داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

داستان کلاغ و روباه به روایت های مختلف

از گذشته داستان روباه و زاغ یکی از درس های کتاب فارسی ابتدایی بود . این داستان که اصل آن از قصه های لافونتن  است  به وسیله حبیب یغمایی به شعر درآمده است

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

شعر زاغک و پنیر:

زاغکی قالب پنیری دید
به دهان بر گرفت و زود پرید

بر درختی نشست در راهی
که از آن می گذشت روباهی

روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز

گفت به به چقدر زیبایی!
چه سری، چه دمی، عجب پایی

پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ

گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبُدی بهتر از تو در مرغان

زاغ می خواست قارقار کند
تا که آوازش آشکار کند

طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود

داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

 

اما این شعر کلاغ و روباه دستمایه طنز بسیاری ازشاعران، نویسندگان و کاریکاتوریست ها شده است. ما نمونه های مختلف  داستان کلاغ و روباه را برای شما جمع کرده ایم .

روباه و زاغ سروده  ایرج میرزا

کلاغی به شاخی جای‌گیر

به منقار بگرفته قدری پنیر

یکی روبهی بوی طعمه شنید

به پیش آمد و مدح او برگزید

بگفتا: «سلام ای کلاغ قشنگ!

که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ!

اگر راستی بود آوای تو

به‌ مانند پرهای زیبای تو!

در این جنگل اکنون سمندر بودی

بر این مرغ‌ها جمله سرور بودی!»

ز تعریف روباه شد زاغ، شاد

ز شادی بیاورد خود را به‌ یاد

به آواز خواندن دهان چون گشود

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
انواع مدل های جدید دفتر برنامه ریزی فانتزی برای تو که فانتزی پسندی!

شکارش بیافتاد و روبه ربود

بگفتا که: «ای زاغ این را بدان

که هر کس بود چرب و شیرین‌زبان

خورد نعمت از دولت آن کسی

که بر گفت او گوش دارد بسی

هم‌اکنون به‌ چربی نطق و بیان

گرفتم پنیر تو را از دهان

داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

روباه و زاغ سروده نیر سعیدی

بامدادان رفت روباهی به باغ

دید بنشسته است بر بامی کلاغ

نشئه و شادی بی‌اندازه داشت

زیر منقارش پنیری تازه داشت

گفت در دل روبه پرمکر و فن

کاش بود این لقمه اندر کام من

با زبانی چرب و با صد آب و تاب

گفت پس با وی که: ای عالیجناب

از همه مرغان این بستان سری

وه! چه مه‌رویی چه شوخ و دلبری

این‌چنین زیبا ندیدم بال و پر

پر و بال توست این یا مشک تر!

خود تو دانی من نیَم اهل گزاف

گر بُرندم سر نمی‌گویم خلاف

گر تو با این بال و این پرواز خوش

داشتی بانگ خوش و آواز خوش

شهره چون سیمرغ و عنقا می‌شدی

ساکن اقلیم بالا می‌شدی

غره شد بر خود کلاغ خودپسند

خودپسند آسان فتد در دام و بند

تا که منقار از پی خواندن گشاد

لقمه‌ی چرب از دهانش اوفتاد

نغمه چون سر داد در شور و حجاز

کرد شیرین کام رند حیله‌ساز

شد نصیب آن محیل نابکار

طعمه‌ای آن‌سان لذیذ و آب‌دار

گشت روبه چون ز حیلت کامکار

داد اندرزی چو درّ شاهوار

گفت هر جا خودپسندی ساده است

چاپلوسی بر درش استاده است

آن تملق‌پیشه‌ی رند هوشمند

نان خورد از خوان مرد خودپسند

داستان  طنز کلاغ و روباه

 کلاغ رو درخت پیتزا میخورد روباه گفت: چه سری چه دمی، یه آواز بخون،

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
فوتبال و ناجوانمردی هایش (2)

کلاغ پیتزا زد زیر بغلش و گفت : آن موقع که گولم زدی کلاس دوم بودم الان لیسانسم !

روباه میگه:می بینم پیر شدی پروبالت ریخته،

کلاغ تا بالهاشو باز میکنه پز بده پیترا می افته،

روباهه پیتزا رو برمیداره می گه:بیچاره اون موقع منم سرباز معلم بودم حالا استادم.

روایتی دیگر از طنز  روباه و کلاغ

کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست.روباه گرسنه ای که از زیر درخت می گذشت، بوی پنیر شنید، به طمع افتاد و رو به  کلاغ گفت: ای وای تو اونجایی، می دانم صدای معرکه ای داری!چه شانسی آوردم!اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان …

کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت:این حرفهای مسخره را رها کن  اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم.

روباه گفت: ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، *اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم

کلاغ گفت:باز که شروع کردی اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند.

روباه دهانش را باز باز کرد.

کلاغ گفت :بهتر است چشم ببندی که نفهمی تکه بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.

روباه گفت :بازیه ؟ خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .

خلاصه … بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.

روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد :بی شعور ، این چی بود.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
موزیک ویدئوی زیبای "برای باقی زندگی ام" از ماهر زین

کلاغ گفت :کسی که تفاوت صدای خوب و بد را نمی داند، تفاوت پنیر و فضله را هم نباید بفهمد!

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

کاریکاتوریستی روسی نیز ماجرای روباه و زاغ را دستمایه کارخودش قرار داده است و به شیوه کارتن ها که همیشه دوشخصیت داستان در حال جدال با هم هستند ماجرای روباه و زاغ  و زاغ رابه تصویر کشیده است. او در تصاویر مختلف داستان فیلم های مشهور سینمایی مانند هری پاتر ، دزدان دریایی کارائیب ، ترمیناتور و … را نیز به این داستان قدیمی افزوده است. خودتان حدس بزنید در هم تصویر داستان کدام فیلم با داستان روباه و زاغ ترکیب شده است.

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

t داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

t داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

t داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

ماجراهای کمیک استریپ روباه و زاغ

شوخی با ابر قهرمان های کمیک استریپ

کمیک استریپی به نام بانی 

امتیاز به این نوشته

2 thoughts on “داستان روباه و زاغ به روایت های مختلف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *