اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
در گذشتههای دور آب آشامیدنی و آب مورد نیاز برای شست و شو از چاه و قنات تهیه میشد. یکی از کارهایی که مردم خیر و نوع دوست برای رفاه حال مردم انجام میدادند حفر این سازه های عام المنفعه در نقاط مختلف شهر بود تا تمام مردم به آب نسبتا سالم دسترسی نزدیک، آسان و فراوانی داشته باشند.
روزی در یکی از شهرها فردی خیر تصمیم به ساخت یک قنات میگیرد و به دنبال این تصمیم چند نفر مقنی و چاه کن را استخدام می کند تا در یک نقطه مرتفع شهر چاهی را حفر کنند تا مردم آن ناحیه برای به دست آوردن آب هر روز مسافت زیادی را طی نکنند.
آن تپه هم خشک و بی آب و علف بود و به همین دلیل آن چاهکنها هر چه توضیح دادند که در این منطقه هر قدر هم که پایین بروند از آب خبری نخواهد شد صاحبکار گوش نکرد و بر نظرش پافشاری و اصرار داشت و هدفش را از این اقدام این طور بیان میکرد که قصدش بهره گرفتن ساکنان از آب گوارای چاه است و هم با آب چاه کشاورزی نابود شده منطقه دوباره رونق سابق را به دست آورد، پس این منطقه نیازمند ۳ چاه میباشد.
به هر حال مقنیها مشغول حفر چاه شدند هر چه بیشتر میکندند کمتر به آب میرسیدند. هر روز مرد خیر به آن ها سر میزد و از روند کار آگاه میگردید و دستمزد روز را به آن ها میداد و میرفت تا روز بعد.
القصه، روزهای پیاپی به همین شکل و منوال گذشت و کارگرها خسته از کار بیحاصل خود بنا به شکوه و شکایت گذاشتند و هر زمان مرد را میدیدند دورهاش میکردند و شروع به بیان ناراحتیشان از این که این محل آبی ندارد و تلاش آن ها بیحاصل است می کردند. مرد خیر هر دفعه داستان را که میشنید آن ها را به ادامه کار تشویق میکرد و پولی به عنوان هدیه نیز به کارگرها میداد. این شکایت ادامه داشت تا این که کاسه صبر مرد سر آمد و عصبانی شد و با خطاب و عتاب رو به کارگران گفت:
شما پول کارتان را همراه با پاداش میگیرید من باید ناراحت باشم و اعتراض داشته باشم نه شما که هر روز پول مزد خود را حتی بیشتر میگیرید "اگر برای من آب نداره برای شما نون داره".
این ضرب المثل در مواقعی به کار میرود که شخصی که انجام کاری برایش سود دارد اما باز در انجام کار کوتاهی میکند.
سوسن قریشی
کاربر عزیز
چنانچه این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت، لطفا آن را لایک کنید.