روزنوشته های کلانترپفک؛ نگران آینده نباشید

روزنوشته های کلانترپفک نگران آینده نباشید
نگران آینده نباشید

می‌دانم که خیلی‌هایتان امروز ذهنتان حسابی درگیر بود تا من بیایم و این روزنوشته را بنویسم و ببینید حرفی از جناب پیشی‌اف می‌زنم یا نه. بله می‌دانم که خیلی از شماها یا صبح موقع رفتن به مدرسه مرا با پیشی‌اف دیدید یا خبر این دیدار به گوشتان رسید. به هر حال خیلی‌ها در جریان این دیدار هستید.

خب طبیعی است که نگران شده باشید و بخواهید بدانید ماجرا از چه قرار است. حتماً با خودتان گفته‌اید «کلانتر دارد به پایگاه می‌رود و دیگر تا مدت‌ها از او خبری نداریم.»

خب من این خبر خوب را به شما می‌دهم که هنوز قرار نیست به پایگاه بروم. می‌بینم که حسابی خوشحال شدید. بله، خوشحالی شما آرزوی قلبی من است.

خب حالا که خیالتان راحت شد باید با شما درباره‌ی نکته‌ی امروز صحبت کنم. چی؟ پیشی‌اف؟ نه عزیزانم. چقدر شما نگران هستید! جناب پیشی‌اف آمده بود تا یک سری جزوه و کتاب به من بدهد و برود. تا کپک از پایگاه برنگردد من که نمی‌روم.

از زمان حال لذت ببرید

امروز می‌خواهم درباره‌ی همین موضوعی که برایتان پیش آمد بگویم: نگرانی از فردای نیامده. بله، بسیاری از ما گربه‌ها و شما انسان‌ها این ویژگی را داریم که همیشه نگران آینده هستیم. چه آینده‌ی دور و چه آینده‌ی نزدیک.

البته طبیعی است که شما وقتی امتحان مهمی دارید از روز قبلش به آن فکر می‌کنید. اما این فکر کردن تا جایی طبیعی است که باعث شود بلند شوید و درس بخوانید نه اینکه باعث شود سیستم عصبی‌تان مختل شود و نتوانید از امروزتان لذت ببرید.

بله، لذت بردن از حال. این هم نکته‌ی ظریفی است که در دل نکته‌ی امروز نهفته است. آن‌هایی که همیشه نگران آینده هستند نمی‌توانند از حالشان لذت ببرند.

اینجور مواقع چه کار باید کرد؟ خیلی راحت به خودتان بگویید مگر با نگرانی می‌توانم چیزی را درست و رو به راه کنم؟ خواهید دید که جواب نه است. پس دیگر دلیلی ندارد که نگران باشید. به جایش بر اوضاع مسلط باشید و با لذت بردن از زمان حال، انرژی مثبت تولید کنید. اینطوری همه‌چیز خوب می‌شود.

کپک هم نگران آینده بود

حالا که کپک در پایگاه است باید جای او را در روزنوشته‌ها خالی کنم. مثلاً کپک یکی از گربه‌هایی بود که همیشه نگران فردای نیامده بود. شاید تعجب کنید و بگویید کپک که همیشه بی‌حال و بی‌خیال گوشه‌ی یک سطل آشغال نشسته بود. بله، در ظاهر همینطور بود اما این بی‌خیالی دلیل نمی‌شد که نگران آینده نباشد.

در واقع افراد دو دسته‌اند. یا آن‌هایی که نگرانی‌شان باعث می‌شود بلند شوند و کاری کنند یا آن‌هایی که نگرانی مانند نیرویی قوی آن‌ها را در جا نگه می‌دارد و در واقع دست روی دست می‌گذارند. خب کپک هم جزو دسته‌ی دوم بود.

هرچند حالا خیلی زرنگ شده است و فعالیت می‌کند و دیگر نگران آینده‌ی نیامده نیست. یادتان هست که عکسش را چند وقت پیش نشانتان دادم؟ او حالا یک گربه‌ی کاملاً باتجربه شده که می‌داند چه کار کند. بله، یکی از نشانه‌های فردی که باتجربه است و سرد و گرم روزگار را چشیده این است که در لحظه زندگی می‌کند و بدون نگرانی، خودش را برای آینده آماده می‌کند.

نتیجه‌ی ماجرای کلانتر پفک و نگران آینده نباشید

متأسفانه بسیاری از افراد همیشه نگران آینده‌ی نیامده هستند و نمی‌توانند از لحظه‌ی حالشان لذت ببرند. اگر شما هم جزو این دسته هستید به خودتان بگویید نگرانی که هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. پس خودتان را نگران نکنید. کنترل اوضاع را دستتان بگیرید و با لذت بردن از اکنون، برنامه‌ها و کارهایتان را پیش ببرید تا آینده‌ای به زیبایی حال برایتان اتفاق بیفتد.

توضیح تصویر

خب نمی‌توانستم عکس جناب پیشی‌اف را بگذارم. به هرحال نمی‌شود خیلی ایشان را جلوی چشم آورد. او در پایگاه سمت مهمی دارد و نباید زیاد دیده شود. برای همین عکسی از خودم برایتان گذاشتم که ببینید و لذت ببرید.

اختصاصی نشریه‌ی اینترنتی نوجوان‌ها – یاسمن رضائیان

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها