یکی از حقوقی که افراد نسبت به هم باید رعایت کنند حقوقی است که در زمان استفاده از وسایل عمومی مطرح میشود. حالا این وسایل عمومی میتوانند اتوبوس و تاکسی و مترو باشند تا عابر بانک و تلفنهای عمومی.
برای اینکه با این حق بیشتر آشنا شویم بیایید سری به یک دستگاه عابر بانک بزنیم.
انسانهایی با خاصیت کاتالیزور
تصور کنید توی صف عابر بانک ایستادهاید و کمی هم عجله دارید. یک نفر جلوتر از شما دارد با دستگاه کار میکند. شما با این تصور که «آخجون خلوته فقط یه نفر ایستاده» امیدوارانه پشت سر آن فرد ایستادهاید. اما واقعیت این است که آن آدم خاصیت کاتالیزور دارد!
چون به ظاهر یک نفر است اما در واقع به اندازهی بیست نفر کار دارد. پول میگیرد، پول کارت به کارت میکند، موجودی میگیرد، شارژ میخرد، قبض پرداخت میکند… خلاصه که شما احساس میکنید نکند اشتباهی اینجا ایستادهاید و دستگاه عابر بانک مال بابای طرف است!
بله، حرف این است که نباید با اموال عمومی مثل اموال خصوصی رفتار کنیم. هنگام استفاده از عابر بانک، اگر کس دیگری پشت سرمان است، باید فقط یکی از کارهایمان را انجام بدهیم بعد کنار برویم و اجازه بدهیم فرد دیگر کارش را انجام بدهد و سپس دوباره به دستگاه برگردیم. در واقع هر صف ایستادنی برای انجام دادن یک کار است. اگر چندتا کار دارید باید چندبار صف بایستید.
ضربهی سنگین اقتصادی به وسایل عمومی
درست است که دستگاه عابر بانک یک وسیلهی عمومی است اما وقتی فردی دارد از آن استفاد میکند تبدیل به حریم شخصی او میشود. بنابراین نباید با فاصلهی یک میلیمتری از فرد بایستیم و زل بزنیم ببینیم دارد چه کار میکند. خب آدم میخواهد ده هزار تومان بگیرد از هولش صدهزار تومان میگیرد. بعد هم که پول دستت باشد خرجش میکنی.
دوست عزیز، شما با وارد شدن به حریم شخصی ما در محدودهی عابر بانک باعث شدی برنامههای اقتصادی زندگیمان به هم بریزد! لطفاً دورتر بایست و بگذار حساب و کتاب دیگران سر جایش باشد!
حالا یک سر هم به وسایل حمل و نقل عمومی بزنیم و ببینیم آنجا چه خبر است.
کارکشتههای متروسواری
هیچ میدانستید صندلیها دُر و گوهرهای گرانبهای کمیاب هستند؟! خب اگر خیلی با اتوبوس و متروهای شلوغ مواجه نشده باشید این را نمیدانید اما خوب است بدانید که این موضوع واقعیت دارد. در واقع وقتی اتوبوس و مترو شلوغ باشد هیچچیز در زندگی مهمتر از صندلی نیست. اگر سری به ایستگاههای شلوغ مترو بزنید حتماً صحنهی عجیبی خواهید دید.
وقتی درهای مترو باز میشوند سیل آدم است که وارد واگن میشود. بعضیها که حرفهایتر و کارکشتهتر از بقیهاند با آرنج توی پهلوی دیگران میزنند که خودشان بدوند و روی صندلی بنشینند. بعضیها هم که تازهکارند آن وسط سرگردان میشوند و با خوردن ضربههای متوالی از چهار جهت خاطرهای خوش از مترو سواری در ذهن میسپارند. بعد هم به احتمال زیاد این جمله را میشنوند: «تا حالا مترو سوار نشدی؟ بلدی نیستی؟ برو کنار دیگه!»
بله دیگر! تا حالا مترو سوار نشدهاید که بدانید صندلی خالی چه گنچ گرانبهایی است و نباید آن را از دست بدهید؛ حتی شده به قیمت سوراخ کردن پهلوی چند نفر دیگر! خلاصه که مسابقه است. قرار نیست کسی که جلوتر ایستاده بود روی صندلی بنشیند. اینجا هرکس بیشتر از آرنجش استفاده کند بیشتر شانس دارد یک صندلی خالی صاحب شود!
***
حقوقی که افراد هنگام استفاده از وسایل عمومی نسبت به هم دارند بسیار است. شما از چه حقوق دیگری در این زمینه میتوانید یاد کنید؟
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – یاسمن رضائیان