رباعیات طنز رمضان
قندی، عسلی، آب نباتی گل من!
چون آب تو مایه حیاتی گل من
نزدیک نیا، اگر چه دلتنگ تو ام
شک نیست که جزو مبطلاتی گل من!
****************************
در روز خوشی خیالمان راحت بود
سختی که رسید، کارمان طاعت بود
یارب بپذیر طاعت ما، هرچند
“یومیه” ما هم از سر “حاجت” بود!
**************************
جرم است اگر به روزه خواری بکنیم
خوب است ولی به روزه داری بکنیم
فعلا مد روز ما “تظاهر” شده است
تا از سر صدق پاچه خواری بکنیم!
*************************
یاران من دلشکسته را شاد کنید
خیک من و عقبای خود آباد کنید
هنگام سحر دعایتان خواهم کرد
گر موقع افطار مرا یاد کنید!
************************
افطار شد و ز قحطی آزاد شدیم
مشغول برنج و مرغ و سالاد شدیم
در اول ماه شصت کیلو بودیم
تا عید سعید فطر هشتاد شدیم!
*************************
آن روز که تا غروب صابر ماندیم
هی ساعت خود بدیده، سر جنباندیم
افطار رسید و پای L C D مان
بنشسته و تا خود سحر لمباندیم!
**************************
در خانه ما که نذر و خیراتی هست
افطاری و یادبود امواتی هست
از بهر ثواب آخرت می باشد
شش ماه دگر هم انتخاباتی هست!
***************************
یک عمر اگر خدا خدا می کردیم
اندر طلب نان و نوا می کردیم
یارب همه گناه هامان به کنار
بگذر ز عبادتی که ما می کردیم!
شاعر: مهدی دانش