شعر دو کاج در دیروز و امروز سروده جواد محبت

شعر دو کاج در دیروز و امروز سروده جواد محبت

شعر دو کاج سروده آقای محمد جواد محبت درکتاب فارسی دبستان به چاپ رسیده است.محمد جواد محبت فرزند مصطفی در سال 1322 ه. ش در کرمانشاه قدم به عرصه‌ی حیات گذاشت. وی سالها به شغل معلمی اشتغال داشت.محبت از دوران نوجوانی به شعر و شاعری پرداخت و چون از استعداد کافی برخوردار بود ، طبع حساس و مضمون یابش شکوفا شد و در مجامع ادبی درخشید.

شعر دو کاج در دیروز و امروز سرود جواد محبت

شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته‌نامه مشیر چاپ می‌شد. از سال ۶۲ به گروه مؤلفین کتاب‌های درسی پیوست و آثاری از او در کتاب‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی درج شد. محمدجواد محبت شاعر برجسته کرمانشاهی در  تاریخ 23 اسفند ماه 1401 براثر عارضه قلبی در سن 80 سالگی درگذشت.

شعر دو کاج درابتدا به شکل زیر سروده شده بود:

………………………………………………………………

در کنار خطوط سیم پیام          خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران               آن دو را چون دو دوست می دیدند

یکی از روز های سرد پاییزی      زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید       خم شدو روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا ببخش مرا             خوب درحال من تامل   کن
ریشه هایم زخاک بیرون است       چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی          مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار         من کجا طاقت تورا دارم

بینوا راسپس تکانی داد               یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد         برزمین نقش بست قامت او

مرکز ارتباط دید آن روز               انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی   جویی           تا ببیند که عیب کار از چیست

سیمبانان پس از مرمت سیم          راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز          با تبر تکه تکه بشکستند
…………………………………………………………..

شعر دو کاج در دیروز و امروز سرود جواد محبت

اما شاعر بعدها شعر دو کاج را به شیوه دیگری و با نام کاجستان سرود:

در کنار خطوط سیم پیام            خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران                آن دو را چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پائیزی            زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید       خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا           خوب در حال من تامل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است      چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی          دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی           ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید            باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم          کم کمک پا گرفت و سالم شد
میوه ی کاج ها فرو می ریخت    دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد        ده ما نام یافت کاجستان

زیباترین شعر زمستون پیش دبستانی

ستایش مادر در شعر شاعران معاصر

5/5 - (1 امتیاز)
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

یک پاسخ

  1. دبستان که بودم این شعر رو خیلی دوست داشتم .حالا که شعر دوم رو می خونم می بینم قشنگتره.کاش دوستی آدم ها هم این طوری باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها