روزنوشته های کلانتر پفک؛ به دکتر بروید

روزنوشته های کلانتر پفک | به دکتر بروید | کلانتر پفک
روزنوشته های کلانتر پفک | به دکتر بروید | کلانتر پفک

این روزها باید حسابی موظب خودمان باشیم. چون هوا سرد شده است و سرماخوردگی‌ها شروع می‌شوند. شاید بگویید: «ای بابا، کلانتر هوا که تازه خنک شده. ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم.» نه عزیزانم، بحث بید و باد و این حرف‌ها نیست. سرما با کسی شوخی ندارد.

اتفاقاً سرماخوردگی بیشتر سراغ آن‌هایی می‌رود که می‌گویند هوا خیلی هم خوب است و ما سرما نمی‌خوریم. چون جناب سرماخوردگی به غرورشان برمی‌خورد که ایشان را دست کم می‌گیرید و برای اینکه نشانتان دهد همیشه کاری را که دوست دارد انجام می‌دهد سراغتان می‌آید!

حالا این قسمتش را که شوخی کردم. اما واقعاً آن‌هایی که فکر می‌کنند سرما نمی‌خورند بیشتر در معرضش هستند. چون آن را از خودشان دور می‌بینند. احتمالاً این افراد همان‌هایی هستند که تابستان‌ها از حمام می‌آیند و جلوی کولر می‌ایستند!

حتماً غلطک را به عنوان فردی که اصلاً هم سوسول نیست قبول دارید. خب، غلطک این روزها سرما خورده و بدجوری گرفتار دارو و استراحت شده. حالا مشکل کار اینجاست که من هر غروب می‌روم به او سر می‌زنم و می‌گویم «غلطک جان بلند شو برویم دکتر» اما گوشش بدهکار نیست. می‌گوید «دارو می‌خورم و خوب می‌شوم.»

امروز ظهر که سرم خلوت‌تر شد دوباره به عیادتش رفتم و این‌بار گفتم: «نمی‌دانم چرا اینقدر با دکتر رفتن مخالفی. می‌دانی وقتی دکتر نمی‌روی چقدر اتفاق‌های بد می‌افتد؟»

این حرف را که زدم سرش را از زیر پتو بیرون کشید و گفت: «اتفاقات بد؟»

خودتان و دیگران را از زندگی نیندازید

گفتم: «بله. اول اینکه مجبوری دوره‌ی درمانی سه‌روزه را ده‌روزه بگذرانی و در این مدت بی‌دلیل اذیت شوی. دوم اینکه بدنت مدام در تلاش برای شکست‌دادن بیماری است و همین آن را ضعیف‌تر می‌کند. تازه معلوم نیست آخرش هم بیماری کامل از بدنت خارج شود یا نه. سوم اینکه هم خودت و هم اطرافیانت را از کار و زندگی می‌اندازی.

به خودت نگاه کن. اگر همان روز اول به دکتر رفته بودی حالا کاملاً خوب شده بودی. اما هنوز بعد از چهار روز بیماریت ادامه دارد و احتمالاً باید تا آخر هفته به این وضعیت ادامه بدهی. خب حساب کن ببین چه برنامه‌ها و کارهایی برای این هفته داشتی که باید انجام می‌دادی و هنوز نتوانستی سراغشان بروی؟»

حالا شاید بگویید «کلانتر، شما رفته بودید عیادت بیمار یا نصیحت بیمار؟» نه عزیزانم، من هم می‌دانم وقتی کسی حال روحی یا جسمی مناسبی ندارد نباید پند و اندرز به او داد. اما چون مادر غلطک از من خواسته بود کاری کنم تا او بلند شود و به دکتر برود من این حرف‌ها را زدم. هرچند اتفاقاً جایش هم همین لحظه‌ها بود. وقتی سرما خوردگیش خوب می‌شد که دیگر این حرف‌ها به دردش نمی‌خورد.

خلاصه این را گفتم که بگویم اول از همه مواظب خودتان باشید که بیمار نشوید و دوم اینکه اگر بیمار شدید سریعاً به پزشک مراجعه کنید. نه بیخودی خودتان را بیش از حد درگیر سختی‌های مریضی کنید و نه برنامه‌های خودتان و دیگران را به‌هم بریزید.

عه، انگار غلطک است. بله، خودش است. دارد با مادرش می‌رود به سر خیابان. انگار راضی شد به دکتر برود. خب خوشحالم یک‌بار دیگر توانسم کمکی به جوامع گربوی بکنم. بروم ببینم کمک لازم دارند یا نه.

نتیجه‌ی ماجرای کلانتر پفک و به دکتر بروید

نمی‌دانم این ایده دقیقاً از کجا می‌آید که برخی از افراد وقتی مریض می‌شوند دکتر نمی روند. سریع بر‌می‌دارند قرص می‌خورند و یک سرما‌خوردگی سه‌روزه‌ی ناقابل را دو هفته دنبال خودشان می‌کشند و آخرش هم معلوم نیست ویروس از بدنشان خارج شده یا همچنان اثراتی از آن باقی مانده!

عزیزانم، اگر در چنین وضعیتی دکتر نمی‌روید پس کی می‌خواهید بروید؟ وقتی سرما خوردید زود به دکتر مراجعه کنید تا الکی درد و سختی بیماری را تحمل نکنید. بگذارید حالتان زود خوب شود تا دوباره بتوانید به زندگی روزمره‌تان برگردید. تازه، اینطوری اعضای خانواده را هم اسیر خودتان نمی‌کنید و آن بنده‌های خدا هم به زندگی‌شان می‌رسند. از من به شما گفتن بود!

توضیح تصویر

وقتی سرما می‌خورید خودتان را خوب گرم نگه دارید تا زودتر سرما از بدنتان خارج شود. لباس گرم هم بپوشید. البته در این عکس من سرما نخورده بودم. اما هوا خیلی سرد بود و من با گرم نگه داشتن خودم از سرماخوردگی پیشگیری کردم. خب همیشه گفته‌اند پیشگیری بهتر از درمان است!

اختصاصی نشریه‌ی اینترنتی نوجوان‌ها – یاسمن رضائیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *