یکی از حقوقی که افراد دارند و ما معمولا به آن توجه نمی کنیم حق انتخاب است. خیلى از ماها خیلى اوقات به جاى دیگران، مخصوصا افراد کوچکتر از خودمان، تصمیم مى گیریم چون فکر مى کنیم آن ها خوب و بدشان را نمى شناسند، آن ها بلد نیستند و تجربه ندارند و در کل ما «همه چیز دان» هستیم!
این مدلی لاکچری نباشید!
حتما خودتان بارها در شرایطی قرار گرفته اید که به شما اجازه انتخاب داده نشده. یکی از ملموس ترین هایش همین انتخاب رشته است. این روزها رشته تجربی خیلی همهگیر شده و خانواده ها معمولا اصرار دارند که بچه هایش تجربی بخوانند. در صورتی که اینجا حق با شماست و شمایید که انتخاب می کنید چه رشته ای را بخوانید.
هرچند این حق انتخاب به معنای مشورت نکردن نیست. یعنی پیش از هر انتخابی باید درست و حسابی با بزرگترها و کسانی که تجربه دارند مشورت کنید. بعد با سنجیدن همه جوانب دست به انتخاب بزنید.
در واقع نباید کله شق باشیم. فکر نکنیم اگر بدون مشورت کاری انجام بدهیم خیلی لاکچری هستیم! یعنی اگر می خواهیم لاکچری باشیم لااقل این مدلی نباشیم.
گیر سه پیچ ندهید!
افراد حق دارند انتخاب کنند که مثلا حالا دلشان می خواهد به پارک بروند یا نه. برای همین نمی توانید با توسل به زور و تهدید به مرگ! و گاهی هم الفاظ رکیک! دوستانتان را وادار کنید که با شما جایی بیایند.
حرف حساب این است که گیر سه پیچ ندهید! دوستتان یا دلش می خواهد بیرون بیاید و یا دلش می خواهد توی خانه بماند و حتی وقتش را به بطالت بگذراند.
به هرحال ما نمی توانیم کسی را وادار کنید کاری را که دوست ندارد انجام بدهد. پس ما باید توانایی این را داشته باشیم که از دیگران «نه» بشنویم.
برای نقشه خبیثانه تان، رای کسی را نزنید!
مثلا دیده شده دو دوست با هم برای خرید روسری رفته اند. کسی که می خواهد خرید کند از رنگ زرد خوشش آمده. بعد آن یکی دوست سعی می کند رای دوستش را بزند. با گفتن جملاتی مشابه این:
«زردش قشنگ نیست. آدم گرمش می شه!»
«زردش اصلا به پوستت نمیاد. شبیه مریض ها می شی!»
«زردش زود لک می شه!»
«زردش بوقه!»
«خانم چراغ کى سبز مى شه؟!»
حالا اگر شما ماجرای این روسرى خریدن را دنبال کنید متوجه می شوید آن دوستی که یک سره نظر می دهد می خواهد با یک نقشه حرفه ای روسری دوستش را برای مهمانی آخر هفته قرض بگیرد و جلوی دخترخاله اش پز بدهد. و چون رنگ زرد به آن مانتوى گل گلی اش نمی آید می خواهد رای دوستش را بزند تا رنگ سبزش را بخرد.
پس بیاید این آدم ها را سرلوحه زندگى مان کنیم. نه از آن جهت که مثل آن ها رفتار کنیم، از این جهت که شبیه شان نباشیم. (یک چیزى مثل ادب از که آموختى؟ از بى ادبان). پس اگر تا الان اینطورى بوده اید سریع متحول بشوید و با نقشه هاى خبیثانه تان حق انتخاب را از دیگران نگیرید.
***
دایره حق و حقوق افراد در «انتخاب کردن» گسترده است. به نظر شما افراد چه حق و حقوق دیگرى درباره انتخاب کردن دارند؟
اختصاصى نشریهى اینترنتى نوجوانها – یاسمن رضائیان