اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
یاسمن رضاییان
پفک و نسل جدید
از ابتدای هفته به دخترم قول داده بودم که آخر هفته که سرم خلوت تر می شود بنشینم و با او یک انیمیشن خوب ببینم. خب من همیشه آخر هفته ها آزادتر هستم چون دیگر آدم ها به سر کار نمی روند و محله شلوغ می شود و خب هرچه محله شلوغ تر باشد امنیتش بالاتر می رود. برای همین اگر ببینم شرایط جور است ظهرها چند ساعتی به خانه می روم و دوباره بر می گردم.
می بینم که لبخند محوی زده اید! فکر کردید «حالا که کلانتر نیست می توانیم برویم در محله آتیش بسوزانیم»؟ نه خیر عزیز من، این خبرها نیست. درست است که به نظرم محله امن است و چند ساعتی به خانه می روم اما پست کلانتری را که خالی نمی گذارم. با پشتک برنامه اش را چیده ایم و قرار است در چنین زمان هایی او به جای من بایستد تا اینطوری تمرین کلانتری برای آینده هم کرده باشد.
خلاصه که امروز ظهر به خانه رفتم و دیدم دختر پدر پفک، انیمیشن را توی لپ تاپ گذاشته و منتظر من است. من هم دیدم نباید این شوق و ذوق را از بین ببرم. گفتم: «سینمای شخصی آماده است؟» دختر پدر پفک با خوشحالی گفت: «بله، منتظر شماست.» بعد با هم دراز کشیدیم و مشغول تماشای انیمیشن شدیم.
انیمیشن جذاب بود اما چیزی که ذهنم را به خودش مشغول کرد نه موضوع انیمیشن بلکه حال وهوای آن بود. آن موقع که ما بچه بودیم نهایت انیمیشن هیجان انگیزی که می دیدیم تام و جری بود و وقتی این تام و جری دنبال هم می کردند و برای هم نقشه می کشیدند هی هیجان زده می شدیم و نفسمان را حبس می کردیم که ببینیم بعدش چه می شود. اما بچه های نسل جدید «گربه فضایی» نگاه می کنند و از تماشای جنگ بین گربه ها در سیاره ای دیگر لذت می برند.
نه، من اصلا نمی خواهم بگویم نسل جدید خوب نیستند و از این حرف ها بزنم. اتفاقا من با این جور حرف ها که «ما بچه بودیم، بهتر بودیم و نسل جدید یک جور عجیب و غریبی شده است» مخالفم. من می گویم باید هر نسل را با توجه به شرایط و جامعه ای که در آن پرورش پیدا می کند قضاوت کرد و اگر نسل جدید را در بستر این جامعه قضاوت کنیم می بینیم که خیلی هم عادی است و رفتارهایش طبیعی است. به نظر من اگر با برخی ویژگی های آنان مخالفیم، نباید به خودشان ایراد بگیریم، باید بستری فراهم کنیم تا شرایط زندگی آنها در جامعه تغییر کند و در فضایی دیگر و مناسب تر رشد کنند. حالا سرتان را با این حرف های قلنبه سلنبه درد نیاورم. فقط اینکه از خودم پرسیدم: «راستی چرا هیچ گربه ای به سمت مطالعات جامعه شناسی نمی رود تا کمی در این مورد اطلاعات به دست بیاوریم؟» باید دوباره سری به کتابخانه بزنم و آخرین کتاب ها را در حوزه جامعه شناسی گربه ها ورق بزنم. شاید دیدید خودم دست به کار شدم و به سمت مطالعات جامعه شناسی رفتم، بلکه بتوانم کمکی به جامعه گربوی بکنم.
نتیجه می گیریم: کلانتر پفک معتقد است بچه های نسل جدید اصلا هم عجیب و غریب نیستند و اگر آنها را در بستر جامعه ای که در آن قرار دارند ببینیم متوجه می شویم که خیلی هم طبیعی هستند. پیشنهاد می شود مثل کلانتر پفک با دید وسیع تری به افراد نسل های دیگر نگاه کنید و دیگران را (چه کوچکتر از خودتان و چه بزرگتر از خودتان) با جامعه ای که در آن رشد کرده اند بسنجید. اینطوری بهتر آنها را درک می کنید و راحت تر با هم کنار می آیید.