این روزها از تماشای بازی بچه گربه ها لذت می برم. قبل از این باید به مدرسه می رفتند و سرشان به علم گرم بود ولی حالا تابستان شده و می توانند با خیال راحت ساعت ها بازی کنند. چی؟ نکند فکر کردید فقط خودتان مدرسه دارید و درس می خوانید؟ عزیزانم، گربه ها اگر درس نخوانند که نمی توانند پیشرفت کنند و کلانتر بشوند.
خلاصه که این روزها شغل کلانتری خیلی سرگرم کننده تر از قبل شده. چون محله پر از بچه گربه است. البته حواسم به بچه های انسان ها هم هست. آن ها را می بینم که از خانه بیرون می آیند ولی راستش همیشه یک کیفی، کوله ای چیزی دنبالشان هست و دارند به کلاس می روند.
من که جای شما خسته می شوم. نه ماه سال تحصیلی سر کلاس بودید الان هم باز به کلاس می روید؟ نمی دانم. اصلا از کار آدم ها سر در نمی آورم.
به هرحال که به نظرم باید این روزها خوش بود. باید از همه دقیقه ها استفاده کرد و حسابی ترکاند! این ترکاندن را هم از گربه های نسل جدید یاد گرفته ام. می دانید که، من گربه به روزی هستم و آخرین لغات و اصطلاحات نسل جوان تر را از حفظم.
طبق آماری که من گرفته ایم درصد بالایی از شماها تابستانتان را با کلاس های متنوع پر کرده اید. کلاس زبان، کلاس نقاشی، کلاس نویسندگی، باشگاه و… اوه، چقدر کلاس.
البته با این آخری موافقم. باشگاه خوب است. آدم تحرک دارد و روحیه اش شاد می شود. البته نه اینکه بگویم این کلاس ها بدند. نه. هر چیزی یاد بگیرید خوب است اما می گویم کاری نکنید که تابستانتان با زمستانتان فرق نداشته باشد. کمی هم از زمان های آزاد لذت ببرید. از من گفتن بود.
نتیجه ماجرای کلانتر پفک و اوقات فراغت تابستانی
تابستان همان فرصتی است که نه ماه منتظرش بودید. می خواستید کلی تفریح کنید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید و با دوستانتان حرف بزنید و بازی کنید. برای همین پیشنهاد می کنم با هزارتا کلاس پرش نکنید. الان نگاه کنید، چشم به هم زدید یک ماهش تمام شد. پس این دو ماه باقی مانده را از دست ندهید.
کلاس و یادگیری خوب است اما در کنارش باید تفریح و بازی هم باشد. پیشنهاد می کنم مثل من باشید و هر چیز را به جای خودش انجام بدهید. یادگیری به جای خود، تفریح هم به جای خود. اووووه، همین الان یکی از گربه ها توپش را وارد دروازه حربف کرد!
توضیح تصویر
لحظه ای که دروازه بان برای گرفتن توپ شیرجه رفت اما موفق نشد.
اختصاصی نشریه ی اینترنتی نوجوان ها – یاسمن رضائیان