اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
یاسمن رضاییان:
رمان خانوادگی
امروز که پای حرف های مامان بزرگم نشسته بودم، کلی خاطره های جالب از قدیم شنیدم. مامان بزرگ گنجینه داستانی است برای خودش. تصمیم گرفته ام آن آدم هایی را که مامان بزرگ ازشان حرف می زند تبدیل به کاراکترهای داستانی کنم و با کنار هم قرار دادن این کاراکترها و اتفاقات مختلف، یک رمان بنویسم. البته چون من عشق هیجان هستم، می خواهم داستانم را کمی آب و تاب بدهم و آن را به سمت ژانر تعلیق ببرم. به نظرتان خوب می شود، نه؟
- دستاوردهای روزانه یک نوجوان خیلی ردیف (81)
امتیاز به این نوشته