شق القمر یکی از معجزات معروف حضرت محمدص است. طبق روایات و احادیثی که دربارهي معجزهي شق القمر ذکر شده است، گفته میشود پس از اینکه حضرت محمد اعلام پیامبری کرد و آوازهي او در سراسر سرزمین عربستان پیچید، سران قریش برای اینکه در برابر محمد قد علم کنند، او را ساحر و جادوگر خواندند. پيامبر هم براي اثبات پيامبربودن خود معجزهاي انجام داد كه به نام شق القمر شناخته ميشود.
داستان شق القمر
وقتي پيامبر مبعوث شد، سران قريش ادعا كردند كه حضرت محمد جادوگر است اما براي اثبات ادعاي خود دليل و مدركي نداشتند. براي همين آنها تصمیم گرفتند از پيامبر چيزي بخواهند که از عهدهاش خارج باشد. آنها باهم مشورت كردند و در نهايت قرار شد از او معجزهای بخواهند که در آسمان رخ دهد. چون معتقد بودند سحر و جادو در آسمانها اثر نمیکند و در نتیجه محمد رسوا خواهد شد.
بنابراين سران قريش نزد حضرت محمد رفتند و به او گفتند: «یا محمد. اگر ادعای تو درست است، نشانهای از خدایت در آسمانها به ما نشان بده.» حضرت محمد که از حيلهي آنها آگاه بود، رو به آسمان کرد و زیر لب دعایی خواند و با خدا راز و نیاز کرد. سپس ماه را در وسط آسمان به آنها نشان داد و گفت: «آیا این ماه کامل نشانهي خوبی برای شماست؟»
سران قریش نگاهی به ماه انداختند و گفتند: «بله.» سپس حضرت محمد با دست اشارهای به ماه کرد و ماه از وسط دو نیم شد. اين معجزه باعث شگفتی کافردلان قریش شد. با اين حال باز هم بهانه آوردند و گفتند: «حالا ماه را دوباره به جای خود برگردان.»
حضرت محمد با هر دو دست به نیمههای ماه اشاره کرد و بعد هر نیمه به جای قبلی خود بازگشت و ماه مجدد کامل شد. اما این معجزه هم در کافردلان قریش اثرگذار نبود. آنها گفتند: «سِحر محمد در آسمانها هم اثر کرد.» و بعد هم مدعي شدند كه پيامبر آنها را محسور كرده است.
شق القمر در قرآن، روايتها و منابع تاريخي معتبر
بسياري از مفسرهاي شيعه و سني، به اتفاق، ميگويند كه آيههاي اول سورهي قمر دربارهي اين ماجرا نازل شده. در اين آيهها آمده است:
اِقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن يَرَوْاْ آيَةً يُعْرِضُواْ وَ يَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ
نزدیک شد آن ساعت و از هم شکافت ماه. و هر گاه نشانهای ببینند روی بگردانند و گویند: «سحری دائم است.»
همچنين در منابع تاريخي به اين معجزه اشاره شده است. براي مثال، در كتابهاي البدايه و النهايه، الخرائج و الجرائح و نيز در امتاع الاسماع مقريزي اين ماجرا روايت شده است.علاوه بر اين، در متون روايي و تفسيري از جمله تفسير قمي به اين موضوع پرداخته شده است. علامهطباطبايي هم از اين اتفاق ياد كرده و ميگويد اين معجزه در شب 14 ذيالحجه و در سال پنجم قبل از هجرت رخ داده است.
البته در مقابل مفسراني كه معتقدند آيههاي ابتدايي سورهي قمر به اين معجزه اشاره دارد، مفسران ديگري هم هستند كه ميگويند اين آيات به معجزهي شق القمر مرتبط نيست و از دونيمشدن ماه در زمان قيامت خبر ميدهد. هرچند باتوجه به اين عبارت: «و هر گاه نشانهای ببینند روی بگردانند و گویند: سحری دائم است.» انتظار ميرود كه اين آيات به همان معجزهي شق القمر اشاره داشته باشند. چون پيش از اين معجزه سران قريش همواره از پيامبر طلب معجزه ميكردند تا ايمان بياورند اما هربار كه معجزهاي از او ميديدند ميگفتند او جادوگر است و سِحر ميكند.
شق القمر در ادبيات
جالب است بدانيد اين اتفاق ذوق شاعران و اديبان مسلمان را برانگيخته است و برخي از آنها دربارهي اين معجزه شعرها سرودهاند يا آن را با كلمات زيباي خود توصيف كردهاند. براي مثال، مولوي، شاعر و عارف ايراني، در يكي از شعرهايش به شق القمر اشاره كرده و چنين گفته كه براي ماه شادي بزرگي است كه چنين اتفاقي با دست پيامبر برايش رخ داده است.
عبدالرحمان جامي هم كه شاعر و عارف ايراني بوده است دربارهي اين معجزه نوشته است: «ماه کامل همسان است با حرف عربی میمِ دایرهمانند با مقدار عددی ۴۰. وقتی محمد ماه را به دو نیم تقسیم میکند، مانند دو نونِ هلال مانند میشود که مقدار عددی هر کدام ۵۰ است. این یعنی به لطف این معجزه، ارزش عددی ماه افزایش پیدا کرده است.»
آيا شق القمر واقعيت داشته؟
آيا شق القمر حقيقتاً اتفاق افتاده است؟ اگر بخواهيم به روايتهاي معتبر تكيه كنيم ميتوانيم سراغ استدلال شيخ طوسي برويم. او یکی از کسانی است که دربارهي این معجزه و درستي يا نادرستي آن استدلال كرده و گفته است: «چون این معجزه در سالهای نخستین مورد تأیید علمای اسلامی بوده و شک در درستی یا نادرستی آن در سالهای بعد پیش آمده، پس میتوان چنین نتیجه گرفت که روایات اولیه صحیحتر هستند. در روایتهای مختلفی که از معجزهي شق القمر آمده، جزئیات هر روایت کمی متفاوت است. ولی تمامی روایتها بر دونیمشدن ماه و سپس پیوست مجدد آن بههم تأکید دارند.»
علم نجوم ميگويد گسست ميتواند اتفاق بيفتد
شايد شما جزو آن دسته از نوجوانهايي باشيد كه به علم تكيه ميكنيد و بنابراين بگوييد مگر از نظر علمي ممكن است ماه دو نيمه شود؟ جدا از اينكه معجزهها اتفاقاتي هستند كه به شكل استثنا رخ دادهاند و براي همين فراتر از علم و قوانين آن بودهاند، جالب است بدانيد علم نجوم ميپذيرد اين امكان وجود دارد كه سيارهاي به گسست دچار شود.
بارها نيز در اجرام و كرههايي كه در منظومهي شمسي وجود دارند انفجار و گسست اتفاق افتاده است. يكي از شناختهشدهترين اين گسستها، جداشدن كرههاي منظومهي شمسي از خورشيد در ابتداي خلقت بوده است. گسست كُرات از خورشيد هم نظريهاي است كه همهي دانشمندان در سراسر جهان آن را پذيرفتهاند.
شق القمر کردن در ضربالمثل
فرهنگ ايراني پر از ضربالمثلهاي پربار است كه پيدايش هر كدام با داستاني همراه بوده است. برخي از ضربالمثلها هم براساس يك واقعهي تاريخي شكل گرفتهاند. يكي از اين ضربالمثلها كه اساس تاريخي دارد شقالقمر كردن است. هر وقت كسي كار عجيب و خارقالعادهاي انجام بدهد و ديگران انتظار آن كار را از او نداشته باشند ميگويند: «شق القمر كرده.»
