کیلومتری جنوب منطقه 51 یا گروم لیک، یعنی جایی که هواپیما های جاسوسی u2 و SR71 در آنجا ساخته شده قرار گرفته است. در زمان کار در این بخش، حقوق من توسط نیروی دریایی پرداخت می شد. برای این گزارش، من صحبت هایم را به دو بخش کلی تقسیم می کنم.
بخش اول
بخش اول شامل اطلاعاتی است که من شخصا آنها را تجربه و آزمایش کرده ام . بنابراین از صحت آنها مطمئنم. در این بخش به مسائل زیر می پردازم:
چند سوال
1. چگونه از طریق استفاده از میدان های قدرتمند جاذبه می توان مسافت های بسیار طولانی را در فضا طی کرد؟
2. این میدان جاذبه چگونه به وجود می آید؟
3.منبع انرژی آن چیست و چگونه کار می کند؟
4.اطلاعات کلی درباره دیسک ها و پروژه های کار شده در S4
بخش دوم
بخش دوم مطالب شامل اطلاعاتی است که من در مورد آنها در پایگاه مطالعه کرده ام ولی به دلیل اینکه شخصا روی این پروژه ها کار نکرده ام نمی توانم دقت این اطلاعات راتایید کنم. در این بخش خواهید دید که چرا اثبات صحت آنها امکان پذیر نیست.
در بخش دوم نیز به مسائل زیر می پردازم:
1.اطلاعاتی در مورد موجوداتی که این تکنولوژی را برای ما آوردند.
2.این موجودات چگونه در طول تاریخ با انسان ها در تعامل بوده اند.
من معتقدم تمام این اطلاعات نباید در اختیار عموم مردم قرار گیرد. این اطلاعات همان طور که به من رسیده برای شما توضیح داده خواهد شد؛ فقط با این تفاوت که من بعضی مسائل را برای کسانی که در این زمینه تخصص ندارند، ساده کرده ام.
سه سوال علمی و بشقاب پرنده ها
برای شروع بخش اول، بیایید سه سوال کوتاه علمی را با هم بررسی کنیم. زمانی که جواب آنها را فرا بگیرید، نه تنها بیش از هرکس در مورد سفرهای بین ستاره ای خواهید دانست؛بلکه عملا چگونگی سفر یک نژاد بیگانه از یک منظومه دیگر به زمین را درک خواهید کرد. من مسائلی را که درS4 یاد گرفتم با چیزهایی که در حال حاضر به عنوان جامعه علمی می دانیم، ادغام خواهم کرد.اگر بخشی از صحبت های مرا متوجه نشدید از یک متخصص در مورد آن بپرسید.
چگونگی سفر
یکی از سوالات اصلی که پرسیده می شود این است که چگونه امکان دارد با سرعتی کمتر از سرعت نور، فاصله های بسیار زیاد بین ستارگان را پیمود؟
به یاد داشته باشید که سرعت نور چیزی حدود 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است. سال نوری هم فاصله ای است که نور در طول یک سال طی می کند؛ و حدود 9.46 هزار میلیارد کیلومتر است. نور نزدیک ترین ستاره به زمین حدود 4 سال طول می کشد تا به ما برسد. پس ما به راحتی نخواهیم توانست با سرعتی که حتی نزدیک به سرعت نور هم نیست، سفرهای بین ستاره ای انجام دهیم. مشکلات ما شامل پیشرانه ای، هدایت وسیله در فضا و ظرفیت سوخت خواهد بود. زمانی هم که به سرعت نور نزدیک شویم، با انبساط چارچوب زمان-مکان مواجه خواهیم شد که نتیجه آن، تغییر گذشت زمان و افزایش جرم خواهد بود. تمام این مسائل نشان دهنده این است که تکنولوژی امروزی بشر قادر به انجام چنین سفرهایی نیست.
