ضرب المثل ها در بین مردم و حرفهایشان رایج هستند .اما نوجوان ها در بسیاری موارد شوخی با ضرب المثل ها را بیشتر می پسندند . این جملات چه شوخی و جدی بخشی از فرهنگ مردم هستند که به وسیله آن ها منظور خود را بهتر می رسانند . به نمونه هایی ازاین شوخی با ضرب المثل ها توجه کنید .
فیلش یاد هندوستان کرده، برایش ویزا گرفت!
از خر شیطون اومد پایین ، سوار مترو شد!
پولاش از پارو بالا رفتند، دیگه برنگشتند!
کلاهش پس معرکه بود، با عجله رفت برش داشت!
وقتی کسی دست به سیاه و سفید نمیزند، حتما مارگزیده است!
مامورم و مغرور!
ما هنوز اندرخم خمیازهایم!
مرد آن است که در کشاکش دهر / شنگ ژیرین آشیا باشد!
حرف «بیحساب» جواب ندارد!
در «طنز» لذتی است که در «اسکناس» نیست!
حرف «زن» یکی است!
خیاط رو از نخش می شناسن، راننده آژانس رو از زاویه آیینهاش!
حلوای نقد بهتر از حلوای نسیه است!
دیوار موش داره، موش هم دندون اسب پیشکشی رو میشمره!
یه مو از دندون! اسب پیشکشی میکنه، سراغ خونه کدخدا رو هم میگیره!
آب که سربالابرود… قورباغه لج می کند و آواز نمی خواند!
آب که از سرگذشت… آدم غرق می شود!
جوجه را آخر پاییز… هم می شود خورد!
از این ستون تا آن ستون… مسافت چندانی نیست!
موش به سوراخ نمی رفت… سوراخ بزرگ تری اجاره کرد!
همه را برق می گیرد… ما رو چراغ نفتی!
آش نخورده… آدم را سیر نمی کند!
آفتابه لگن هفت دست… شام و ناهار هم جای خودش را دارد!
خانه از پای بست ویران است… خواجه می خواهد آن را بفروشد و خانه بهتری بخرد!
چنین گفت رستم به اسفندیار… برای من این قدر ادا در نیار!
ماهی را هر وقت از آب بگیری…ماهی گیر خوبی هستی!
فضول را بردند جهنم… گفت من این جا را دوست ندارم!
همسایه ها یاری کنید… تا یک همسر خوب پیدا کنم!
آشپز که دو تا شد… اصلاً آشی پخته نشد!
جوانی کجایی… که پیری مرا کشت!
از تو به یک اشاره… از من نکن گلایه!
مرگ اگر مرد است… گو جان من مگیر!
شاه نامه، آخرش… تمام می شود!
شنیدن، کی بود… مانند نشنیدن؟!
سیلی نقد… به از حلوای با اقساط درازمدت!
قطره قطره جمع گردد وانگهی… نصف حقوق یک جا رود!
هیچ گربه ای محض رضای خدا… هیچ موشی را آزاد نمی کند!
هر که بامش بیش… پول ایزوگامش بیش تر!
آمدی جانم به قربانت… ولی زودتر برو!!
دیوار موش دارد… باید تله بخریم!
رو که نیست، سنگ پای قزوینه:
کار و بارو موقعیتش تضمینه!
ثواب شد کباب:
کاری نکن، بخواب!
راه باز و جاده دراز:
با این دنیا خوب بساز
مثل گچ سفیده:
انگار رنگش پریده!
«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را»
کسی باید نرنجاند عزیز خوشگل ما را!
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
تا تو نانی به کف آورده، سلامت نخوری!
«مرغ یه پا داره»
گربه ما هاره!
«مرغ همسایه غازه»
دنیا قصهاش درازه
«آسمان آبی است هر جا میروی»
پس عزیزم بیهده چون میدوی؟
«از این ستون به اون ستون فرجه»
پاهام راه نمیره فلجه!
«آب از آهن جدا کردن»
شلوار ساپورت پا کردن!
«آب از دریا بخشیدن»
اسم و رسم از دیگران چیدن
«پولش از پارو بالا میره»
شکمش سیر سیره
«پیاده شو با هم بریم»
ما که همیشه عابریم!
«تیرش به سنگ خورد»
بیچاره افتاد مرد!
«تافته جدا بافته»
ماست روش گل انداخته!
«تا توانی دلی به دست آور»
منشین پشت تریلی و خاور!
«تا خلق سخن نگفته باشد»
سرسبزی سرشکفته باشد!
«دیوار موش داره»
موشم هوش داره!
«داشتم داشتم حساب نیست»
مرغ که بوش کباب نیست!
«از حول حلیم افتاد تو دیگ»
از حول حلیم تو هر کار اولیم!
«میازار موری که دانهکش است»
که شاید لج کرد و نشست!
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
ما ندیدیم، همه بیکارند!
«دل شکستن هنر نمیباشد»
گوش عالی که کر نمیباشد!
«ادب از که آموختی؟»
بیادب دیدی و سوختی!
«آش دهنسوز نیست»
باب مد روز نیست!
«پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است»
آدمیت نیست، یارو همچو دیوان و دد است!
«ما ز یاران چشم یاری داشتیم»
روزگار شوم و زاری داشتیم!
«گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»
گر صبر کنی، غوره خراب میگردد!
«شتر در خواب بیند پنبهدانه»
شود بیدار دارد درد چانه!
«خشت اول گر نهد معمار کج»
تا قیامت میکند دیوار لج!
«توبه گرگ مرگه»
انگار معتاد تو ترکه!
«با دم شیر بازی نکن»
با دود خودسازی نکن!
«نه به این شوری شور»
نه نمک پاش به زور!
«سعدیا، مرد نکونام نمیرد هرگز»
مرده آن است که از مال به جایی نرسد!
«آب هاون کوبیدن»
ادعا و منم منم دیدن!
«از دست و زبان که برآید»
کز عهده خرجش به درآید!
داستان ضرب المثل فارسی آستین نو بخور پلو