رابطه پدر و فرزند

روانشناسی- والدیندر گذشته‌ای نه‌ چندان دور، هر وقت صحبت از نگهداری و مراقبت و تعلیم و تربیت کودک، به میان می‌آمد، نگاه‌ها به سوی مادر می‌چرخید. پدران، به رسم قدیم، هیچ‌وقت پوشک نوزاد را عوض نمی‌کردند، به آن‌ها غذا نمی‌دادند و هنگام تجربه اولین قدم‌ها، دست‌شان را نمی‌گرفتند. پدر، فقط نان‌آور خانواده بود؛ موجودی مقتدر و دور از دسترس که فقط حرف‌های مهم می‌زد و در مورد مسایل جزیی و بی‌اهمیتی مثل تربیت و مراقبت از فرزندان، هیچ نقشی نداشت، اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد که تاثیر پدر بر فرزند، بسیار عمیق‌تر و ماندگارتر از آنی است که تاکنون، فکر می‌کرده‌اند. زندگی فرزندان ما، تحت تاثیر حضور موثر و گرم پدرانی که برای کودک خود، ارزش قایل می‌شوند و به آن‌ها عشق و علاقه می ‌ورزند، با آرامش و تعادل، همراه است.

تاثیر پدر بر رشد و پیشرفت هوش فرزندان

براساس تحقیقات علمی، ژنتیک، یکی از عوامل مهم میزان هوش در کودکان است؛ با این همه، تاثیر محیط را بر رشد و افزایش هوش، نمی‌توان نادیده گرفت.

پدر، نه ‌تنها با رفتار خود، بلکه با واکنش خود نسبت به محیط اطراف، سبب افزایش هوش فرزند می ‌شود. رفتارهای مردانه پدر، در بخشیدن جسارت برای کشف دنیای اطراف از طرف کودکان، همچنین دادن استقلال و قدرت عمل بیش‌تر به آنان، به نسبت مادران، یکی از دلایل مهم بالا رفتن هوش اجتماعی کودکان است.

تاثیر پدر در رشد فیزیکی و جنسی

دنیای پسرها و دخترها، متفاوت است. پسرها، فعال و جنگ‌جو و دخترها، بیش‌تر، طالب صحبت کردن و توجه کردن هستند. این تفاوت، در نوع بازی هر دو جنس، قابل مشاهده است. هرچند بعضی از این رفتارها، از بدو تولد، با کودکان همراه است، ولی آن‌ها، بعضی دیگر را با نگاه کردن و تاثیر پذیرفتن از والدین، یاد می‌گیرند.

اگر فرزند ما پسر باشد، باید بدانیم که او در آینده، رفتارهای ما را برای مرد بودن تقلید خواهد کرد. تحقیقات نشان داده پدرانی که درباره مسایل مربوط به پسر خود، نقش موثری ایفا نمی‌کنند، پسران‌شان درآینده، حالات مردانه و مقتدرانه کم تری خواهند داشت. این تاثیر، مختص پسران نیست. باید بدانیم که فرزند دختر هم به دقت، پدر خود را زیر نظر دارد. حضور پدری فعال و موثر در اتفاقات و تصمیمات زندگی فرزند، به او، تصویری از دنیای مردانه و شخصیت آنان می‌دهد و این نقش می‌تواند درآینده، الگوی آنان از جنس مخالف خود باشد.

تاثیر پدران بر رشد شخصیت کودکان

روانشناسی - والدیندر رشد شخصیت فرزندان باید سه فاکتور را درنظر گرفت. فاکتور اول، ژنتیک است. فاکتور دوم، تجربیات اولیه انسان که از محیط خانه کسب می‌شود و سوم، اتفاقات و مسایلی است که بعدها، در زندگی، با آن روبه‌رو خواهند شد. با توجه به فاکتور دوم، می‌شود حدس زد که رفتار و برخورد پدر با فرزندان خود، در شکل‌گیری شخصیت فرزندان، تاثیر به‌سزایی دارد.

در کودکانی که پدران سخت‌گیر و بی‌توجهی دارند، به میزان زیادی، به رفتارهایی مثل خجالت کشیدن، بی‌حوصلگی و عدم اعتماد به نفس برمی ‌خوریم. پدرانی که به کودکان خود، ابراز محبت و توجه می‌کنند، صاحب فرزندانی هستند که رابطه خوبی با دوستان خود دارند. آنان، خصلت رهبری در جمع و تعامل بیش‌تری هم با محیط دارند، اما در عوض، پدرانی که خشونت می‌ورزند، عیب‌جو هستند، فرزند خود را تحقیر می‌کنند یا از نظر عاطفی، سرد هستند و می ‌‌توانند به شدت، به فرزند خود آسیب برسانند.

به چه پدری علاقه‌مند گفته می‌شود؟

پدری که برای فرزندش کتاب می‌خواند و در تعلیم و تربیت‌اش، به اندازه مادر، نقش موثر و مهمی ایفا کند. دختران کوچکی که رابطه خوبی با پدران خود دارند، در تمام عمر، از این مساله بهره خواهند برد. بنا به نظر محققان، دختربچه‌هایی که از بدو تولد تا پنج سالگی، رابطه شاد و گرم و صمیمی با پدر خود دارند، در آینده، به میزان خیلی کم‌تری، مبتلا به بیماری‌های روحی و روانی می‌شوند. همچنین دخترانی که از پدران خود، توجه و محبت دریافت می‌کنند، در آینده، زنانی مستقل و با اعتماد به نفس بالا هستند.

جمله «سرنوشت او هم مثل مادرش بود»، نمایانگر این واقعیت است که برای داشتن یک ازدواج خوب باید با پدر خود، در صلح و صفا بود. برنده، کسی است که پدرش را دوست دارد.

پدرم، کجا ایستاده‌ای؟

باتوجه به زندگی صنعتی امروز و گاه دوری پدر از خانه به علت کار یا طلاق، با این واقعیت که در عمل، فرزندان‌مان، فرصت بسیار کمی برای ارتباط با پدر خود دارند، آشکار می‌شود. بر اساس تحقیقات، میزان دیدارهای پدر و فرزندی، از چند دقیقه تا چند ساعت در روز، در نوسان است. این امر، مشکل پدر بودن را دوچندان می‌کند، ولی باید بدانیم که بیش‌تر از زمان با هم بودن، نوع و کیفیت این زمان، اهمیت دارد. این یعنی ملاک موفقیت رابطه ما، داشتن ارتباط تنگاتنگ با فرزند است، نه حضور فیزیکی ما در خانه.

تاثیر ارتباط پدر با فرزند، چه به شکل مثبت و چه منفی، در تمام ابعاد و مراحل زندگی، همراه او خواهد بود. پس مهندسی این رابطه، از ضروریات است؛ پس بهتر است به جای پرداختن به بازی‌های متداول امروزی، مثل بازی‌های کامپیوتری و پلی‌استیشن و… که در آن، حرف و حس چندانی، رد و بدل نمی‌شود، به بازی‌های فعالی مثل فوتبال، ساختن لگو، خمیربازی و… رو بیاوریم.

یک روز خود را در ماه، فقط به او اختصاص دهیم. بردن او به پارک و باغ وحش یا یک تئاتر مخصوص کودکانه، فکر خوبی است. در تمام مسایل او، شراکت داشته باشید؛ حتی اگر قادر به همراهی مادر و فرزند نباشید. به عنوان مثال، بدانید که به جشن تولد کدام‌یک از دوستانش می‌رود؛ حتی اگر نتوانید خودتان، او را برسانید.

در خرید اشیای مورد علاقه‌اش حضور داشته باشید، مثلا توپ فوتبال یا ست صبحانه عروسک‌اش!

به حرف‌هایش گوش کنید، به آن‌ها بخندید و تجربیات مشابه خود را حتی اگر واقعیت نداشته باشند و ساخته و پرداخته خودتان باشند، با او در میان بگذارید. حس درک شدن و مخاطب قرار گرفتن، برای کودک، لذت‌بخش است.

در انتها بدانیم که یک رابطه سالم، به سلامت و نشاط و رضایت هر دو طرف، ختم می‌شود.

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها