اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
دوستان عزیز کلاس آموزشی زبان انگلیسی سلام،
این بار می خواهیم ترجمه متنی ساده را با هم تجربه کنیم. شما تا حدودی با تمام زمان های زبان انگلیسی آشنا شدید. با هم مثال هایی را خواندیم و خود را محک زدیم. نوبتی هم باشد نوبت این است که مترجمی تمام عیار شوید.
ترجمه ، فنون و روش هایی دارد که اگر شما عزیزان مایل باشید می توانیم در مطالب بعدی بیشتر در موردشان بحث کنیم.
در زیر متنی ساده را انتخاب کردیم ولی تا آخر متن را به فارسی ترجمه نکردیم. این شما هستید که باید آخر داستان زمان را بخوانید و ترجمه کنید. در قسمت نظر خواهی نظرهای ارزشمندتان را قرار دهید .
می توانید ترجمه متن را ادامه دهید و آن را در سایت قرار دهید.
به بهترین ترجمه جایزه ای تعلق خواهد گرفت و حتی در کارگاه مان می توانیم چند برنده داشته باشیم.
چرا منتظرید؟! متن را بخوانید و ترجمه آن را ادامه دهید.
داستان زمان
Once upon a time there was time. Every day, time waited for time to pass. One day time, again, passed. But this time, time realized that time was passing. Because of that, time began to worry about wasted time. Time began to think about how much time might be left. What it might be used for. What it all might mean. What it had already missed because of the strictly linear passage of itself. Because of that, time grew tired and bitter and worried.
Time didn’t know what to do with the time it had left. Time didn’t know how to spend time other than by waiting for time to be spent. Time was deeply troubled. Until finally, time flew. Time stopped worrying and thinking and mourning the loss of itself, the waste of itself, and the thought of itself. Time just was. Time was a concept, not a thing. Time focused on the present, and that made all the difference in the world.
روزی روزگاری زمان بود.هر روز زمان صبر می کرد تا زمان بگذرد. روزی مثل همیشه زمان گذشت. اما این بار زمان متوجه شد که زمان گذرا است و همیشه این اتفاق می افتد. به همین دلیل زمان نگران زمان هایی شد که به بطالت گذشتند.زمان شروع به فکر کردن کرد. زمان به این فکر می کرد که چقدر زمان برایش باقی مانده است. این زمان باقی مانده به چه کارش می آید. اصلا این زمان یعنی چه.زمان به این فکر می کرد که با گذشت زمان چه چیزی را از دست داده بود. به خاطر این افکار زمان احساس خستگی کرد ، تلخ و نگران شد.
…
سلام
ببخشید فکر میکنم که یا متن انگلیسی رو اشتباه نوشتین یا فارسی رو چون STORY TIME یعنی زمان داستان یا زمانی که در آن داستان می خوانیم
اماTIME STORY یعنی داستان زمان یا به عبارتی داستانی که درباره ی زمان است
البته شاید هم من اشتباه میکنم