دانلود کتاب از دیار حبیب

کتاب از دیار حبیب نوشته سید مهدی شجاعی، رمانی است کوتاه که گوشه هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده ی حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می کشد. البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش.

دانلود کتاب از دیار حبیب

داستان از زاویه دید دانای کل روایت می شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می شود که حبیب بن مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عده ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می دهند و از هم جدا می شوند و … در این کتاب می خوانیم:

سکوت کوچه را طنین گامهای دو اسب ، در هم می شکند.
دو سایه ، دو اسب ، دو سوار از دو سوی کوچه به هم نزدیک می شوند.
از آسمان ، حرارت می بارد و از زمین آتش می روید. سایه ها لحظه به لحظه دامان خود را جمع تر می کنند و در آغوش کاهگلی دیوارها فروتر می روند.

در کمرکش کوچه ، عده ای در پناه سایه بانی خود را یله کرده اند، دستارها از سر گرفته اند، آرنج ها از پشت بر زمین تکیه داده اند تا رسیدن اولین نسیم خنک غروب ، وقت را با حرف و نقل و خاطره بگذرانند.
سایه های دو اسب ، متین و سنگین و با وقار به هم نزدیکتر می شوند.

نه تنها دو سوار، که انگار دو اسب نیز همدیگر را خوب می شناسند .
آن مرد که چهره ای گلگون دارد و دو گیسوی کم و بیش سپید، چهره اش را قابی جو گندمی گرفته است ، دهانه اسب را می کشد و او را به کنار کوچه می کشاند.
آن سوار دیگر که پیشانی بلند، شکمی برآمده و چهره ای ملیح دارد، اسبش ‍ را به سمت سوار دیگر می کشاند تا آنجا که چهار گوش دو اسب به موازات هم قرار می گیرد و نفس دو اسب در هم می پیچد .

نشستگان در زیر سایه بان ، مبهوت ، نظاره گر این دو سوارند که چه می خواهند بکنند.
پیش از آنکه پیرمرد، لب به سخن باز کند، آن دیگری در سلام پیشی می گیرد :

سلام ای حبیب مظاهر! در چه حالی پیرمرد؟
تبسمی شیرین بر لبهای پیرمرد می نشیند:
سلام میثم ! کجا این وقت روز؟ ……..

ادامه داستان را در کتاب از دیار حبیب  بخوانید

برای دانلود کتاب می توانید اینجا را کلیک کنید

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها