روزنوشته های کلانتر پفک؛ وقتی به سفر می روید

وقتی به سفر می روید
وقتی به سفر می روید

خب، خب، خب، خیلی‌هایتان امروز حسابی مشغول و البته خوشحال هستید. تعطیلات چند روزه در راه است و دارید بار سفر می‌بندید. حالا چرا بعضی‌هایتان قیافه‌تان را اینجوری می‌کنید؟! سفر نمی‌روید؟ خب این که ناراحتی ندارد. من هم گفتم «خیلی‌ها» می‌روید؛ در مقابلش هم عده هستند که در خانه می‌مانند.

خب همین دیگر. مشکل همین است که در خانه می‌مانید. چرا باید در روزهای تعطیل در خانه ماند؟ چرا نباید به سفر رفت؟ نه، قاطی نکرده‌ام. سفر که همیشه رفتن به شهری دیگر نیست. سفر گاهی در شهر خودمان انجام می‌شود. من هم منظورم همین سفرهای یک روزه در شهر است.

چی؟ هیچ جای دیدنی در شهرتان ندارید؟ این‌ها که حرف است. همه‌ی شهرها جاهای دیدنی دارند. حتی اگر دیدنی‌های شهر خودتان را دیده‌اید می‌توانید به دیدنی‌های استانتان سر بزنید. پس بلند شوید و پیشنهادش را به خانواده‌تان بدهید و زودتر بار و بنه‌تان را جمع کنید که تعطیلات به سفر و گردش است که تعطیلات می‌شود!

این نکته را در سفر فراموش نکنید

فکر کردید این روزنوشته را همین‌جا تمام می‌کنم؟ با خودتان گفتید «ای بابا، چقدر کلانتر امروز کم برایمان نوشت.» نه عزیزانم، همچنان مشغول نوشتن هستم. گفتم حالا که حرف سفر شد یک خاطره‌ی آموزنده برایتان تعریف کنم:

در یکی از سفرهایی که چند سال پیش داشتم کلی ایده‌ی جالب به ذهنم رسید. ایده‌ها در زمینه‌های متفاوت بودند؛ درباره‌ی محیط زیست، درباره‌ی عکاسی، درباره‌ی آداب سفر و حتی چند ایده‌ی جذاب و نقلی برای نوشتن داستان. نمی‌دانم چه شده بود که با دیدن هر مکان تازه و با هر تجربه‌ی جدید یک ایده‌ای به ذهنم می‌رسید.

خلاصه که پر از ایده بودم و خوشحال و خندان به خانه برگشتم. اما چشمتان روز بد نبیند! نصف ایده‌ها را فراموش کردم. هرچه هم فکر کردم یادم نیامد که نیامد. از آن سفر به بعد بود که تصمیم گرفتم هرجا می‌روم، چه سفرهای داخل شهر و چه سفرهای خارج از شهر، دفترچه‌ای یا کاغذ و خودکاری با خودم ببرم تا هرچه را به ذهنم می‌رسد یادداشت کنم.

نمی‌دانم واقعاً چه اتفاقی در مغز می‌افتد اما خب مثل اینکه اینجوری است که برخی از فکرها را اگر یادداشت نکنیم جدی جدی از ذهنمان می‌پرند. کاری هم نمی‌شود کرد. خلاصه که وقتی دارید وسایلتان را جمع می‌کنید، یک دفتر و خودکار هم بردارید.

نتیجه‌ی ماجرای کلانتر پفک و سفر رفتن

سفر علاوه بر کلی خاطره و عکس و اتفاقات خوب، یک دستاورد دیگر هم دارد: ایده. بله با دیدن مکان‌های جدید و با کسب تجربه‌های تازه، ایده‌هایی در ذهنتان جرقه می‌زنند. پس همیشه یک دفتر در دسترستان داشته باشید که بتوانید ایده‌هایتان را یادداشت کنید. لطفاً در این مورد به ذهنتان اعتماد نکنید! شک نکنید که اگر مسئولیت این کار را به حافظه‌تان بسپارید نصف ایده‌هایتان از دست می‌رود.

توضیح عکس

مثل من باشید و اگر به سفرهای خارج از شهر رفتید صبح زود از خواب بیدار شوید. صبح‌های سفر را نباید خوابید. باید بیدار شد و از تماشای دنیا لذت برد. نهایتش این است که خمیازه می‌کشید. اشکالی ندارد!

اختصاصی نشریه‌ی اینترنتی نوجوان‌ها – یاسمن رضائیان

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها