امروز خود جناب پیشیاف شخصاً به دیدار من آمد و از من درخواست کرد در دورهی آموزشی پایگاه فضایی شرکت کنم. میدانم که الآن دوباره اخمهایتان در هم رفته و میگویید «کلانتر دارند ما را تنها میگذارند.» اما من به شما قول دادم که از پایگاه هم روزنوشتههایم را به دستتان برسانم. هرچه باشد کلانتر است و قولش!
خب حالا که هنوز اینجا هستم پس دلیلی ندارد ناراحت باشید. اصلاً بگویید ببینم چرا ما برای هرچیزی ناراحت میشویم؟ تا حالا به این موضوع فکر کردهاید؟ بسیاری از موضوعاتی که ما را ناراحت میکنند در واقع اصلا آنقدر اهمیت ندارند که به خاطرشان ناراحت شویم.
قانونی جالب وجود دارد به اسم قانون پنج. این قانون میگوید نگاه کن این چیزی که الآن تو را ناراحت کرده پنج ساعت دیگر هم هنوز همینقدر اهمیت دارد؟ پنج هفتهی دیگر چه؟ همینطور پنج ماه و پنج سال دیگر. خب اگر اهمیت ندارد پس بیخیالش شو و خودت را به خاطرش ناراحت نکن.
حالا شاید بپرسید چرا پنج؟ مثلاً چرا چهار و یا شش نه؟ خب من هم دلیلش را نمیدانم اما آنچنان هم مهم نیست. در اصل حرفی که این قانون میخواهد به ما بزند مهم است نه عددی که انتخاب کرده. حالا شما آن را قانون چهار بدانید. مهم این است که بتوانید به آن عمل کنید.
میبینید با این نگاه دنیا چه جای قشنگی است و دیگر دلیلی برای ناراحتی وجود ندارد. پس اخمهایتان را باز کنید که من هر چقدر هم در پایگاه فضایی بمانم به پنج هفته نمیرسد. بنابراین برمیگردم و آن وقت خواهید دید که دلیلی برای ناراحتی وجود نداشته است.
جهان به آدمها و گربههای شاد نیاز دارد
دوستان پفکی من، کلانتر جانتان خیلی به رهایی ذهن اعتقاد دارد. او همهی تلاشش را میکند که در زندگی اسیر چهارچوب ذهنی محدودی نباشد. برای همین دوست دارد شما هم مثل او باشید. پس مثل من چشمهایتان را ببندید، ذهنتان را از انرژیهای منفی و از فکرهای غمانگیز دور کنید، نفسی عمیق بکشید و به استقبال جهانی وسیعتر بروید. بهبه چقدر قشنگ حرف زدم!
به این توصیهها پایبند باشید و به دیگران هم پیشنهاد کنید آنها را انجام بدهند. همین غلطک را میبینید که گاهی پر از انرژی منفی میشود و به زمین و زمان گیر میدهد؟ همین غلطک به من میگفت «کلانتر تو باعث شدی من نگاهم به زندگی و دنیا تغییر کند و از اینکه در این جهان هستم شاد باشم.» دیگر خودتان متوجه بشوید چه بوده که الآن این حرف را میزند!
خلاصه این را گفتم تا بگویم با آدمها و گربههای شاد است که جهان پر از زیبایی میشود. نه با آدمها و گربههای غمگین و ناراحت. حالا سگها هم، بله، در بهتر شدن جهان نقش دارند ولی خب بیشترین تاثیر با گربهها و انسانهاست. نه اینکه فکر کنید تبعیض نژادی قائل میشومها، نه. ولی تاریخ نشان داده که همیشه گربهها بیشترین نقش را در بین حیوانات برعهده داشتهاند! بله!
نتیجهی ماجرای کلانتر پفک و قانون پنج
همین حالا از چیزی ناراحت هستید؟ به نظرتان موضوع خیلی حاد و بحرانی است؟ از خودتان بپرسید این موضوع پنج ساعت دیگر همچنان اهمیت دارد؟ پنج روز دیگر چه؟ پنج ماه و پنج سال دیگر چطور؟ ندارد؟ پس کنارش بگذارید و خودتان را به خاطرش ناراحت نکنید.
پیشنهاد میشود به قوانینی که در حوزهی مهارت شادزیستن وجود دارد پایبند باشید و به دیگران هم توصیه کنید این مهارتها را بیاموزند و به کار بگیرند. خب جهان که به آدمهای غمگین نیاز ندارد. جهان به بیشمار انسان و گربهی شاد نیاز دارد. پس شاد باشید و با شادیتان به جهان کمک کنید.
توضیح عکس
افق دیدتان را به وسعت آسمان کنید تا دیگر ناراحتیها در دلتان جایی نداشته باشند. در زمان ناراحتی مثل این دوست عزیزمان به آسمان نگاه کنید تا یادتان بیفتد شما نیز به وسعت آسمان هستید و لکهای ابر غم نمیتواند آبی شفافتان را بپوشاند. چه حکیمانه!
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – یاسمن رضائیان