این سوال “عاشق معلمم شدم ، چکار کنم ؟” برای بسیاری از کاربران ما پیش آمده است بنابراین تصمیم گرفتیم که این سوال را از مشاور سایت بپرسیم وپاسخش را برای شما قرار دهیم اگر شما هم سوالی شبیه این موضوع دارید می توانید از بخش پیام های زیر مطلب سوالتان را بپرسید.
پرسش : سلام خسته نباشید. دختر 16 ساله هستم که عاشق معلمم شدم. معلمم مرد نیست. خیلی دوسش دارم و اذیت میشم که بهم کم محلی کنه. همش منتظر اینم که روزی که باهاش کلاس دارم بیاد. یا کمکم کنید بهم علاقمند بشه یا اینکه دیگه دوسش نداشته باشم. خیلی ممنون
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت
دوست خوبم
اگر کمی در مورد عبارت دوست داشتن بدانی و مطالعه کنی؛متوجه می شوی که دوست داشتن واقعی دارای ویژگی هایی است ؛که با برخی انتظارات تو از این رابطه سازگاری ندارد. تو دوست داری که معلمت هم تو را دوست داشته باشد. این بد نیست اما دوست داشتن واقعی می گوید تو کاری به احساس او نداشته باش.
اگر دوستش داری فقط دوستش داشته باش . به خاطر این احساس متوقع نباش که او هم حتما تو را دوست داشته باشد. هر چند که وقتی به دوست داشتن خودت ادامه می دهی و با رعایت میانه روی و احترام این رابطه را حفظ می کنی.بعد متوجه خواهی شد که او هم تو را دوست دارد .اما شاید ملاحظات معلمی اجازه نمی دهد تا بین دانش آموزانش تفاوتی قائل شود. به همین دلیل سال های بعد جای پای این احساس ها در زندگی آینده تو دیده می شود و ممکن است رابطه شما ادامه پیدا کند. بدون این که این کار معلم به معنای تبعیض قائل شدن بین بچه ها تعبیر شود.
با این نگاه لازم نیست تلاش کنی تا دیگر او را دوست نداشته باشی و از فکرش بیرون بیایی فقط کافی است که شکل و معنای دوست داشتننت را تغییر دهی. به جای آن که بگوییی عاشق معلمم شدم او را دوست داشته باش چون دوستش داری ،نه به هیچ شرط و دلیل دیگر.
موفق باشی
سلام
من معلمی داشتم که دوسش داشتم رفتارمون مثل معلم دانش اموز بود ولی وقتس مدرسه تموم شد دلم براش تنگ شده نه زیاد که مثلا هر شب بهش فکر بکم بعضی وقت ها بهش فکر میکنم و لبخند میزنم که شاده
ولی دلم میگیره عاشقش هم نشدم حس دیگه بهش دارم
من ۱۴ سالمه و عاشق معلممون که ۲۲ سالشه شدم خیلی کراشه ولی نمیدونم چرا فقط با من برخورد خیلیی بدی داره یعنی به همه میگه دختر گلم عزیز دلم ولی با من خیلی بد رفتاری میکنه خودشم میدونه دوسش دارم ولی انگار ازم بدش میاد دیگه خسته شدم خیلی بش فکر میکنم هر موقع که باهام بد رفتاری میکنه گریم میگیره افسردگی گرفتم
دوست خوبم
این احتمال وجود داره که چون به رفتار ایشان حساس هستی و تمایل داری که متفاوت از دیگران با شما ارتباط بگیره به همین دلیل برات ناراحت کننده است که حتی اگر اخم کوچکی از ایشون ببینی.
البته اینم هست که شاید به خاطر اینکه دوست شون داری طوری رفتار می کنی یا مدام اطراف شون هستی و ناخودآگاه ایشون احساس نا امنی می کنه یا احساس خطر می کنه که مبادا نزدیک تر شدن تو برات درد سر داشته باشه پس با برخورد سرد و گاهی اخم و تندی می خواد تو را دور نگه داره.
حالا علت هر کدام باشه اول تلاش کن مراقب رفتار خودت باشی و کاری نکنی که چنین احساسی را در ایشون ایجاد کنی.
از طرف دیگر اگر از این بابت مطمئن بودی و ناراحتی شون ادامه داشت ازشون بخواهی وقتی را به شما اختصاص دهند و باهاشون صحبت کنی یا متنی براشون بنویسی تا اطمینان پیدا کنی آیا دجار خطایی هستی که این طور رفتار می کنند.
این کار دست کم اگر به تغییر رفتار ایشون منجر نشه موجب میشه تو خیالت راحت باشه که مشکل از خودت نیست.
سلام من امسال کلاس هفتمم و با معلم علوممون آشنا شدم توی اولین روز ها ازش متنفر بودم ولی الان احساس می کنم اگر ۱ زنگ نبینمش می میرم دلم می خواهد دربارش بدونم شب ها خوابش رو می بینم هر شب و هر دقیقه بهش فکر می کنم وقتی می بینمش و فکر می کنم نا خوداگاه لبخند می زنم ولی جلوش خجالت می کشم با اینکه ۴۸ سالشه ولی دوسش دارم یک پسر بزرگ داره ولی دعا می کنم کاشکی حداقل جای بچش بودم. ترو خدا بگین چجوری بهش ابراز علاقه کنم فکر می کنین دوستم داره؟ از روزی که بهش علاقه مند شدم بهم می که کچل و مهندس قلابی گاهی به شوخی پشتم می زنه و علامت های منحصر به فرد خودش رو داره همچنین علامت های منحصر به فرد خودمونی ! باید چی کار کنم نمی تونم این علاقه رو در خودم نگه دارم و دوست دارم بهش بگم اما خجالت می کشم می شه یک راه حل پیشنهاد بدین
دوست خوبم
باور کنتا وقتی بهشون نگفتی که دوست شون داری دوستی و علاقه شیرین تری را تجربه می کنی و اگر بیان کنی دیگه مثل حالا این همه لذتنمی بری.
بهتره فقط و فقط دانش آموز با حال و درس خون و منظم و مرتب و خلاق و خلاصه دانش آموز عالی باشی تا ذهن و نظر ایشون و محبت شون باهات باشه. همین کافیه و همین ها بهترین نشونه عشق و علاقه یک دانش آموز هست.
منم مثل همه بچه ها
به یکی از معلم های خانم مون علاقه مند شدم (به عنوان معلم) ولی احساس میکنم به من بی محلی میکنن
از لحاظ شخصیتی خیلی شبیه خودم هستن تایپ شخصیتی هر دومون intp هستش احساس میکنم به همین دلیل که درونگرا هستیم نمیتونیم باهم ارتباط برقرار کنیم
چیکار کنم
دوست خوبم
چقدر جالبه که تونستی درباره خودتون به وجه اشتراکی برسی که می دونی دلیل سردی رفتارشون چیه.
خوب وقتی می دونی بهتره که به مدل درست خودت ابراز علاقه کنی یعنی به جای تلاش برای بیان احساس یا تلاش برای جلب رفتارهای محبت آمیز ، در رفتار و کردار خودت نشون بدی که علاقمند هستی و اطمینان داشته باش او هم متوجه خواهد بود و به شیوه درست خودشون پاسخ خواهد داد.
معمولا بهترین واکنش ها در مورد کسانی که علاقه به بیان کلامی ندارند رفتارهای مرتبط با اون حس است
سلام من همه نظرات رو خوندیم
من یه دخترم امسال میرم یازدهم من رو معلم فیزیکم به اصطلاح کراش زدم راستش اوایل اصلا از ایشون خوشم نمیآمد ولی اخلاقشون و اینکه تو کلاس سعی داشتن با من حرف بزنن باعث شد من جذب ایشون بشم و درسم پیشرفت کرد چون ایشون مارو نصیحت میکردم رومن تاثیر میزاشت و من بیشتر درس میخواندم آخرین جلسه با یه نامه بهشون گفتم دوستشون دارم بعدش دوستانم رفتن و پیاز داغشو بیشتر کردن و ایشون شمارش رو بهم داد و من سعی میکنم در فاصله طولانی بهشون پیام بدم که مزاحمتون میشم ولی به شدت دلم براشون تنگ میشه میخوام بدونم چطور باید رفتار کنم که تا آخرش با هم دوست باشیم
میشه جواب بدید لطفا
سلام من ۱۲ سالمه اخیرا روی معلم مطالعاتمون به اصطلاح کراش زدم آخر ساله و من دوست ندارم از ایشون جدا شم ۳۷ سال از من بزرگترن و من کل آخرای سال و به امید دیدن اون میرفتم مدرسه همش بهشون فکر میکنم و کنارشون همیشه شیطون و شادم و زیاد ضایع بازی در میارم راهکاری هست کهکمتر بهشون وابسته باشم؟
دوست خوبم
یکی از بهترین راهکارها این است که به دوست داشتنت جهت بدهی. برای مثال از تیتان بپرسی چه آرزویی درباره تو دارند یا دوست دارند تو برای خودت چه کارهایی را انجام دهی تا از تو راضی باشند.
گفتن این حرف ها به تو کمک می کند برای خودت هدف گذاری کنی و هر بار به امید و عشق رضایت ایشان تلاش کنی و در نتیجه نه تنها وابسته نمی شوی بلکه به خاطر این عشق نتیجه بهتری میگیری.
دوست خوبم
یکی از بهترین راهکارها این است که به دوست داشتنت جهت بدهی. برای مثال از تیتان بپرسی چه آرزویی درباره تو دارند یا دوست دارند تو برای خودت چه کارهایی را انجام دهی تا از تو راضی باشند.
گفتن این حرف ها به تو کمک می کند برای خودت هدف گذاری کنی و هر بار به امید و عشق رضایت ایشان تلاش کنی و در نتیجه نه تنها وابسته نمی شوی بلکه به خاطر این عشق نتیجه بهتری میگیری.
سلام ستارم ۱۴سالمه
منم توی وضعیت شما هستم و خب معلممون به شدت دوست دارم جوری که هر کاری واسش میکنم اگر خواستین میتونم بهتون کمک کنم توی این مسائل البته من که معلمم دوست دارم معلمم هم منو خیلی دوست داره و خب رابطمون خوبه و کلا خیلی باهم اوکیم و اونم پیگیر درسام هست و همیشه باهم حرف میزنیم
سلام بچه ها اگر کسی در مورد عاشق شدن معلم کمک خواست خوشحال میشم کمکش کنم هر سوالی بود در خدمتم خودم هم عاشق معلمم هستم و خب تجربه زیادی دارم اگر خواستین کمکتون میتونم بکنم
ب کمکت نیازدارم ب شدت ایدی بده شادیاروبیکایاایتا فرقی نداره
راهکار هر چی گرفتی به منم بده
توروخدا خانم دکتر جوابم بدین.خواهش میکنم
اگر مایل باشید من شاید بتونم با کمی صحبت کردن اینا اروم کنم شمارو، تجربشو داشتم ب شدت، البته از شما کوچیکترم من
چجوری
چجوری در ارتباط باشیم
سلام خسته نباشید
من خانمی هستم ۲۸ ساله هستم که دو فرزند دارم که از موقعی که دبیرستان بودم عاشق دبیر ادبیات مون شدم خیلی دوستش داشتم اون موقع من ۱۷ سال داشتم و معلم ما ۴۶ سال خیلی دوسش داشتم من احساسم را به اون ابراز کردم ناگفته نمونه که اونم شمارشو بهم داد و کم کم کم با هم دوست شدیم اینقدر به هم وابسته شده بودیم که هر روز همدیگر رو توی مدرسه می دیدیم وقتی بر می گشتیم دو ساعت تلفنی با هم صحبت می کردیم به غیر از پیام هایی که روزانه به ۵۰ تا می رسید بینمون رد و بدل می شد اون تولدم برای من هدیه می خرید زنگ آخر من را به خونه می رساند برام شعر می نوشت و حتی با هم بستنی میخوردیم یک روز اون به من گفت من خیلی به تو وابسته شدم و این اصلا خوب نیست کم کم رفتار و اخلاقش با من تغییر کرد ولی من من خیلی بیشتر از اون چیزی که باید دوسش داشتم من حس میکردم بهش نزدیک بشم ولی اون از من دورتر میشد خیلی روزای بدی رو گذروندم خیلی اذیت شدم افسردگی گرفتم چون واقعا عاشقش بودم حتی بیشتر از مادرم و خانواده ام را دوست داشتم زندگی شده بود برام جهنم بالاخره فارغ التحصیل شدم معنی همچنان من دوستش داشتم و دلتنگش بودم هر از چند گاهی به اون پیام میدادم ولی جواب نمی داد یا اگر جواب میداد خیلی کوتاه و مختصر تصمیم گرفتم که دیگه بهش پیام ندم خیلی اذیت شدم ولی پای حرفم ایستادم تا اینکه چند سال بعد حدود دو سال پیام داد و گفت این خط جدید من دوباره رابطه از سر گرفت دوباره بهش پیام دادم ولی اون اصلا بهم پیام نمی داد تا اینکه یکم یکم اونا افتاد رو دور و هی بهم پیام میداد بالاخره دوباره با هم ارتباط گرفتیم ولی نه بسیار قوی الانم که الان با اینکه دوتا بچه دارم آرم و شوهر کردم دیوانه وار دوستش دارم نمیدونم چیکار کنم چرا اینقدر دوسش دارم دلیلی برای دوست داشتنش ندارم احساس می کنم این رابطه یک طرفه است بهمن روز به روز دارم وابسته تر میشم نمیدونم چیکار باید بکنم توروخدا کمکم کنید یا اینکه اون مثل من دوستم داشته باشه یا اینکه کلا یه رابطه رو قطع کنم اینکه من فقط دوستش داشته باشم و باهاش در ارتباط باشم خیلی معذبم
تورو خدا کمکم کنید بگید چکارکنم
البته من الانا اصلا به رو خودم نمیارم که خییییلی دوسش دارم ولی مطمئنم خودش میدونه
میخوام کاری کنم بفهمه چقدر دوسش دارم ولی میترسم اگه بفهمه دوباره ولم کنه بره
اصلا خییییلی سردر گمم
بخدا هر روز با یادش میخوابم با یادش بیدار میشم
روزی هزار دفعه به عکساش و فیلماش نگاه میکنم و قربون صدقه ش میرم
زندگیم شده جهنم
عاااااشقشم عااااشق
خ
دوست خوبم
خوشحالم که بعد از مدتی دوباره با معلمت ارتباط داری اما از اینکه همچنان حساس هستی و جس وابستگی داری اصلا خوب نیست.
آن روزها نوجوان بودی و احساست قابل دفاع بود اما حالا که صاحب فرزند هستی و به لحاظ بلوغ فکری رشد پیدا کرده ای چندان مناسب نیست که با همان حس یه ارتباط تون نگاه می کنی.
این ارتباط به این شکل برای هیچکدام از شما فایده ندارد حتی ضرر و آسیب هم خواهد داشت.
بنابراین بین دو اتفاق با توجه به تمایل و توانایی خودت تصمیم بگیر : یا کلا این ارتباط را قطع کن و تا وقتی در خودت توانایی آن را حس نکردی که حسودی نکنی، فاصله تان با حرمت رعایت کمی و … اصلا مجدد آغاز نکن.
دومین راه این است که با خودت خلوت کنی و ببینی آیا می توانی در حال حاضر شکل تازه ای به ارتباط تان بدهی و آن را از حالت معلم و شاگردی در بیاوری و به جای اینکه در نقش نوجوانی بمانی نقش یک بزرگسال را که با یک بزرگسال دیگر دوست است ایفا کنی؟
اگر می توانی، پس به این رابطه ادامه بده. برای این منظور اولا به یک تلنگر نیاز داشتی که الان دریافت کردی و نیز احتیاج داری با طرز فکر و انتظارات خودت هم مواجه شوی و شبیه دو دوست بزرگسال با معلمت رفتار کنی.
کار سختی نیست فقط باید احساس ضرورت کنی و تصمیم بگیری
ممنونم عزیزم
میشه یوم بیشتر راهنماییم کنید.مرسی
سلام خوب هستید خسته نباشید من کلاس ریاضی و علوم می رم و معلم علوم مرده وقتی آنتراگ بهمون می ده وقتی دارم با دوستام صحبت می کنم بهم خیره می شه و کلا تو کلاس بهم نگاه می کنه به نظرتون این رفتار برای چی هست دیروز وقتی که داشتیم با دوستام بازی می کردیم کلا داشت به من نگاه می کرد
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
اگر از نگاه معلمت حس خوبی دریافت نمی کنی بهترین گزینه این است که توجه نشان ندهی. سعی کن به کار خودت مشغول شوی و به نگاه ایشان واکنش نشان ندهی و اگر ادامه پیدا کرد حتما با والدینت در میان بگذار . قبل از اون یقین حاصل کن که آیا تو برداشت درستی از نگاه او داشته ای برای مثال آیا واقعا صرفا به تو خیره شده است و اگر این طور است به این توصیه ها عمل کن.
سلام من ۱۵ سالمه و دبیر عربی مو خیلی دوست دارم الان کلاس نهم هستم سال پیش هم دبیرمون بودن درسته نصفی از سال مجازی بود ولی وقتی هم که حضوری شد هیچ حسی نسبت به ایشون نداشتم. توی تابستون قبل اینکه سال جدید شروع بشه یک خوابی درموردشون دیدم که منو اون بودیم… گفتم این چ خوابی بودش چرا آخه دبیر عربیمون؟؟؟بعد وقتی وارد سال نهم شدم اولش اصلا اصلا هیچ حسی بهش نداشتم تما بعد از دو یا سه جلسه کم کم شروع شدش درواقع ما ۳ روز در هفته رو باهاش داریم اون سنش فکر کنم ۲۶ یا ۲۸ سالش باشه.. راستش پارسال خیلی بد اخلاق و عصبانی با همه رفتار میکرد ولی من چون درسام خوب بودش اونطوری رفتار نمیکرد امسال من میز اول مینشستم دقیقا روبروی میز معلم الان حسم نسبت بهش خیلی زیاد شده احساس میکنم ک حس اون هم مسبت ب من متقابله ولی نمیتونم با قاطعیت اینو بگم ولی چند بار یک اتفاقایی افتاده مثلآ یک بار ازشون سوال پرسیدم اون روی سکو کلاس ایستاده بود بعد انگشتتشو گذاشت روی چونمو با لبخند جوابمو داد من اون لحظه خیلی هیجان زده شدم بعد یکبار موقه پرسش ها من یک کلمه رو یاد نداشتم خیلی منتظرم موندن و راهنماییم کردن بچه ها گفتن چرا اینقدر منتظر میمونین براش گفتش (دوستش دارم مسأله؟)خوشم از خنده سرخ شده بود منم اون لحظه لپام داغ شده بود بعد از اون مدت خیلی اتفاقا افتاد مثلا همیشا کتاب یا دفتر منومیگیرن اگه لارم داشته باشن یکبار دیدم روی کتاب دینی م قلب کشیده شده من خودم هیچ وقت نکشیدم بعد ک دقت کردم دیدم رنگ خودکار دبیرمونه یا مثلا دوبار دستاشو گذاشته دو طرف صورتم یا یکبار جای میزش ایستاده بودم سوال داشتم گفتش بعدا ک ب اونجا رسیدیم جواب میدم منم پوکر نگاهش کردم گفتم باشه یکم تز میزش فاصله داشتم دستشو دراز کرد گفت بیاجلو منم اومدم بعدش لپمو ناز کرد جلو همه بچه ها بعد من رفتم مشستم گفتش قهر نکن دلم میشکنه… من خیلی دوسشون دارم ولی اونو نمیدونم یعنی یکجورایی احساس میکنم کل بچا های مدرسه مون روش کراش دارن یکبار صحبتش توی یکی از کلاسا با یکی از بچه ها طول کشید من حسادت کردم ک جرا انقدر طولانی صحبت میکنن چند روز بعدش گفتم شما پرا با فلانی انقدر صمیمی هستین گفتن اون خودشو با من صمیمی میگیره من با هیچکس صمیمی نیستم توهم اگر میخوای یک رابطه خوب داشته باشیم اون چهارچوب ها رو رعایت کن بعدشم با یک لبخند کوتاه رفت احساس کردم ناراحته از دستم هنوزم مثل قبل بهم محل نمیده من خیلی دوستشش دارم و هر بار وقتی که بی محلی میکنه دیوونه میشم هر وقت پیام ساده ای میدادم جوتبمو با سلام عزیزم میداد ولی امروز که پیام دادم سوال پرسیدم فقط یک سلام خشک خالی کردن نمیدونم چیکار کنم که مثل قبل بشه باهام میشه لطفا یک کاری بگید بکنم؟؟؟؟حس اینکه سال تموم میشه و من نمیتونم دیگه ببینمش دیوونم میکنه یکم راهنماییم کنین لطفا
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: این همان نکته ای است که مدام می گویم بهتر است دوست داشتن خودتان را به معلم تان ابراز نکنید چون ممکن است به سهم و حریم خود قانع نباشید و مثل کاری که تو کردی رفتار کنید: اینکه نگران شدی چرا رفتارش با دانش آموز دیگر صمیمی است و آن را بیان کردی. این کارها برای معلم نگران کننده است، نگرانی از اینکه به او وابسته شوی، نگرانی از اینکه مانع وظایف معلمی او شوی، نگرانی از اینکه این حالت به تو لطمه ای وارد کند و …
البته کارهای ایشان در ابتدای رابطه تان چندان مورد تایید نیست ولی در هر حال وقتی فقط درس خوان بودی و بدون واکنش های دیگر بیشتر بر ارتباط درسی تان توجه داشتی او هم بیشتر هوای تو را داشت.
پس نتیجه بگیر تنها راه همین است که دوباره به جای قبلی برگردی، دوستش داشته باش اما فقط درباره درس با او صحبت کن، در کلاس مشارکت داشته باش و تمام تلاشت را بکن که بهترین خودت را نشان دهی. احتمالا دوباره به همان جای قبلی برمی گردی.
سلام من یه دخترکلاس هشتمی هستم که به شدتتتت عاشق معلمم شدم البته معلمم خانمه حدودا۳۴یا۳۵سالشه هم دبیر مطالعات وادبیاتمونو وکل هفته رو باهاش داریم کلا من هرروز به امید اون میرم مدرسه ودرسمم توکلاسش خوبه ینی شاگرد اول کلاسشم اما بهم کم محلی میکنی وبارها دوستام جلو معلمم گفتن که من خیلی دوسش دارم ولی هیچی نمیگه فقط یه لبخند میزنه ارزو دارم فقط یه بار بغلش کنم خیلییی مهربونه
پاسخ خانم دکترسلیقه دار:دوست خوبم
چقدر خوبه که معلمی را دوست داری و این دوستداشتن باعث شده انگیزه بیشتری برای مدرسه و درس خواندن داشته باشی.
بگذار این حال خوب برایت بماند. بالاخره روزی او را در آغوش می گیری اما اگر به تو بگویند که در آغوش گرفتن او برابر است با تمام شدن رابطه شما آیا حاضر می شوی این کار را انجام دهی؟
پس صبر داشته باش، همچنان شاگرد اول باقی بمان، فرصت های بسیاری هستند که تو خواهی توانست به زبان خودت بگویی که دوستش داری و او این جمله را از زبان خودت بشنود. اما به وقت خودش نه زودتر از آن.
سلام من دختر ۱۸ سالم که عاشق معلم شیمی کنکورم شدم. واقعا خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عاشقشم هر روز به فکرشم هر روز دوست دارم پیشش باشم. درسمم دارم میخونم ولی الان این حس که عاشقشم خیلی عجیبه تابحال همچین حسی نداشتم میدونم واقعا دوسش دارم. چند روز پیش با یه حساب فیک به اینیستاش اسمس دادم که اگر یکی از شاگردات عاشقت باشه چیکار میکنی گفت هیچی بخدا بعد من گفتم بهت بگم کیم مشکلی نیست گفت نه با خیال راحتر هم میای سر کلاس میشینی و خودش میگه که بگو کی هستی. بنظرتون بهش بکم که کیم؟؟؟؟
و اینکه بهم بگید ترو خدا چیکار کنم که باهاش باشم؟؟
من خیلی عاشقشم خواهشا کمکم کنید چون دارم اذیت میشم
میخوام متفاوت باشم و یعنی اینکه یجوری باشه که قبول کنه ک باهم باشیم حتی اگر بعد کنکور باشه…
لطفا راهی نشونم بدید که باهاش باشم
خواهشااا
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
به نظرم از راه نادرستی قصد داری توجه ایشان را جلب کنی.
اینکه بخواهی بیان کنی یا با اسم فیک او را امتحان می کنی که بخواهی واکنش او را بسنجی و … بازی های جالبی نیستند.
تو در سال آخر هستی، از طرفی درس و کنکور بسیار مهم است و از طرف دیگر کلی تجربه تحصیل داری که نباید در ایجاد ارتباط با دیگران ناپختگی یا بچگی داشته باشی.
پس قطعا توصیه می کنم سعی کن فقط و فقط روی درس هایت تمرکز کنی و خصوصا در شیمی عالی ترین و بهترین خودت باشی.
هم چنین از بیان اینکه دوستش داری به صورت مستقیم پرهیز کن ، چون این کار فقط احساسات تو را رها می کند و این طغیان به ضرر تو خواهد بود.
سلام ، من دوازدهمم و استاد فیزیکم رو خیلی دوست دارم ، یعنی کل هفته رو به امید روزایی که باهاشون کلاس دارم میگذرونم ، خیلی تو زندگیم موثر بودن با حرفایِ انگیزشیای که سر کلاس میزنن ، یعنی من به حرفاشون یا به خودشون که فکر میکنم بشدت انرژی میگیرم ، اما احساس میکنم این موضوع زیاد فکرم رو درگیر کرده و براش راهحلی ندارم ، ممنون میشم راهنماییم کنید????
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
اینکه به درستی متوجه شرایط خودت به عنوان پایه دوازدهمی هستی و نیز متوجه احساس و اندیشه ات هستی قابل تحسین است.
چنین معلم ارزشمندی که انرژی خوبی ایجاد کرده است عالی است ولی ب ای اینکه بیشتر از اندازه از تو وقت نگیره بهتره که به احساست برنامه و جهت بدهی.
یک بار برای همیشه تصمیم بگیر به بهترین مدل لز او تشکر کنی و بهترین مدل هم اینه که بسیار درس بخوانی و با انگیزه باشی تا نتیجه کنکور عالی بشه. با این تصمیم در هر لحظه که مشغول تلاش هستی، ناخودآگاه راضی تر و خوشحال تری چون داری برای تشکر از او تلاش می کنی.
دیگر اینکه اگر افکار مربوط به او هر زمان و در هر شرایطی سراغت می آید فقط و فقط بهش نظم بده، برای مثال در آن زمان، افکارت را متوقف کن و بگو وقتی تا اینجا خواندم یا مثلا نیم ساعت دیگه فکر می کنم. و همین کار را هم انجام بده.
در آخر اینکه جمله ای از ایشان را انتخاب کن که درباره مدیریت زمان یا موفقیت و انگیزش است، حالا هر زمان فکر و احساست درباره او مشغول می شود همان را بگو تا دوباره به کار اصلی برگردی. این کار چون به نقل از خودش است خیلی حس خوب همراه با انرژی ایجاد می کند.
سلام خوب هستین…. وقتتون بخیر
من دختر هستم و هفده سالمه…. رشته انسانی هستم… از همون بچگی عاشق شغل معلمی بودم و رویای هرشبم این بود که خودم رو پشت میز دبیری ببینم…. این رویا تا همین الان باهام هست…. امسال که ساله اخرمه و باید تمام تمرکزم روی هدفم باشع…. یه معلم تازه به مدرسمون اوردن که خانم هستن و ۴۳ سالشون هست…. ایشون بسیار بسیار خانم با شخصیت هستن…. برای بار اول که دیدمشون واقعا بخاطر شخصیت و ادبشون مجذوبشون شدم به حدی که تو همون روزای اول سعی میکردم مثل ایشون باشم…. چون قرار بود منم معلم باشم و ارزوم شده بود مثل ایشون باشم…..این خیال بازی ها باعث شد که بهشون وابسته بشم که الان از جان برتر بپرستمشون….. از این موضوع یک ماهی گذشت که تصمیم گرفتم خودم رو بهشون نزدیک کنم فقط برای اینکه باهاشون صمیمی باشم…. ایشون با خودرو میان مدرسه هر روزی که به مدرسه میان یک شعری یا متنی مینویسم و روی شیشه پاک کن خودرو شون میزارم…. خودم هم جایی قایم میشوم کع ایشون منو نبینن اما من میبینمشون…. هر بار که نوشته یا شعر رو برمیدارن و میخونن به صورت فوق العاده زیبایی میخندن که همونجا قند تو دلم اب میشه….. تا اینکه هفته پیش یکی از دوستام که از دست کارام دیوونش کرده بودم زد به سیم اخر رفت بهشون گفت که این کار، کار منه…. ایشونم گفته بودن میدونستم (اونقدر که ضایع بازی درمیارم) اشکالی نداره انسان ها باید همدیگه رو دوست داشته باشن….. رفیقم هم پیاز داغش رو زیاد کرده خلاصه هر کاری برای ابراز علاقه میکردم دو برابرش رو گفته بودن بهش…. حالا من میخوام مستقیما برم جلو و بهشون بگم که دوسشون دارم که فکر نکنن منی که به اینجا رسیدم عرضه اینو ندارم رو پای خودم وایستم و به کسی که دوسش دارم بگم، اما جرئتی که باید باشه ندارم…. لطفا بهم بگید چطور بیان کنم کع هم منظورمو بد برداشت نکنند هم دلم اروم بشه…. خواهشا شما هم مثل بقیه نگید که ابراز علاقه نکنم…. چون نمیخوام حسرتش به دلم بمونه و یک عمر خودم رو سرزنش کنم…. بهتره به جای سرزنش خودم بگم من بهشون ابراز علاقه کردم اما ایشون جواب رد دادن🥺
ممنون از سایت زیباتون🙏🏻
آخرش این هست که بری بهش بگی دوستش داری
بعد اگه، اونم بگه دوستت داره
باهم یک خاطره ای میسازین که تا آخر عمرت هر روز
پشیمون میشی
و به خودت میگی کاش
اینکار رو نمیکردم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
چه بخواهی قدم جلو بگذاری و ابراز علاقه کنی یا این کار را نکنی در هر دو حالت معلم تو از علاقه ات مطلع شده است و در واقع بیان تو تاثیری روی میزان اطلاعات ایشان ندارد.
به همین دلیل و نیز به خاطر اینکه دوستت به صورت اغراق آمیزی از علاقه تو حرف زده بهتره بسیار بر رفتارت مسلط باشی که کار نامحترمانه ای انجام ندهی یا طوری نباشی که به نظر برسد این رابطه بر ای تو صرفا وابستگی و برای ایشان دردسر به همراه دارد. چون این اتفاق موجب می شود فاصله زیادی بین شما ایجاد شود.
با این توضیحات فقط لازمه نزد ایشان بروی و بگویی که تمایل داری باهاشون صحبت کنی. و هر زمان که او اعلام کرد با او وارد گفتگو بشو و سعی کن در حرف هایت از ویژگی های خوب او که نظر تو را جلب کرده یاد کنی.
من خیلی عاشق معلم زبانم شدم.نمیتونم بهش فکر نکنم. آیا میشه وارد یه رابطه شیم؟من بهش گفتم دوسش دارم اونم بهم غیر مستقیم گفته بهم. واقعا نمیدونم چکار کنم.
خیلی اذیت میشم.اونجا همکاراش خیلی یه جوری باهاش رفتار میکنن اصلا همشون روش کراش دارن.میترسم رقیبام یه کاری کنن لطفا کمکم کنید
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :وست خوبم
اگر ایشان معلم تو هستند و احتمالا سن شان هم از تو بیشتر است دلیلی وجود ندارد که تو درباره ارتباط با همکاران شان هم حساس باشی یا انتظار داشته باشی آنها را مهار کنی و یا از همه بدتر آنها را رقیب خودت بدانی.
این نوع فکر بیشتر مانع برای داشتن یک رابطه سالم و خوب بین شما می شود. اگر او را دوست داری باید تلاش کنی به عنوان یک زبان آموز، به خوبی کارها را انجام دهی و پیشرفت خوبی داشته باشی. به ایشان و روابط شان احترام بگذاری و به کارهایی که به تو ارتباطی ندارد ورود پیدا نکنی. در این صورت حس محبت بین شما ادامه دار می شود.
بنابراین برای کنترل خودت مدام یادآوری کن که خیلی از این فکرها به تو ارتباطی ندارد و نباید توجه کنی یا واکنش نشان دهی.
در عین حال کمی مراقب باش، اگر او هم گفته که تو را دوست دارد یا رفتارهای خاصی نشان می دهد ممکن است ناشی از عدم حرفه ای بودن ایشان باشد و بعدها به خاطر شکست در این عشق دچار خسارت روحی شوی. پس محدوده های ارتباطی ات را رعایت کن و تعادل در این ارتباط داشته باش.
یه وجه مشترک بین هممون وجود داره و اونم اینه که ههمون از این رابطه و علاقه مندی های به معلم زخم خوردیم و ذهن و جسممون و از همه مهمتر قلبمون آسیب دیده?
آفرین
سلام من ۱۶سالمه و امسال میرم یازدهم .
من عاشق معلم زیستم شدم سال پیش تا زمانی که کلاسا آنلاین بود این حس رو نداشتم ولی بعد از اینکه حضوری شد خیلی بهش وابسته شدم
من نمیتونستم اینو بهش بگم تا اینکه یکی از دوستام بهش گفت که من خیلی دوسش دارم و از اون به بعد اونم خیلی باهام خوب رفتار میکنه ولی جدیدا حس میکنم نکنه از روی اجبار برای اینکه من ناراحت نشم باهام خوبه و از من بدش بیاد. یکی از دانش اموزا که خیلی پر حرفه سر کلاس ها همش خودشیرینی میکرد و معلمم اونو خیلی دوست داره و من خیلی ناراحتم چون هر کاری کردم که دوسم داشته باشه چند بار هم بهش گفتم ولی به اون بیشتر توجه میکنه چون من نمیتونم جلو اون حرف بزنم
ممکنه که از من بدش بیاد ولی باهام بهتر از بقیه رفتار کنه و بخواد تظاهر کنه؟
باید چی کار کنم نمیتونم فراموشش کنم تلاشم رو کردم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
لزوما راه تو فراموش کردن معلمت نیست. اینکه او را دوست داری اما مدام در فکر این هستی که رفتارش نسبت به دیگران مقایسه می کنی تا اطمینان پیدا کنی دوستت دارد یا نه کار اشتباهی است.
دوست داشتن واقعی معنایش این است که دیگر مهم نیست او دیگران را دوست دارد یا نه و حتی مهم نیست که بدانی تو را چقدر دوست دارد، بلکه این اهمیت دارد که تو او را دوست داری.
بنابراین به جای اینکه در فکر فراموش کردن باشی( هر چند این هم راه حلی است که شاید زمانی به کار بیاید) بهتر است شیوه دوست داشتنت را تغییر بدهی و به گونه دیگری رفتار کنی که فقط تمرکزت را روی رفتار خودت بگذاری و ارتباطی که در محبت و دوست داشتن معلمت داری.
سلام
من معلم علومم رو خیلی دوست دارم به من بی توجهی نمیکنه رفتار بدی نداره تا به حال هم ۱۰۰ ها مشکلم رو برطرف کرده تو هر سختی بلندم کرده زیر پامو خالی نکرده مثل یه همدم و همیار پشتم بوده من بهش وابسته شدم دوریش خیلی برام سخته اصلا نمی تونم تحمل کنم خیلی گریه می کنم تو رو خدا کمکم کنین
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
متوجه علت گریه کردن تو نشدم! چنین تجربه خوبی پیدا کردی، معلمی که همراه تو بوده و موارد بسیاری به تو کمک کرده و … همین ها کافی است تا کلی خوشحال باشی.
اگر نگران دلتنگی هستی، فقط کافی است برای خودت یک روتین درست کنی که هر روز کاری را برای ایشان و به یادشون انجام بدهی. برای مثال، هر روز یکمتن نوشته یا شعر یا …. بنویسی در یک دفتر و کلکسیون ادبی یا هنری درست کنی که در نهایت بتوانی روزی که با ایشان دیدار کردی بهشون تقدیم کنی.
این کارها در تحمل بهتر روزهای دوری بسیار تاثیرگذار هستند
یه لحظه از فکرم بیرون نمیره خیلی سخته تحمل دوریش روزی ۱۰تا کار انجام میدم اما بازم نمی تونم. از این که کنارم نیست دارم دیوونه میشم
دلم براشون خیلی تنگ شده
هرشب هر روز هر لحظه تو فکرمه مجبورم میکنه رویا بافی کنم و خیلی روم تاثیر های منفی گذاشته
نمی دونم باید دیگه چکار کنم که بهشون فکر نکنم
لطفا کمکم کنین خانم دکتر
چطوری هممون مثل همیم؟((:
من واقعا نمیدونم…
من ۱۵ سالمه و نسبت به یکی از معلمام حس علاقه قشنگی دارم و سعی میکنم بااین حسم کنار بیام
بنظرم اصلا چیز بدی نیست اینکه معلممون دوست داشته باشم چیز عادیه و ممکنه تو این سن پیش بیاد
خب ایشون بسی خوش اخلاق و مهربونه و این توی دوست داشتنم بی تاثیر نبوده البته این اخلاقشون با تموم دانش آموزا همینطوریه
همیشه دوست دارم جلو چشمشون باشم همیشه ببینمشون و بشم دانش آموز ممتاز و درسخون کلاسشون و تقریبا همینطورم هست من واسه آزمون مدارس خاص که درس میخونم از کتابای کمک درسی استفاده میکنم و این کتابا یه خورده از سطح درسای ما بالاتره بخاطرهمین تاحدودی توشون به مشکل برمیخورم که ازایشون کمک میگیرم
یکی از چیزایی که خیلی فکرم درگیرش هست حس ایشون به منه
خب از اونجایی که معلمم هستن زیاد میبینمشون و همیشه رفتارشان باخودم و دانش آموزانی دیگه رو زیر ذره بین قرار میدم
نمیدونم شاید چون من خیلی رو رفتارشون حساسم حس میکنم رفتارشون با من یجور خاصیه مطمئن نیستم ولی حس میکنم مثلا با بعضی حرف ها و رفتارشون اینطور حس میکنم
همیشه استرس اینو دارم که نکنه از من خوششون نیاد همیشه سعی میکنم جلوشون یه دختر خوب و متین بنظر بیام ولی خب موفق نیستم دوست دارم حتا بعد این سالها بازم باهاشون در ارتباط باشم
نسبت به رفتارای من و اینکه همیشه بهشون نزدیکم یا وقتی بهم نگاه میکنن هول میشم فک میکنم باعث شده که بدونن دوسشون دارم
ولی نمیخام اینو خیلی بد بهشون نشون بدم چون قبلا ی تجربه مشابه داشتم و اون شخص وقتی فهمید دوسشون دارم رفتار خیلی بدی نشون داد
تا الان سعی میکنم خیلی بهشون پیام ندم و مزاحمشون نشم شاید تا الان فقط یه بار بهشون پیام دادم و بابت اینک معلم خوبی هستن تشکر کردم که با یه استیکر جواب دادن
نمیدونم باید چیکار کنم و اینک بگم دوسشون دارم یا نه چیکارکنم؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
چقدر تصمیم های خوب و عالی در کارها و رفتارت داری. جای تحسین دارد.
اگر بتوانی همچنان با نهایت درایت و تلاش در این مسیر بمانی و دانش آموز درس خوان و موفقی باشی اطمینان داشته باش که به مقصود خودت می رسی و حتما معلمت تو را دوست خواهد داشت و می توانی توجه او را جلب کنی.
بنابراین از این هدف دور نشو و برایت مهمنباشد که آیا او از محبت و دوست داشتن تو اطلاعی دارد یا نه. چیزی که مهم است این است که تو او را دوست داری و برای نشان دادن دوستی ات بیشتر تلاش می کنی و موفق تز از پیش می شوی.
سلام بچه ها میخام تجربه خودمو بهتون بگم خوب بخونید شاید یکم به خودتون اومدین ۱۲ سالم بود کلاس ششم بودم عاشق معلمم شدم به هرکی میگفتم میگفت عاشق نیسی آدما تو این سن وابسته میشن ولی وابستگی نبود الان ۵ سال از اون موضوع گذشته ولی هنوز به یادش بااینکه ولم کرده رفته به بی رحمانه ترین شکل، همون سالی ک عاشقش شدم مهاجرت کرد از شهرستانمون ورفت یه شهر دیگه ینی تو ۴ سال رابطه فقط میتونم بگم ۶.۷ ساعت بیشتر ندیدمش زنگم خیلی کم میزدم بیشتر پیام میدادم وکلا حس منو میدونس حتی کلی کلیپ عاشقانه میفرستادم براش جونمم براش میدادم خیلی دوسش داشتم ودارم آخرین بار ک رفتم تنهایی شهرشون رفتم دیدمش، اون زمان تازه یکم به هویتم شک کرده بودم ک ترنسم یکم اشاره کردم به این موضوع، کلی خاطره داشتیم از هم من نمیخام بعداز عملم رابطه عاشقانه داشته باشیم فقط میخاسم کنارم باشه درکم کنه عین یه خواهر به جون خودم هیچ نظری بهش نداشتم فقط یه دلبستگی شدید داشتم بهش وابستگی نه ها، اما تزم دوری کرد منی ک بخاطر اون تنهایی فقط بخاطر اون رفتم حتی حاضر نشد روز بعد همرام بیاد بیرون خیلی دلم شکست خیلی سخته از کسی بخای باهات باشه که همه جونت بهش بنده اما اون بزاره تو رو بره میدونست بخاطرش افسرده شدم میدونس میرم دکتر تا حالم بهتر بشه دقیقا پا گذاشت رو این ضعفام گفت حتی نمیتونم باکسی ک نمیتونه خودشو کنترل کنه دوست باشم (چون من زود عصبی میشدم ودر حال درمان بودم اما اون اینو زد تو چشمام) خیلی درد داشت برام اسمش میاد اشک از چشمام میریزه همه جریانو به مامانم گفت خیلی خجالت کشیدم حتی پیامهای عاشقانه ک بهش دادم رو گفت خیلی دلم شکست سخته ۴ سال از بهترین روزای عمرتو براش بزاری بعد برگرده بگه من از تو چندشم میشه بچها منم فکر میکردم هیچ وقت ولم نمیکنه اما کرد به بدترین شکل یکم فکر کنید درباره چیزی ک نوشتم خیلی درد توش بود این متنه منم شبانه روز تو این سایتا بودم از عشقش قبل از اینکه ضربه بخورید بیخیال بشین تا مثل یهو به خودتون نیاید ببینید ۱۷ سوالتون شده ولی شبا باید باکلی قرص اعصاب وافسرگی سر کنی با قلب درد های شدید تحقیرهای دورو بریا ک دیدی به حرف مارسیدی، بخاطر عشقی ک به بچای اینجا داشتم اینو نوشتم شاید یکی به خودش اومد
چی بگمم?
سلام یه کمک ازتون می خوام
کلاس زبان میروم و ۱۲ سالمه
عاشق استادم شدم(پسر هست) جوری که شبانه روز بهش فکر می کنم استادم ۱۸ سالشه
سر کلاس ها بهم خیلی اهمیت میده و بعضی وقتا موقعی که کسی سر کلاس نیست میاد باهام حرف می زنه البته حرفای معمولی
می خواستم بدونم بهش بگم دوسش دارم؟
و اینکه دوسم داره یا نه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :دوست خوبم
من پیش بینی می کنم به محض اینکه به او بگویی که دوستش داری یا بخواهی نظرش را درباره خودت بدانی همه چیز بین شما تغییر خواهد کرد. و بدایت خوشایند نخواهد بود.
در حال حاضر او مثل یک زبان آموز علاقمند و خوب به تو نگاه می کند، کسی که پرتلاش است و موفق. به همین دلیل توجه بیشتری به تو دارد. اما اگر تصور کند که تو یک عاشق هستی حتی اگر نخواهد هم نمی تواند طور دیگری به تو و رفتارت نگاه کند و همین قضیه را پیچیده تر می کند.
بنابراین توصیه می کنم اصراری بر این افشاگری احساسی خودت نداشته باشی.
من وقتی کلاس چهارم بودم عاشق یک معلم بود معلم کلاس ششمم همیشه دوست داشتم کلاس ششم بروم تو کلاسش همین شد که رفتم تو کلاسش ترم دوم به خاطر کرونا همه چیز آنلاین شد من هم تو اون آنلاینی می خواستم بهش بگم که چقدر دوستش دارم اما نتوانستم و وقتی سال بعد که رفت به شهر خودش اصفهان خیلی ناراحت شدم حالم خیلی بد بود یک جورایی شکست عشقی خورده بودم
هر روز برایش گریه می کردم یعنی لحظه ای نبود که به فکرش نباشم حتی اینقدر که بهش فکر می کردم شب ها تو خواب هام هم می آمد ولی از دست من همیشه ناراحت بود چون خیلی اذیتش کردم، امسال بعد از ۲ سال جدایی معلم کلاس ششمم در تابستان من زبانم به شدت ضعیف بود از موسس مدرسه خواستم که کلاس زبان برام برگزار کند اون هم با معلم زبان مدرسه ام برام کلاس گرفت اول همه هیچ حسی بهش نداشتم هنوز درگیر معلم کلاس ششمم بودم اما بعد از گذشت چند ماه بهش علاقمند شدم هر روز که می گذشت علاقه ام بیشتر می شد تا اینکه مدارس باز شدن بچه ها به ارتباط من با معلم حسودی می کردن و حرف های دروغ در موردش میگفتند که من دیگه دوستش نداشته باشم اما اولش باور کردم ولی دیدم که این ها اصلا دشمن معلم زبانم هستند برا همین دیگه حرفاشون را باور نکردم و نگذاشتم روی علاقه ام تاثیر بگذارد من توی یک آموزشگاه پیشش میروم و زبان بهم درس می دهد چند ماه پیش گفت که اون هم می خواهد مثل معلم کلاس ششمم برود اصفهان من بهم ریختم و بهش گفتم نمی گذارم برود امروز باز هم این مطلب را تکرار کرد من نمی توانم تحمل کنم که دارد از پیشم میرود من نسبت به چند ماه قبل علاقه ام نسبت بهش خیلی بیشتر شده است من دیگه نمی توانم بگذارم این معلم از پیشم برود به نظر تون چیکار کنم که مانع رفتنش بشوم
خودش هم میدونه که دوستش دارم و عاشقش هستم من دیشب تو وضعیت واتساپم نوشتم که علاقه ات را نسبت به یک نفر نه به خودش نشان بده نه به دیگران پایینش هم اول اسمش را زدم و ازم پرسید که این اول اسم کیه گفتم خودتون امروز بهم میگه که نباید علاقه ام را نسبت به کسی که دوستش دارم پنهان کنم حالا اگر این معلم از اینجا برود به اصفهان من چی کار کنم دیگه روحیه ام داغون میشه
حالم بد تر از اون موقع که معلم کلاس ششمم رفت از اینجا میشه چون به این معلم زبانم بیشتر از اون دلبسته ام
لطفا کمکم کنید چون بعد رفتنش ممکن است بد جور افسرده بشوم من همین الان که از پیشش برگشتم دلم براش تنگ شده است دیگه اون موقع دیگه نمی توانم تحمل کنم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :دوست خوبم
اینحجم از وابستگی اصلا خوب نیست و می تواند به خودت و رابطه ای که داری و گاهی حتی برای طرف مقابل، لطماتی ایجاد کند.
بنابراین گذشته از این رابطه اخیر و محبتی که از ایشان احساس می کنی، لازم است درباره داشتن روابطی خارج از وابستگی درباره خودت
کار کنی و خودت را تقویت کنی. لزوما هر محبتی نباید مبتنی بر وابستگی باشد و وابسته شدن هم نشانه عشق نیست.
اما در مورد این معلم هم بهترین موقع است که برای قوی تر شدن خودت کار کنی، اینکه کاری کنی که مانع زندگی ایشان شوی منطقی نیست و ممکن است حتی به بد تر شدن و تیره شدن رابطه شما بینجامد.اما می توانی به ایشان به عنوان یک دوست ماندگار فکر کتی ، کسی که مدام در ارتباط حضوری نیستی اما امکان اینکه این رابطه را حفظ کنی وجود دارد. و شاید در سال های بعد بیشتر از امروز هم بتوانی ایشان را مثل یک دوست و حامی خوب در کنارت داشته باشی.
پس به روابط دور و مجازی فکر کن و از ایشان کمک بگیر و راهنمایی بخواه که چطور در نبودن شان می توانی ارتباط داشته باشی.
عزیزم ازشون بگذر
البته بستگی دارع حس عاشقیت به معلمت چطور باشه
منم مثل تو بودم و عذابش رو کشیدم
ولی شما همین الان فکر کن ایشون رفته ک راحت تر فراموشش کنی
موفق باشی
سلام معلم من خودشون پیش قدم شدن و باعث شروع رابطه شدن به شدت توجه نشون میدادن اما یه مدت که از رابطه گذشت سرد و رسمی شدن درصورتی که من خطایی نکردم الان هم یه مدت طولانی سردن اما باز کوتاه مدت گرم میشن طوری که واقعا اذیت میشم من خیلی دوسشون دارم اما به روی خودم نمیارم باید چیکار کنم کلافه شدم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
به نظر می رسد اگر برداشت تو از فشار معلمت درست باشد در این صورت با یک ارتباط ناسالم روبه رو هستی و می توانی دو کار را انجام دهی.
یکی اینکه احساس و پرسش خودت را از ایشان بدون هیچ کم رویی بپرسی، شاید ایشان دلیل خاصی برای این رفتار دارند.
دوم اینکه اگر قانع نشدی و یا دلیل روشنی وجود نداشت دیگر تلاش نکنی که ارتباط بیشتری با ایشان بگیری و مثل خودشان سردی نشان دهی تا هم کم کم خودت سرد شوی و هم ایشان بدانند که تو سوژه مناسبی برای اذیت کردن نیستی.
سلام.من کنکوریم.میخواستم بدونم علاقه به معلم تو این سن یکم عجیب نیست؟ فقط علاقه دارم بهشون نه هیچ حس دیگه ای ها. دلم میخواد باهم دوست باشیم.میترسم واقعا لطفا جوابمو بدین .میترسم غیر منطقی و عجیب باشه!!!
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
علاقمند شدن به معلم با اوصافی که گفتی و فقط دوست داری با هم رابطه دوستانه ای داشته باشی عجیب و غیرمنطقی در سن تو نیست.
اما لطفا حتما مراقبت کن که بتوانی این حس و علاقه را مدیریت کنی به خاطر روزهای مهم کنکوری و نتیجه خیلی مهمی که قرار است بابت زحماتت در این چندماه پایانی به دست لیاوری. شاید لازم باشد کمی بیشتر صبر کنی و چند ماهی روی احساس و علاقه ات کار کنی که تجمل کرده باشی تا بعد از کنکور.
سلام من یه دختر ۱۸ ساله هستم که بدجور عاشق یک بازیگر شدم که یک سالی میشه ایشون رو دوست دارم . و نزدیک به ۸ماه هست که باهم چت میکنیم و حتی تماس تصویری هم داشتیم. اما چون تابه حال از نزدیک ندیدمشان اذیت میشم و واقعا دلتنگیشان حالم را خراب کرده و من رو به یه آدم افسرده تبدیل کرده .دوست دارم که همیشه ایشون رو داشته باشم یا اینکه دیگه دوستشان نداشته باشم واقعا دیگه خسته شدم.
نه نگو
شاید داره مختو میزنه
بعضی از مرد ها خیلی خوب بلدن مخ دخترا رو بزنن
چون دخترا احساساتشون بسیار بسیار قوی تر از مرد ها هست
و متاسفانه بعضی از مرد ها از این موضوع سو استفاده میکنن
منم خودم معلمم رو دوست دارم که زن هست و منم دختر ۱۳ ساله ام
ولی دارم رو خودم کار میکنم که فقط درحد دوست باشیم با هم نه اینکه وابسته شم بهش
چون سال دیگه قراره از این مدرسه برم
ولی واقعا من اگه کسی ببینم که مزاحمشه حاضرم جونمم براش بدم
البته هر کی باشه براش این کارو میکنم
چون من دوست دارم طوری فوت کنم که جون کس دیگه رو نجات داده باشم
و اگه واقعا هر چند سالمم که باشه اگه جایی ببینم کسی به کمکم مختاجه قطعا به کمکش میرم حتی اگه حرف جونم وسط باشه
عشق به معلم ???
عشق
ی سری به وبلاگم بزنید . و نظراتتون رو برام بنویسید.
Divaneh3.blogfa
خانم دکتر میشه التماس کنم زودتر جواب منو بدین
سلام من واقعاً دنبال کسی بودم ی راه حل بهم نشون بده فقد خواهش میکنم ازتون بم بگید معلمم منو دوست داره یا ن من ۱۸سالمه و معلمم بیست و هفت هم کلاس خصوصی باهاش میرم هم گروهی دیووونه وار دوسش دارم خوابشو میبینم اصلأ با فکرش زندگی میکنم فک کنم اونم متوجه رفتارم شده هر وقت من مشکل داشهه باشم بهش میگم کمکم میکنه که ر وقت اون داشته باشه باهام حرف میزنه دوبار پیام داد بهم بعد پیام مخفی باز کرد باهام حرف زد هی میگفت حس میکنم باهام راحت نیستی و از این حرفا سر کلاس معمولا سرمو بلند میکنه یهو چشم تو چشم میشیم ی ده ثانیه اینا فقد زل میزنیم ب هم و … خیلی چیزا ب نظرتون دوسم داره؟بش بگم؟چیکار کنم تروقران قسم میدم ی راهی جلوم بزارین من واقعاً دوسش دارم حتی اگه اونم نخوادم من بازم میخوامش فقد. بگید چیکار کنم بفهمه دیوونشم اصلأ خس میکنم اون یکیه ک منو کامل میکنه البته اینم. بگم اونم یبار طی ی قضیه پیش دوستام ک من نبودم گفته بوده ک قصد ازدواج ندارره یکی بهتر از خودش بالاتر از خودش میخاد و…. حتی مثلاً وقتی خانواده ام دیر میان دنبالم نگران میشم هی میخاد بگه بیا برسونم ولی نمیتونه توی دو دیقه صدبارررر زنگ میزنن ک اومدن یا ن رسیدی پیام بده و حتی خیلیم واسش مهمه نظر مادرم راجب ایشون چیع مادرم دوبار ک دیدنش ایشون سری پیام دادن مادرتون از من چیزی نگفت من بعد چند ماه دیگ نمیتونم ببینمش مدرسم تموم میشه خیلییییییییییی میترسم بدون اون بتونم یا ن خودمم واقعاً میدونم حسم بهش عشقه
ب نظر من ک دوستت داره
سلام عزیزم،
من مطلبتو خوندم،من دقیقا نمیدونم اینو کی نوشتی و الان چند سال داری،
اما من خودم رو بگم که الان من ۲۶سال دارم و به معلمی داشتم دوران راهنمایی که الان میشه ۱۳/۱۴ساله که من دوسش دارم و الانم من ازدواج کردم دوساله،منتهی به مرور زمان ازش دلسرد میشی،کاملا درکت میکنم چون معلم منم عینه معلم تو بود و خیلی به خودش منو مجذوب میکرد و کرده بود،اما آخری نداره عزیزم،چون تجربه دارم بهت عرض میکنم آخرش فقط عذاب و گریه های شبانه به تو میمونه.
سعی کن اگه عکس داری پاک کن،اس ام اس هاشو پی ام هاشو پاک کن،شمارشو پاک کن که عکس پروفایلشم حتی نبینی، ازش اگه خاطره ای مطمئن باش فراموش نمیشه حتی اگه از خیابون هایی که باهم گذشتین هم هرسری برات مرور خواهد شد،خیلییییی سخته اولش،اما اگه کم ازش صحبت کنی،خودتو به چیزای مفید مشغول کنی مثل کتاب خوندن،موسیقی شاد گوش کردن،فیلم نگاه کردن،با دوستان رفتن بیرون،مسافرت و … آخرش میبینی فراموش میشه کم کم،چون اینطور خانم ها کم و بیش مشکل دارن وقتی سنت میره بالا میفهمی اینطور دسته از آدما مشکل روانی و سادیسم دارن،یه بار این طرفی هستن به بار اونطرفی!
بعده ازدواج حتی اگه فراموشش نکنی عینه من خیلی عذاب خواهی کشید عزیزم چون دردت رو هیچ کسی نمیفهمه و بفهمن هم چاره ای پیدا نمیکنن.
سعی کن از این طور آدما که سمی هستن و بهت لطمه میزنن دوری کنی.
هرچقدر میره سنت بالا چون اینطور آدما اومده به زندگیمون متاسفانه خیلی آسیب به ما زدن مخصوصا به روحمون که ناخواسته از همه دوری میکنیم.
خوشبحالت بابا برو بش بگو مطمئنم اتفاقات خوبی برات رقم میخوره ولی اولش به نظرم بپرس درمورد رابطه دختر با دختر چیزی میدونه یا نه بعد بگو
سلام .
چند روز دیگ تولد دبیرمه .
