شعر ویژه محرم اللهم ارزقنا کربلا
روز و شب دارم دعا آرزومه ای خدا دیدن شیش گوشه ی کرببلا
همه رفتن کربلا به دیار نینوا اسم من از قلم افتاده خدا
من و این دیده ی تر من و قلب پرشرر من و یک عکس ضریح کربلا
حرم اربابم حسین صحن بین الحرمین شده فکر و ذکر و خواب هر شبم
همه سوز و ساز من اینه امتیاز من که غلام و سینه چاک زینبم
میرسه تو هیئتا به مشام جان ما بوی دلنواز یاس از علقمه
بَه! که چه غوغا میشه محشری بر پا میشه شب جمعه کربلا با فاطمه
چی میشه روز جزا به سپاس گریه ها ما بشیم از همه آدما جدا
مست شاه نینوا جای جنت خدا ما بشیم ساکن کوی کربلا
رضا تاجیک
فایل دانلود سبک
اجازه بده از حرم بروم – تا که من هم فدای عمو بشوم
وجود مرا غصه خانه مکن – سن و سال کمم را بهانه مکن
بی قرار و حزینم چگونه نشینم فدا شدن هستی ام را ببینم
من یتیم مجتبایم غرق در شور و نوایم عمه زینب کن رهایم
*****
چگونه تحمل کنم که عدو – تیغ برّان کشیده به روی عمو
اگر چه ندارم زره به تنم – غم مخور عمه جان مرد خیمه منم
می نخورده چه مستم رها کن تو دستم فدای عمویم کنم همه هستم
مانده تنها بین لشگر بی کس و بی یار و یاور بر تنش شمر ستمگر
*****
ببین عمه قلب خرابم شکست – نیزه روی گلوی عمویم شکست
چرا قاتل اصلاً حیا نکند – گیسوان عمو را رها نکند
می روم به بر او شدم پسر او که کم نشود تار مو ز سر او
عمه جانم مثل سقا می دهم من دست خود را ارث بردم من ز زهرا(س)
امیر حسین الفت
شعر ویژه محرم عصر عاشورا
بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند
زخمها لاله باغ بدنش را بردند
نیزه ها بر عطشش قهقهه سر میدادند
خنده ها خطبه گرم دهنش را بردند
این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است
که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند
تا که معلوم نگردد ز کجا میآید
اهل صحرای تجرّد کفنش را بردند
دشنه ها دوروبر پیکر او حلقه زدند
حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند
چهره ها یا همه زردند وَ یا نیلی رنگ
شعله ها سبزی رنگ چمنش را بردند
بت پرستان ز هراس تبر ابراهیم
جمع گشته تبر بت شکنش را بردند
بادها سینه زنان زودتر از خواهر او
تا مدینه خبر سوختنش را بردند
یوسف، آهسته بگوئید نمیرد یعقوب
گرگ ها زوزه کشان پیرهنش را بردند