البته اين ضربالمثل يك جنبهي ديگر هم دارد كه امروزه ميان مردم رايجتر است: هر وقت كسي كاري ساده را انجام بدهد اما طوري رفتار كند كه انگار كار خيلي بزرگي كرده به شوخي ميگويند شق القمر كرده است.
دیگر معجزات پیامبر
همانطور كه ميدانيد حضرت محمد معجزههاي شناختهشدهي ديگري هم داشت كه معروفترين و مهمترين آنها قرآن است. اكنون به طور خلاصه به برخي از معجزههاي پيامبر ميپردازيم.
قرآن
حتماً ميدانيد منظور از معجزهبودن قرآن چيست. كتاب آسماني ما از نظر ساختار و لفظ و معنا طوري است كه انسان نميتواند آن را بنويسد و براي همين حتماً كلام نيرويي فراتر از انسان، يعني خداست. حتماً ماجراي تحدي قرآن را در كتابها خواندهايد. ماجرايي كه طي آن پيامبر از منكران خواست تا آيهاي شبيه به قرآن، درست در همان سطع از معنا و با همان ساختار، بياورند و چون نتوانستند اين كار را انجام بدهند مشخص شد كه قرآن كلام انسان نيست و يك معجزه از طرف خداست.
جاریشدن آب از بین انگشتهاي پيامبر
يكي ديگر از معجزات زيباي پيامبر كه در كتابهاي روايت آمده اين است: هنگام عصر و نماز بود. پيامبر و صحابه قصد داشتند نماز بخوانند اما در آن موقعيت كه آنها قرار داشتند آب وجود نداشت. در اين هنگام، پيامبر دست خود را وارد ظرفي كرد و وقتي بيرون آورد صحابه ديدند كه آب از انگشتان او جاري شده است. با آن آب همهي افراد توانستند وضو بگيرند و نماز بخوانند.
حرکت درخت به سمت پيامبر
سران قريش همواره از پيامبر معجزههاي مختلف ميخواستند تا به وسيلهي آنها نبوتش اثبات شود. حضرت علي در خطبهي قاصعه گفته است روزي گروهي از سران قريش از پيامبر خواستند از درختي بخواهد كه حركت كند تا به او ايمان بياورند. پيامبر به درختي كه آنجا بود گفت كه به اذن خدا به سمت آنها حركت كند.
در آن لحظه، ريشههاي درخت از دل خاك بيرون آمدند و درخت به سمت آنها حركت كرد. هرچند اين اتفاق، به وضوح، معجزهاي روشن بود اما سران قريش باز هم ايمان نياورند و گفتند كه محمد جادو كرده است.
بارش شدید باران به دعای پیامبر
در روايتي از امام صادق آمده است كه يكسال خشكسالي شديدي در مدينه اتفاق افتاد. مردم كه نميدانستند بايد چه كار كنند سراغ پيامبر رفتند و از او خواستند دعا كند تا باران ببارد. دعاي پيامبر هنوز تمام نشده بود كه ابرها آسمان مدينه را فراگرفتند و به اندازهاي باران باريد كه مردم فكر كردند هرلحظه ممكن است سيل به راه بيفتد.
تسبیحگفتن سنگریزهها در دستان پیامبر
انس بن مالك گفته است روزي در جمعي با پيامبر و حضرت علي بودند. پيامبر مشتي سنگريزه برداشت و آنها ديدند كه سنگها در دستهاي او در حال تسبيحگفتن هستند. سپس پيامبر سنگها را در دست حضرت علي ريخت و سنگها باز هم تسبيح گفتند. اما وقتي آنها را در دست ديگران ريخت ديگر تسبيح نگفتند.
برخي از معجزههاي پيامبر، بنا بر اقتضا، شناختهشدهتر از ساير معجزهها هستند. اما آنچه مسلم است اين است كه همهي آنها مهم و باارزش بودهاند. شما چه معجزهي ديگري از پيامبر ميشناسيد؟ برايمان آن را بنويسيد.
توضحیات بسیار جالبی بود و نمیدوستم