اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام اسم من لی است.
من در دبیرستان تحصیل می کنم و از کلاس هشتم هاکی بازی می کنم. در حال حاضر عضو تیم مدرسه هستم. حقیقت این است که همیشه اندامی متناسب نداشته ام و در یک دوره زمانی بسیار متفاوت بوده ام. می خواهم داستان دگرگون شدن زندگی ام را برایتان بگویم. در دوران کودکی دختری لاغر و ریزاندام بودم. مادرم همیشه از اینکه در ورزش های رقابتی شرکت کنم ترس و واهمه داشت. بارها در بازی های ساده مورد تهاجم و حمله بچه های بزرگتر گروه قرار گرفتم و به این ترتیب در دوران کودکی تجربه ورزشکاری نداشتم.
وقتی به مدرسه راهنمایی وارد شدم، بسیاری از دوستانم در تیم های مختلف ورزشی ثبت نام کردند. یکی از دوستانم مرا متقاعد کرد که با وی به تیم فوتبال ملحق شوم. بعد از مدتی کوتاه دریافتم که چندان در ورزش فوتبال بد نیستم. قواعد را بلد بودم و قوانین اولیه بازی را به راحتی انجام می دادم. یک روز از اینکه به تیم وارد شده بودم بسیار احساس خشنودی می کردم. مربی مان در ان روز به ما چند تمرین برای گرم شدن داد. با صدای سوت همه شروع به دویدن کردند و من با توجه به شناختی که از خودم داشتم می دانستم نمی توانم مانند بقیه سریع بدوم.
در ان مسابقه اسم من در لیست پذیرفته شدگان نهایی تیم قرار نگرفت و در همان لحظه اعلام اسامی تصمیم مهمی گرفتم. تصمیمم این بود که به سلامتی و تناسب اندامم بیشتر اهمیت بدهم. به خودم قول دادم دیگر هرگز برای ضعف در ورزش کردن خجالت زده نشوم.
تصمیم گرفتم خودم را برای نوبت بعدی نام نویسی تیم های ورزشی اماده کنم. اطرافیانم تصور می کردند دیوانه شده ام چون هر روز به اندازه یک مایل دور سالن ورزشی مدرسه می دویدم. اولین روز تمرین سخت ترین روز بود. 11 دقیقه برایم بسیار زیاد بود. خشبختانه فقط من نبودم که خیلی آرام می دویدم و کسان دیگری بودند که هم سطح من بودند و هدفی مانند من داشتند.
روز به روز من و دوستانم به پیشرفتمان پی می بردیم. سریع تر می دویدیم و قدرتمان بیشتر می شد و برای مدت طولانی تری می توانستیم بدویم.روزی که توانستم در عرض 9 دقیقه یک مایل را بدوم یکی از شادترین روزهای زندگی ام بود.
در طول یک فصل تمرین کردن توانسته بودم دو دقیقه به سرعت خود اضافه کنم و این رکورد ارزش دردهای بدنی روزهای اول و وقتی که صرف کرده بودم را داشت. سال هشتم را پشت سر گذاشتم و برای نام نویسی سال جدید تصمیم گرفتم هاکی را امتحان کنم. روز امتحان گروهی اعتماد به نفسی خارق العاده داشتم و به موفقیتم اطمینان کامل داشتم. من توانسته بودم سرعت دو خود را از 11 دقیقه به 6 دقیقه و 30 ثانیه در مایل برسانم.
تجربه گرانبهایی کسب کردم که دوست دارم با شما نوجوانان عزیز در میان بگذارم. اینکه تمرین می تواند یک انسان ضعیف را تبدیل به بهترین کند.