برای همه ما لحظات زیادی در زندگی بوده که متوقف شدهایم و با تعجب از خود پرسیدهایم: من چه کسی هستم؟! و دیگر نخواستهایم که صدای درونمان را که از خود واقعیمان برمیآید نشنیده بگیریم. زندگی همیشه یک جور پیش نمیرود. آیا میدانید وقتی شروع میکنید به پی گیری رویاهایتان چه اتفاقهایی میافتد؟
فضایی برای آن هایی که شما را به شک میاندازند باقی نمیگذارید
بعضی از آدم های دوروبر ما مانند تندبادی هستند که ما را به سمت مقصد و رویاهایمان پیش میبرند، اما عدهای هم همیشه در زندگی ما وجود دارند که مانند ترمز عمل میکنند و همیشه میخواهند ما را از حرکت بازدارند، اما این را درک کردهاید که این ها بدترین آدم ها نیستند چون تکلیفتان با آن ها روشن است؛ بدترین آدم ها آن هایی هستند که مانند آب به درون قایقتان نشت میکنند. شما به آن ها اعتماد میکنید و رویاها و خواستهها و برنامههایتان را با آن ها در میان میگذارید اما به نظر میرسد اهمیتی برایشان ندارد، به شما کاملا گوش نمیدهند یا موضوع صحبت را عوض میکنند. در مورد ایدهتان نظر میدهند: خیلی جالب است! اما نگاهشان جای دیگریست. این افراد قایق شما را کم کم پُر میکنند و کاری میکنند که تردید را به دل خود راه بدهید. اگر ایده شما خوب بود باید به آن اهمیت میدادند و حمایتتانمیکردند، این طور نیست؟
از این آدم ها زودتر و بیش تر از آدم های منفی فاصله بگیرید، آدم های منفی حداقل حقیقتهایی در وجود خود دارند و دنبال هدفی هستند. اما در مورد افرادی که همیشه شما را نسبت به خودتان مردد میکنند باید فورا اقدام کنید و فضایی برایشان باقی نگذارید. کسی که حتی نمیتواند به شما گوش بدهد لایق شما نیست.
در نگاه دیگران قوی خواهید بود
شما احساس میکنید همان آدم همیشگی هستید و همان اعتماد به نفس ضعیف قبلی را دارید اما این اعتماد بنفس شما نیست که اطرافیانتان میبینند، بلکه این پی گیری و پشتکار شماست که دیده میشود. اعتماد بنفس با موفقیت به دست میآید اما پشتکار وقتی است که غرور و تنبلی را از خود دور میکنید، اهمیتی به قضاوت دیگران نمیدهید و سخت کوش میشوید. شما هر کاری که لازم است برای رسیدن به رویایتان انجام میدهید، حتی اگر مسخره باشد و همین است که شما را قوی جلوه میدهد. پشکار را از خود دور نکنید؛ اعتماد به نفس بعدا خودش خواهد آمد!
هدف و رویاهایتان دیگر دست نیافتنی نخواهند بود
دیگر رویایتان را مانند ستاره بزرگ و درخشانی در انتهای آسمان نخواهید دید، بلکه مانند سیبی میشود که روی شاخهای از درخت نشسته و فقط کافیست شما دستتان را بلند کنید و سیب را بچینید. همان قدمهای کوچک اما مستمری که برمیدارید شما را به جایی که لازم است میرسانند. رویای بزرگ شما درست زمانی که با جدیت به سمتش قدم برمیدارید، دست یافتنی میشود چون در مسیر پیشرفت قرار گرفتهاید.
آدم های دوست داشتنی اطرافتان را دلخور میکنید چون دیگر مثل گذشته با آن ها وقت نمیگذرانید
برنامه مفصلی برای خود دارید و تمام بایدها را لیست کردهاید؛ رویای شما 90 درصد از وقتتان را پُر کرده است. گویی رویای شما وقتتان را میبلعد اما این خوب نیست! با وجود تمام مشغلههایی که پیدا کردهاید باز هم باید برای آدم های باارزش زندگیتان وقت بگذارید. هم شما به محبت و توجه آن ها نیاز دارید و هم آن ها عشق و احترام شما را میخواهند.
با تمام وجودتان کار میکنید
انگار روزها و ماه ها تند و تند میگذرند و شما خیلی چیزها را فراموش میکنید؛ تاریخ تولدها، سالگرد ازدواج و … . بخشی از وجودتان در حسرت یک مسافرت تابستانه بدون دلشوره و دلهره کنار ساحل دریاست. اشکالی ندارد که این حسرت را احساس کنید؛ این تنها راهی است که وادارتان میکند تعادل را پیدا کنید.
جنبه منفی این همه تلاش و پی گیری رویا چیست؟ چیزی که هیچ کس دوست ندارد تجربهاش کند: شما مکررا از درون احساس مرده بودن خواهید کرد!
وقتی دنبال رویاهایتانمیروید در مسیر به موفقیتهای کوچکی دست پیدا میکنید و بعد سعی دارید دکمه آخر را پیدا کنید تا با زدنش، رویایتان کاملا به واقعیت تبدیل شود. مخصوصا اگر رویای بزرگتان را به رویایتان واقعا بزرگ باشد بیش تر احساس آشفتگی و به ستوه آمدن خواهید کرد اما نکته اینجاست که نباید به خودتان اجازه دهید مدت زیادی در این وضعیت بمانید، چون دقیقا همین جاست که رویاها شروع به مُردن میکنند و چیزی جز تردید به وجود خودتان برای شما باقی نخواهد ماند.