امروز حاجیان سوار بر هواپیما می شوند و در کمال آسایش چند ساعت بعد قدم به سرزمین وحی می گذارند اما در گذشته ها سفر حج بسیار پر ماجرا و طولانی بود و سفر نامه های باقیمانده از این سفر ها نیز بسیار خواندنی است . مطلب زیر بخشی از سفرنامه حج است که نویسنده اش شناخته شده نیست اما احتمالا یکی از درباریان ناصرالدین شاه بوده است . البته متن کمی ساده تر شده تا خواندنش آسان تر گردد .
خانه زاد بعد از اجازه و مرخّصی از خاک پای مبارک همایون اعلی (ناصرالدین شاه )، در بیست و دوّم ماه شعبان 1296 به عزم زیارت بیت الله الحرام، بیرون رفتم و در چهاردهم جمادی الأُخری، 1297 به طهران بازگشت نمودم. و آنچه در عرض مدّت دو ماه سفر دیدم، از قراری است که به عرض می رساند……….
ورود به مکه سرزمین وحی
در 26 ذیقعده از طرف جنوب، وارد مکه معظمه سرزمین وحی شدیم و آن شهری است از حجاز، واقع به فاصله هفت فرسنگ در مشرق دریای سرخ، طول غربی اش 11 درجه و عرض شمالی اش 21 درجه و نیم، جمعیت ساکنینش در قدیم تا ده هزار نفر می رسید، و در هشتاد سال قبل به هیجده هزار نفر رسید، باز ترقی نمود تا این زمان رسیده است به پنجاه هزار نفر، و جمعیت حجاج اضافه بر این است.
امسال به تخمین از یکصد هزار بیشتر بود. کوچه هایش خیلی منظم است و خوش منظر، و عماراتش پاکیزه، واصل شهر در چند دره و بر دامن ها و کوه های اطرافش بنا شده است ، به همین خاطر مسطّح و هموار نیست. و دماغه کوه ابو قبیس شهر را به دو قسمت مختلف نموده، قسمت طرف راست بزرگ است، و عمده شهر آن جا است و قسمت طرف چپ به وضع قدیم است. اغلب خانه ها حصیر و چینه است و خیلی مختصر و پست و بی قاعده ساخته شده اند. ساختمان های شهر اغلب سنگ تراشیده است و تا سه ـ چهار طبقه ارتفاع دارد و خانه هاحیاط ندارند و همه خانه درب و پنجره هایشان به طرف خیابان است و تمام شهر را همان قنات زبیده سیراب می کند ولی این آب، دو ـ سه ذرع از زمین پست تر است و باید با دلو بالابکشند.
کعبه و بیت الله الحرام
بیشتر آبادی و اعتبار شهر در اطراف مسجد است و بیت الله در وسط واقع شده،است . مربع شکل است و ارتفاع آن بیش از طول و عرضش است و از سنگ تراشیده ساخته شده است . و پیراهن سیاه رنگی از پشم بر او کشیده اند، وضع خانه نسبت به جهت های چهارگانه منظم واقع شده، یک ضلع مواجه شمال است و ضلعی مواجه جنوب و ضلعی روی به مشرق، و ضلعی روی به مغرب. و زوایای خانه را ارکان گویند.
حجر الاسود در سرزمین وحی
در سرزمین وحی ،حجر الاسود بر رکن جنوب شرقی واقع است ، سنگش یکپارچه نیست، قریب بیست قطعه است و در قابی نقره ای قرار گرفته است، و رنگ حجرالاسود سیاه کامل نیست بلکه قهوه ای رنگ و خیلی خوش رنگ است و رگه های سفید و قرمز خیلی خوش نما دارد.
طبق آن چه در کتب اروپایی دیده ام، اعتقاد دانشمندان اروپایی این است که این سنگ یکی از سنگ های آسمانی است، که اغلب آهن و نیکل و سایر اجزای معدنی دارند، ولی این اعتقاد درستی نیست.. این سنگ را خانه زاد بارها در اوقات خلوت به دقت نگاه نمودم، هیچ شباهتی به سنگ های زمینی و یا سنگ های آسمانی فرو افتاده از آسمان ندارد.
حجر اسماعیل
حجر اسماعیل، نصف دایره است که رو به جنوب در یک طرف بیت واقع شده است، و طواف گاه منطقه ای است به عرض پنج ـ شش ذرع، بر بیت و بر حجر محیط است، و در محیط خارج طواف گاه، مقام حضرت ابراهیم ( ع ) است و قبّه چاه زمزم و سایر متعلّقات حرم. کف زمین حرم به قدر دو ذرع بلندتر است از زمین اطراف و در درون خانه زینت ها قرار داده اند.
اعتقاد این بنده آن است که خانه خداوند را زینت روحانی باطنی کافی است.
(محبوب خوب روی چه محتاج زیور است)
دکه برده فروشان
خانه زاد مدّت یک ماه در مکّه معظمه اقامت داشت، گاه گاه به گردش و تماشا می رفتم از جمله روزی به دکّه برده فروشها رفتم سه دکان معتبر در مکه برای فروش برده دایر است، وضع غریبی بود انواع کنیز و غلام و خواجه از اهل حبشه و زنگبار و نوبه و سودان و غیره در آن جا دیدم . تخت ها یی گذاشته و آن ها را منظم طبقه به طبقه نشانیده بودند.
مشتری از اهل هر مملکت که در آن جا وارد شود، با کمال مهربانی با او گفتگو می کنند و هر غلام یا کنیزی را که به نظرش مناسب باشد می طلبند، و تمام اعضای او را به مشتری عرضه می کنند مگر آن که مشتری از اهل ایران باشد ابداً به او اعتنایی ندارند، و بلکه اگر اندک توقّفی نمود، بعید نیست صدمه ای به او بزنند و معامله با او را حرام می دانند.
محل تولد حضرت پیغمبر ( ص )درسرزمین وحی
دیگر در مّکه معظمه، دو زیارتگاه عمومی است; یکی معروف به «مولد حضرت پیغمبر (ص )» و یکی دیگر به «مولد حضرت امیر (ع )»، بعضی پادشاهان عثمانی آن جا را تعمیر نموده اند، و چند نفر خادم ومتولی دارد.
منا و عرفات
دیگر از توابع مکّه، منا و عرفات است که در سمت شمال شهر قرار گرفته است، منا نیم فرسنگ دور است و در آن جا بناهای عای بنا نموده اند که در اوقات حج، مسکن حجّاج و تجّار است و در غیر فصل محلّ گردش اهل مکّه است و مسجدی در آن جا است معروف به خَیف و در شمال آن جا بیابان عرفات است. در آن صحرا، جز گوسفندان بیشماری که برای قربانی آورده بودند، چند گلّه بز ، به شکل مخصوصی دید مکه هیچ شباهتی به بزهای ایران نداشتند ، هیکل آنها خیلی شبیه به آهو بود ، موهای خیلی نرم و برّاق وکوتاه داشتند
قربانی که در عرفات ذبح می شود نصیب جمعی سیاه پوستان می شود. گوشت آنها را بر روی سنگ های کوه عرفات پهن می کنند که در آفتاب به زودی خشک می شود، پس آنها را برای آذوقه سالیانه خود ذخیره می کنند.
چند قربانگاه در صحرای عرفات برای خون و فضولات قربانی ایجاد نموده اند ، ولی حجاج چندان اعتنایی به آنها نمی کنندوهر کس در برابر خیمه خود قـربانـی می کند و به این سبب هوا خیلی کثیف می شود،
در مکّه معظمه سبزه و باغ نیست جز یک باغ نخلستان در طرف جنوب و دو باغ که در طرف شمال است، ولی چند قطعه سبزی کار در اطراف شهر هست که از آب چاه مشروب می شوند. نقاره خانه در مکه معظّمه معمول است. همه روزه عصر در برابر باب عمارت شریف نقاره می کوبند.
سرزمین وحی و صفا و مروه
صفا و مروه دو کوه کوچکند در طرفین مسجد الحرام که به فاصله سیصد ذرع واقع شده اند. و صفا در دامنه کوه ابو قبیس است و مروه در شمال مسجد است بر دامنه کوهی دیگر، و بین آنها محل عبور همگان و بازار است ، یک ضلع خیابان مسجد الحرام است و طرف دیگر بناها و مغازه ها است. این قطعه زمین، خیلی مقدس و محترم است و هیچ شبهه ای نیست که حضرت پیغمبر (ص ) و بعضی از انبیای قبلی و ائمه طاهرین (ع ) و اولیاء الله ،بارها این مسیر را پیموده اند و با وجود این ها، اعراب مکّه این قطعه زمین را از همه جا کثیف تر، نگاه داشته اند…..