سریع ترین راه
اما نکته اینجاست که با ایجاد یک میدان جاذبه پر قدرت می توان چارچوب زمان-مکان را طوری به هم ریخت که دو نقطه در عمل به هم نزدیک شوند. هرچه قدرت این میدان جاذبه بیشتر باشد، تحریف چارچوب زمان-مکان بیشتر و فاصله دو نقطه کمتر می شود. بیشتر ما فکر می کنیم که چارچوب زمان-مکان، فضایی خالی است. زمانی هم بشر فکر می کرد که هوای اطراف ما هم خالی یا پر از هیچ است.مساله این است که این چارچوب،وجود خارجی دارد و یکی از ویژگی هایش این است که می تواند به هم ریخته یا خمیده شود.
مساله این است که این سفرها هیچ ارتباطی با سفر در مسیری مستقیم و خطی و با سرعتی نزدیک به سرعت نور ندارند. ما می دانیم که نزدیک ترین فاصله بین دونقطه خط مستقیمی است که آن دو را به هم متصل می کند. بنابراین فکر می کنیم که سریع ترین راه ممکن برای رفتن از یک نقطه به نقطه ای دیگر در جایی دیگر در فضا، سفر مستقیم با سرعت نور به آنجاست.
میزان جاذبه متفاوت
نمونه این مساله، زمانی است که یک ستاره دقیقا پشت خورشید قرار دارد و با این حال روی زمین دیده می شود. دلیل جرم زیاد این ستاره دچار تغییر شکل شده و لذا مسیر حرکت نور ستاره دوردست، تغییر پیدا کرده و روی زمین دیده می شود. همین طور،ا گر دو ساعت اتمی داشته باشیم و یکی را در سطح آب های آزاد نگه داریم و دیگری را بالای کوه بلندی ببریم،می بینیم که دو زمان مختلف را نشان می دهند. دلیل آن هم حضور در دو نقطه با میزان جاذبه متفاوت است.
ما تاکنون فقط می توانستیم شاهد این اثر باشیم؛ ولی توان دستکاری و آزمایش روی آن را نداشتیم. دلیل آن هم به سادگی این بود که نمی توانستیم میدان جاذبه ای ایجاد کنیم. تا این لحظه، تنها چیزهایی که به عنوان منابع ایجاد چنین میدان هایی می شناسیم، اقمار سیارات و ستارگان هستند. خوبی ساختن چنین میدان قدرتمندی این است که می توان آن را به دلخواه، روشن یا خاموش کرد. اگر بتوانیم چنین میدانی ایجاد کنیم، خواهیم توانست با نزدیک کردن دو نقطه در شبکه زمان-مکان، مسافت های بسیار دوردست بین ستاره ای را به سادگی طی کنیم.
حال چگونه امکان دارد با سرعتی کمتر از سرعت نور، فاصله های بسیار زیاد بین ستارگان را پیمود؟ جواب این سوال با توضیحاتی که دادم اکنون دیگر مشخص است.
چگونگی ایجاد میدان جاذبه
سوال دوم این است که چگونه می توان چنین میدان جاذبه ای برای بشقاب پرنده ایجاد کرد؟
از آنجا که من هیچ راهی برای ایجاد میدان جاذبه از هیچ نمی شناسم، عبارت درست برای کاری که انجام داده می شود، دستیابی و تقویت یک میدان موجود است. زمانی که در صحبت هایم از« ایجاد میدان جاذبه» حرف می زنم. منظورم همین است. برای درک این مساله باید اول بدانیم که جاذبه چیست. دو نظریه در این مورد وجود دارد. نظریه اول می گوید که جاذبه ماهیت موجی دارد. نظریه دوم هم که امروزه متداول تر است، آن را نتیجه وجود گراویتون ها می داند که به نظر من بی معنی است.
موج A وB
جاذبه موج است و دو نوع کاملا متفاوت از آن به نام های A وB وجود دارد. نوع A در مقیاس بسیار کوچک عمل می کند و نوع B در مقیاس بسیار بزرگ. ما با جاذبه نوع B آشنا نیستیم. این جاذبه موج کوچکی است که باعث می شود ذرات تشکیل دهنده پروتون ها و نوترون ها در کنار هم قرار گیرند. در دانش فیزیک، جاذبه نوع A را با نام نیروی هسته ای قوی نیز می شناسیم و با دستکاری آن قادر به ایجاد تغییر در چارچوب زمان-مکان خواهیم بود.
البته نباید از روی مقیاسی که این میدان ها در آن عمل می کنند در مورد این دو نوع جاذبه قضاوت کرد. جاذبه نوع A بسیار قوی تر از نوع B است. شما به آسانی می توانید با پریدن در هوا بر نیروی جاذبه زمین فائق بیایید. پیدا کردن جاذبه نوع A کار سختی نیست؛ چون در هسته تمام اتم ها در این جهان وجود دارد. با این حال، دسترسی به آن کار آسانی نیست. در حقیقت، من هیچ راهی برای دستیابی به این میدان با موادی که در زمین داریم، چه طبیعی وچه فرآوری شده، نمی شناسم. دلیل آن را توضیح می دهم.
مواد موجود در یک منظومه
ما با ماهیت جاذبه نوع A آشنا شدیم. به این ترتیب ما به مشکل بر می خوریم؛ چرا که در داخل مواد وجود دارد. با این حال، تمام موادی که پس از انفجار بزرگ به وجود آمدند، در زمین وجود ندارند. دو عامل اصلی که تعیین می کنند چه موادی در یک منظومه وجود داشته باشند، عبارتند از میزان انرژی الکترومغناطیسی و میزان جرم موجود در آن منظومه در زمان شکل گیری آن.
منظومه شمسی ما یک ستاره دارد ولی منظومه های بسیاری وجود دارند که آنها را مرکب می نامیم. بسیاری از آنها ستاره هایی دارند که خورشید ما در مقایسه با آن ها ،کوتوله ای بیش نیست. با دانستن این مسائل می توانیم این احتمال را در نظر بگیریم که عناصر دیگری که در زمین یافت نمی شوند، امکان دارد در جای دیگری در جهان وجود داشته و سازنده عناصر پایداری باشند که در جدول تناوبی ما دیده نمی شوند.
عناصر پایدار و ناپایدار
88 عنصر از 92 عنصر اول جدول تناوبی به صورت طبیعی در زمین یافت می شوند. بعضی از عناصر سنگین تر به علت نا پایداری در طبیعت دیده نمی شوند، و در شرایط خاص آزمایشگاهی برای مدت کوتاهی قابل دستیابی هستند.در حالت کلی هرچه اتم های عناصر سنگین تر باشند، میزان ناپایداری آنها نیز بیشتر خواهد بود. اما تحقیقاتی که اخیرا در آلمان روی یون های سنگین انجام شده نشان می دهند که این مساله تا جای خاصی ادامه دارد. در واقع نیمه عمر عنصر مایتنریوم با عدد اتمی 109، بیشتر از هاسیوم یا عدد اتمی 108 است که نشان دهنده پایداری بیشتر آن است. (عدد اتمی نشان دهنده تعداد پروتون های درون هسته اتم است و نیمه عمر نیز به مدت زمانی می گویند که ماده پرتوزا به نصف مقدار اولیه خود بر اثر واکنش های پرتو زایی تقلیل یابد).
عناصر فوق سنگین
حقیقت این است که عناصر سنگین تر از آنچه روی زمین می شناسیم، در جهان وجود دارند. تا این لحظه کسی نمی توانست این مساله را ثابت کند ولی امروزه اثبات آن در اختیار ماست .مهم ترین ویژگی این عناصر سنگین، این است که فعالیت و میزان نیروی جاذبه نوع A از محدوده هسته اتم، بیشتر است.هیچ عنصر طبیعی در زمین به دلیل نداشتن جرم اتمی کافی، این توانایی را ندارد که میدان نوع A را خارج از محدوده اتم ایجاد کند تا برای ما قابل دستیابی باشد.
