نام من محمود حسابی است . من در سال 1281 (هجری شمسی ) در تهران به دنیا آمدم . پدرم سید عباس و مادرم گوهر شاد حسابی هر دو از اهالی تفرش و از سادات بودند. چهار ساله بودم که همراه برادر و پدر ومادرم به بیروت رفتیم . برای تحصیلات ابتدایی از هفت سالگی در یکی از مدارس کشیشان فرانسوی که مدرسه ای رایگان بود شروع کردم.
از یک طرف دوری ازوطن واز طرف دیگر مشکلات مالی خانواده مرا تحت فشار قرار داده بود . هنوز دوسال از شروع تحصیلاتم نگذشته بود که با شروع جنگ جهانی اول مدارس فرانسوی تعطیل شد . من با کمک مادرم در منزل ، آموزش قرآن ، ادبیات و دروس دیگر را شروع کردم و توانستم علاوه بر یادگیری گلستان ، بوستان، مثنوی ، منشات قائم مقام فرهانی، حافظ کتاب قرآن و دیوان حافظ هم باشم . پس از گذشت دو سال برای تحصیلات تکمیلی به یک کالج آمریکایی در بیروت رفتم و در سن 17 سالگی موفق شدم مدرک لیسانس ادبیات را به دست آورم.
پس از آن درامتحان ورودی دانشکده فرانسوی مهندسی بیروت پذیرفته شدم و تحصیلاتم را در رشته مهندسی راه و ساختمان ادامه دادم. پس از دوسال تلاش بی وقفه توانستم مدرک مهندسی راه و ساخمان را به دست آورم. حالا باید علاوه بر ادامه تحصیلات و درپی شغلی مناسب برای کسب درآمد هم بودم. در طی دوران دانشجویی چون در پروژه های تعیین نقشه ی راه کشور لبنان فعالیت هایی ارائه داده بودم در اداره راه سازی سوریه در یک شرکت مقاطعه کاری فرانسوی پذیرفته شدم و در اجرای پروژه بهسازی و راه سازی شروع به کار کردم.
مدتی بعد به عنوان مهندس راه و ساختمان در لبنان استخدام شدم . در کنار کار تحصیلاتم را در رشته ریاضیات و زیست شناسی در دانشگاه آمریکایی بیروت را ادامه دادم و موفق به کسب مدرک لیسانس این رشته در سال 1303 شدم . برای انجام برخی کار ها به رصد خانه ای درارتفاعات کوه آلپ فرانسه رفتم و مدتی در آن جا مشغول خدمت شدم . مهندسی و کار در معدن یکی دیگر از گزینه های ذهنی من بود بنا براین تحصیلات بعدی را در رشته برق و مهندسی معدن ادامه دادم که خوشبختانه در هردوی این رشته ها موفق شدم.
بنابراین ابتدا در معادن ذغال سنگ ناحیه سار فرانسه و بعد به عنوان مهندس برق در راه آهن برقی پاریس مشغول به کار شدم . پس از آن در دورشته ی حقوق دانشگاه سوربن و رشته پزشکی و رشته فیزیک ادامه تحصیل دادم و در سن 25 سالگی به خاطر نوشتن رسالهی” حساسیت سلول های فتوالکتریک ” با درجهی ممتاز موفق به کسب دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه شدم و نشان ” لژیون دونور” راکه بالاترین نشان کشورفرانسه بود به من پیشکش شد. دیگر هنگام بازگشت به وطن رسیده بود تا بتوانم ذره ای از زحمات خانواده و وطنم را جبران کنم.
بزرگ ترین مشکل کشوردرآن سال ها، تامین برق شهر ها و روستاهای کوچک بود. بنابراین با مطالعات زیاد واستفاده از تجربه هایم ، موفق شدم اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) را در شهر آشتیان نزدیک زادگاه پدر و مادرم ، تفرش راه اندازی کنم. بعد از آن اولین فکرم این بود که به جای فرستادن جوانان به فرنگ در سرزمین خودم دانشگاهی تاسیس شود تا جوانان بتوانند در همین جا دکتر و مهندس شوند و به مردم خدمت کنند بنابراین طرح تاسیس دانشگاه تهران را نوشتم و ارائه دادم که خوشبختانه پذیرفته شد و پس از خریداری زمین مناسب در 25 فروردین سال 1313 هم زمان ساخت دانشگاه شروع شد.
تلاش بعدی من به جهت ارج نهادن به تلاش های مادرم احداث اولین بیمارستان خصوصی به نام “بیمارستان گوهر شاد ” بود و…
برخی از خدمات ارزنده پرفسور محمود حسابی عبارتند از :
تاسیس اولین تربیت معلم درایران
ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی
راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی
ساخت اولین نمونه رادیو درایران
تاسیس اولین دانش سرای عالی و تدریس فیزیک و مکانیک درآن
تاسیس اولین رصد خانه ایران
تاسیس اولین مدارس عشایری در ایران
پرفسور محمود حسابی در طول عمر 90 ساله خود علاوه بر ابداعات گوناگون ۲۱ کتاب و مقاله با ارزش در زمینههای فیزیک، زبان فارسی و پژوهشهای فرهنگی مانند: کتاب های فیزیک دبیرستان، کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران، کتابی در تفسیر امواج دوبر در شش رساله، دانشگاه تهران و… نوشته اند.
پروفسور محمود حسابی، در 12 شهریور 1371 (ه . ش)، در بیمارستان دانشگاه ژنو، به هنگام معالجه قلبی، درگذشت و بنا به خواسته ایشان، در شهر دانشگاهی تفرش، دفن شد. اندک زمانی پس از مرگ دکتر حسابی در سال ۱۳۷۲، خانه او تبدیل به موزهای شد که در آن وسایل شخصی، مدارک علمی و تحصیلی، نشانها و تقدیرنامهها و عکسهای قدیمی و متن سخنرانی ها و نوشتهها در آن به نمایش گذاشته شدهاست.
مهدی آذر یزدی، نویسنده محبوب کودکان