این موج جاذبه ای رفتاری مانند دیگر طیف های امواج الکترومغناطیسی دارد. زمانی که به این موج دست پیدا کردیم، خواهیم توانست آن را مانند دیگر امواج الکترومغناطیس، تقویت کنیم. با افزایش قدرت این امواج ومتمرکز کردن آن روی نقطه ای که می خواهیم در آنجا چارچوب زمان-مکان را دستکاری کنیم. این میدان جاذبه آن قدر قوی خواهد بود که تنها معادل آن در جهان که به صورت طبیعی وجود دارد و قادر به تغییر چارچوب زمان-مکان است فقط سیاهچاله ها خواهند بود. این مارا به سوالمان بر می گرداند: چگونه می توان چنین میدان جاذبه ای را ایجاد کرد؟ جواب این است که ما باید عنصری داشته باشیم که به اندازه کافی سنگین بوده و بتواند میدان جاذبه ای قابل دسترسی را در اختیار ما بگذارد. سپس با تقویت آن قادر خواهیم بود شبکه زمان-مکان را تحت تآثیر قرار دهیم.
منبع انرژی
سوال سوم ما این خواهد بود:منبع انرژی برای چنین سفری چه خواهد بود؟
برای آن دسته از شما که اطلاعات کافی در زمینه منابع انرژی ندارید، کمی توضیحات اساسی لازم به نظر می رسد. احتمالا حدس زده اید که برای چنین کاری به مقادیر بسیار زیاد انرژی نیاز خواهیم داشت. از هرچه بگذریم می خواهیم میدان جاذبه ای را که در مقیاس اتمی است تا مقیاس بین ستاره ای بزرگ کنیم و این کار میزان بسیار زیادی انرژی خواهد طلبید.
منبع انرژی
برای آن دسته از شما که اطلاعات بیشتری در زمینه منابع انرژی دارید،این سوال به وجود آمده که چنین منبع انرژی بزرگی را که جرم و حجم کمی هم داشته باشد چگونه می توان بدست آورد. اگر صحبت های قبلی ام را به خاطر داشته باشید، گفتم که ما از طریق برخی آزمایشات می توانیم عناصر سنگین را ایجاد کنیم.هرچه عدد اتمی این عناصر بیشتر باشد، آن ها نا پایدار تر خواهند بود. ما این عناصر سنگین و ناپایدار را می توانیم از طریق شتاب دادن یک سری ذرات و بمباران عناصر سبک تر و پایدار با آنها به دست بیاوریم.
کاهش پایداری
حال کم شدن پایداری به چه معنی است؟ مدت زمانی که طول می کشد تا یک عنصر از هم پاشیده شود، نشان دهنده میزان پایداری آن است. اتم های بعضی از مواد، سریع تر از سایر عناصر تخریب می شوند. زمانی که این اتفاق می افتد، یعنی در زمان از هم پاشیدگی اتم مذکور تشعشعی از خود ساطع می کند که توسط دستگاهی مانند شمارشگر گایگر قابل اندازه گیری است. این دستگاه بر اساس میزان تشعشعی که دریافت می کند، صدایی ایجاد می کند.
عناصر رادیواکتیو
عناصری که از خود چنین امواجی منتشر می کنند،عناصر رادیواکتیو نامیده می شوند.این عناصر سنگین که در شتاب دهنده ها به وجود می آیند، رادیو اکتیو بوده و به سرعت از بین می روند. به این دلیل که همیشه بیش از چند اتم در این دستگاه ها ساخته نمی شود و آنها هم به سرعت از بین می روند، کار و آزمایش زیاده روی آن ها انجام نشده است.
عناصر، 114 و 115 و 116
حال دوباره تاکید می کنم عناصری وجود دارند که در عین حال که سنگین هستند، پایدار بوده ولی در طبیعت این سیاره وجود ندارند.همچنین در آزمایشات موجود ساخته نشده اند. عدد اتمی این عناصر، 114 و 115 است که آن ها را در جدول تناوبی نمی بینیم. عناصر سنگین تر از این دو، دوباره ناپایدار هستند. در عمل، عنصر 116 در کسری از ثانیه از هم می پاشد.
فروپاشی هسته ای
به منبع انرژی برگردیم. عنصر 115 می تواند سوختی برای منبع انرژی مورد نظر ما یک رآکتور است، باشد. در این رآکتور،115 به وسیله پروتون های شتاب یافته بمباران می شود. به این ترتیب، اگر پروتون وارد هسته 115 شود، آن را به 116 تبدیل می کند که یک عنصر نا پایدار است. چیزی که از 116 آزاد می شود ضد ماده است. ضد ماده چیزی دقیقا بر عکس ماده است. هر چیز که در ماده مثبت باشد در ضد ماده منفی است و بالعکس.
ضد ماده در برخورد با ماده به طور کامل به انرژی تبدیل می شود. برای مقایسه انرژی آزاد شده، شهری را در نظر بگیرید. اگر یک بمب اتم را در این شهر منفجر کنیم، منطقه ای به قطر 3 کیلومتر بیشترین تخریب را خواهد داشت. این انفجار از نوع فروپاشی هسته ای است که طی کمتر از یک درصد ماده رادیو اکتیو تبدیل به انرژی می شود.
انفجار بمب اتم درناکازاکی
در زمان انفجار بمب اتم درناکازاکی، دکتر ادوارد تلر که پدر بمب هیدروژنی است، فکر کرد که ساختن بمبی بر اساس همجوشی هسته ای امکان پذیر خواهد بود. انفجار بمبی از این دست انرژی بسیار بیشتری نسبت به یک بمب اتمی آزاد خواهد کرد. اگر این بمب را در همان شهر منفجر کنیم ، منطقه بیشترین تخریب حدود 30 کیلومتر قطر خواهد داشت. حال اگر بمبی با ضد ماده در این شهر منفجر شود،بخشی از اروپا و آفریقا در محدوده بیشترین تخریب قرار خواهد گرفت. محاسبه قطر این منطقه، کار سختی خواهد بود.
ما امروز هیچ راهی برای کنترل انرژی آزاد شده و تبدیل آن به یک بمب ضد ماده ای نداریم. با تکنولوژی امروز، ما تنها می توانیم میزان بسیار کمی ضد ماده تولید کنیم که آن هم به سرعت از بین می رود.
بمباران پروتونی
برگردیم به منبع انرژی. در این رآکتور،عنصر 115 توسط پروتون بمباران می شود. در نتیجه عنصر 116 به وجود آمده که ناپایدار است و تبدیل به ضد ماده می شود. سپس ضد ماده در معرض یک نوع گاز قرار می گیرد و در اثر بر هم کنش بین آن ها، انرژی زیادی آزاد می شود. این انرژی گرمایی به بخش دیگری از رآکتور که یک ژنراتور ترموالکتریک باراندمانی نزدیک به 100 درصد است، هدایت شده ودر آنجا تبدیل به انرژی الکتریکی می شود. بد نیست بدانید که تعدادی از ماهواره امروزی نیز از ژنراتور های ترموالکتریک استفاده می کنند؛ ولی راندمان آنها بسیار پایین است. تمام این اتفاقات مانند یک ساعت دقیق رخ می دهند. در نهایت نیز میزان بسیار زیادی انرژی به دست می آید.
نکات جالب در مورد 115
اگر مشتاق باشید چند نکته در مورد عنصر 115 بیان می کنم.میزان سوخت مورد استفاده نیز بسیار کم است. تنها 223 گرم از این ماده می تواند بین 20تا 30 سال،سوخت یک سفینه را تامین کند.
همین طور نقطه ذوب این عنصر 1740 درجه سلسیوس است. البته من در طول تحقیقاتم هرگز این عنصر را ذوب نکردم و همین طور آن را برای 20تا 30 سال آزمایش نکردم تا بدانم حقیقتا این اعدادد قیق هستند یا نه.
مشخصات بشقاب پرنده های S4
اکنون زمان آن است؛ چیزهایی را که در بخش قبل توضیح دادم، در ارتباط با وسیله ای بررسی کنیم که از این تکنولوژی استفاده می کند. چند سال پیش من هرگز فکرش را نمی کردم که روزی چنین حرف هایی بزنم؛ ولی این وسیله چیزی است که مردم به بشقاب پرنده می گویند.
من در کل 9 بشقاب پرنده در پایگاه s4 دیده ام. اما آنچه در اینجا توضیح می دهم، مربوط به یکی از آنهاست که نه تنها 2 طبقه از 3 طبقه داخل آن را دیدم؛ بلکه شاهد پرواز آن نیز بوده ام ونه! شخصآ با آن پرواز نکرده ام.
مدل اسپورت
این دیسک به نظر کاملا سالم می رسید و به خاطر ظاهرش، نام«مدل اسپورت» را روی آن گذاشتم.
مدل اسپورت، 5 متر ارتفع و حدود 12 متر قطر داشت .سطح بیرونی آن از فلزی بود که جلایی شبیه به جلای فولاد مات داشت.این وسیله،زمانی که روی زمین می نشست،پایه نداشت.
در این وسیله در بخش بالایی دیسک بوده و پایین در،کمی در نیمه پایینی وسیله قرار داشت. داخل این دیسک به 3 طبقه تقسیم شده بود. در در طبقه پایینی 3 آمپلی فایر برای تقویت میدان جاذبه قرار گرفته بودند. راکتوری که در مورد آن صحبت کردیم در طبقه دوم و در وسط فضا و در میان 3 آمپلی فایر قرار دارد.
شکل راکتور
رآکتور شبیه به مدلی است که در تصویر قبل دیدید.اندازه این مدل، نصف رآکتور حقیقی است.عنصر 115 به صورت یک قطعه مثلث شکل درون قرار می گیرد. این ماده هم به عنوان ایجاد کننده میدان جاذبه مورد نیاز و هم به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می گیرد.
طبقه میانی دیسک همچنین محلی برای نشستن و هدایت وسیله است. البته ارتفاع آن برای فعالیت یک انسان بالغ کوتاه است. در دیوار های این بخش،چند ورودی طاق دار وجود داشت. یک بار زمانی که وسیله آماده پرواز بود، یکی از این درهای ورودی به صورت نیمه شفاف در آمد و می توانستیم آن طرف آن را ببینیم. پس از چند لحظه نیز یک سری حروف که برای ما ناشناخته بود روی این سطح پنجره مانند ظاهر شد. من هیچ وقت به طبقه فوقانی دیسک بشقاب پرنده سر نزدم و نمی دانم در آنجا چه اتفاقاتی می افتد. تنها می دانم که آنها دریچه ورودی نبودند.
4 پاسخ
آقای علیرضا اینی که تو مقاله اومده کاملا درسته طبق نسبیت عام انیشتن هر چقدر به زمین نزدیکتر باشی زمان کندتر میگذره و هرچقدر دورتر بشی تندتر ولی این اختلاف به اندازه صدم ثانیه هست و دلیل این اختلافم اینه که زمین میدان گرانشی داره طبق نسبیت عام میدان گرانش باعث کند شدن زمان میشه.
ساعت اتمی با اختلاف فشار و دما یا چگالی تغییر میکنه !؟
برادر من اطلاعات غلط نده به مردم به اسم متفکر ، ساعت اتمی ۳۰۰۰۰۰۰۰ (سی میلیون سال) سال امکانش هست که ۱ ثانیه عقب بیافتد ، در هر دما ، چگالی ، اختلاف فشار و ارتفاع از سطح دریا این ساعت ها هیچ گونه اختلافی ندارند
اگر این ساعت ها خطا داشتند هیچ وقت برای فرود هواپیما ها که حتی صدم ثانیه خطا باعث بروز حادثه میشود ، استفاده نمیشد
دوباره خواندمش مجددا جالب بود
عالی واقعا شیر فهم شدم