شما گفتین تو خصوصی بهش پی ام ندم . منم دیگ پی ام ندادم جز ارسال تکلیف .
ب نظرتون تولدشون بهشون پی ام بدم ؟و تولدشونو تبریک بگم ؟
اگ پی دادم چی بگم؟؟؟
اگ میشه راهنمایی کنید .
.
سلام .
من چند روز پیش گفتم که عاشقش دبیرم شدم و …..
جمعه هفته قبل به بهونه درس از برنامه شاد بهشونی ام دادم .
ولی بعد ۲ روز سین کردن و جواب ندادن .
سه شنبه که باهاشون کلاس داشتیم . تو گپ پی دادم ولی باز جواب نداد .
ب نظر تون دوباره بهشون پی بدم ؟ بپرسم چی شده ؟ از دسم ناراحت هستن یا با من قهر کردن ؟
دوست دارم بهشون پی ام بدم چون خییلی دلتنگشون میشم . که اذیت نشم .
به درسام لطمه ای نزنه .
ولی خب .
میبینم خوشش نمیات بهش پی بدم .
چیکار کنم ؟؟؟
لطفا کمکم کنین .
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
چون خودت هم متوجه شدی که ایشان از دریافت پیام در خصوصی خوشش نمی آید به همین دلیل برای اینکه این ارتباط را از دست ندهی توصیه میکنم پیام داون را قطع کن و دیگر تکرار نکن.. جلوی تمایل برای ابراز دلتنگی و بهانه سازی برای پیام دادن را بگیر و به همان دیدن ایشان در کلاس و دنبال کردن برنامه های درسی ات اکتفا کن تا هم به این ارتباط بتوانی در آینده ادامه دهی و هم اعتماد ایشان را نسبت به اراده و توانایی ات جلب کنی.
سلام خانم دکتر شما به من مشاوره نمیدید ????????????حتی پیام من از این سایت حذف شده البته چند باری مشکلم گفتم ولی چیزی نگفتید عیب نداره خسته نباشید ??????
سلام دوست عزیز هیچ پیامی از سایت حذف نمی شود وپاسخ سوالات با فاصله یک یا دو روز داده شده است لطفا بررسی کنید پاسخ شما هم حتما هست اما اگر نتیجه ای نگرفتید مجدد سوالتان را مطرح کنید فقط مدتی پیش جنابعالی کامنتی را گذاشته اید که فقط دونقطه است و هیچ نوشته ای ندارد
سلام خانم دکتر ببخشد من نم خواستم ناراحتتون کنم ولی خوب من چند مطلب تو گروه گذاشته بودم فکر کردم شما دوس ندارید جواب من بدید البته موضوع من یه جورایی مربوط میشد به ۲ سال پیش، بازم شرمنده ناراحتتون کردم، خودمم ناراحت شدم الان ?ببخشید
دوست عزیز نگران نباش کسی از سوال های شما ناراحت نمی شود قصد ما کمک کردن به نوجوانان عزیزی مثل شماست و خوشحالیم که با همکاران سایت همدل هستید و مارا محرم خود می دانید . الان هم لطفا سوالت را مجددا بپرس تا پاسخ گو باشیم
سلام خانم دکتر ببخشد من نم خواستم ناراحتتون کنم ولی خوب من چند مطلب تو گروه گذاشته بودم فکر کردم شما پیام من رو نم دیدید البته موضوع من یه جورایی مربوط میشد به ۲ سال پیش، بازم شرمنده ناراحتتون کردم، خودمم الان ناراحت شدم و
سلام خانم دکتر خوبید؟ من تا تا اخرین پیام هارو نگاه کردم وجواب سوالم رو گرفتم ببخشید چن وقت مزاحمتون شدم وخیلی ممنونم از سایت خوبتون وهمچنین شما که مارو راهنمایی میکنید???????
سلام خانم دکتر خسته نباشید یک سوال داشتم یعنی میشه معلم هم عاشق دانش اموزش شه باید چی کار کنیم؟
یاد خداوند آرامبخش دلهاست .:
سلام . من تقریبا ۳ سالی میشه عاشق معلم علومم شدم . ایشون خانم هستن – منم دخترم .
اولین باری که ایشون رو دیدم ۷ سال ۹۷ پایه هفتم بودم . الان پایه نهمم . ۷ سال ۹۹ .
اولاش یعنی اول هفتم فکر میکردم اونم منو دوس داره . آخه اون موقع اخلاقش با من خیلی بود . یعنی سر کلاس حواسش به من بود . سر کلاسش خیلی آروم بودم و اصلا حرف نمیزدم .
ی بار یه سوالی پرسید منم جواب دادم ولی خیییلی آروم نمیدونم چطوری متوجه شد . اون موقع همه بچه ها اشتباه جواب داده بودن . بعدش گفت آفرین دختر خوب . A درست جواب داد . منم شروع کردم به انکار کردن که ی چیز دیگه ای گفتم . از خجالت . بعدش گفت دختر خوب وقتی ی سوالی میپرسم جواب بده که نمره ش رو واست وارد کنم .
خب دیگه گذشت . بعدش یکی از بچه ها فکر کنم آبان ۹۷ بود . که رفت به خانم Ar گفت که Aخیلی دوستون داره . وقتی اومدم خونه دیدم که پی ام داده گفته : سلام . عسل من به خانم Ar نامه دادم و گفتم که A خیلی دوستون داره . اونم گفت میدونم خودم متوجه شدم – از رفتارش معلومه – دختر خوبیه . منم اون موقع از دست دوستم ناراحت شدم که چرا رفته گفته .
بعدش ۱۳ آذر ۹۸ . روز سه شنبه . تایم بعد از ظهر . زنم آخر . ی سری وسایل دسش بود داشت میرفت دفتر . از پله ها که پایین رفت . بهش گفتم : خانم Ar گفت : بله . گفتم : خانم من خیلی شما رو دوس دارم . اونم گفت : منم شما رو دوس دارم باور کن . ولی نمیدونم منظورش از شما من بودم یا کل بچه ها .
هفته بعدش ۲۱ آذر ۹۸ . روز چهارشنبه . حدودا ساعت ۲۰ بود . که نمایشگاه برگزار کرده بودن شهربازی . منم با مامان بابام تو ماشین بودیم که با دوستم چت میکردم و یهو زنگ زد گفت : A بگو کیو دیدم تازه ؟ منم گفتم : کی ؟ گفت : عشقتو دیدم . گفتم : کی ؟ گفت : همون خانمی که خیلی دوسش داری خانمه A .
منم با کلی ذوق و شوق گفتم کجا گفت نمایشگاه . تو کجایی بیا . منم مامانمو راضی کردم که رفتیم شهربازی .
داشتم دنبالش میگشتم و بعد ۱ ساعت تقریبا دیدمش .
با کلی ذوق .
از اونجا به بعد همه چی تغییر کرد . اخلاقش عوض شد . رفتارش . اون خانم Ar ای که من میشناختم نبود .
خب منم بیشتر از قبل دوسش داشتم .
سه شنبه ها ۳ زنگ باهاش داشتیم . علوم و مطالعات . منم سه شنبه ها که میرسید کلی ذوق میکردم . نماینده کلاس بودم اون موقع و کل بچه ها فهمیدن که دوسش دارم و از اونجا به بعد همه بهم میگفتن که عاشقشی .
یادمه همون اولین جلسه بود وقتی فهمید من نماینده کلاسم – یکی دیگه از بچه ها رو برا روز سه شنبه انتخاب کرد .
تعطیلات نوروز به یکی از همکلاسیام sh میگفتم بهش پی بده که فامیلشون بود و خانم Ar خیلی دوسش داشت .
من شماره شو داشتم ولی روم نمیشد بهش پی بدم .
آخر سال روز چهارشنبه بهش گفتم : خانم ی چیزی بگم گفت : بگو گفتم : خانم الان آخر ساله دیگه گفت : خب که چی گفتم : شماره تون رو میدین ؟ گفت : شماره نه سال بعد ان شاءالله . اونجا بود که بد جوری دلم رو شکوند . چون قبلش به خودم گفته بودم اگه شماره ش رو بده دوسم داره اگه نده یعنی دوسم نداره .
یاد خداوند آرامبخش دلهاست .:
هفتم تابستون ۲ بار بهش پی دادم . که مسافرت بودم مشهد . اولین بار ساعت ۱۱ و نیم صب بود که تازه از حرم اومده بودم . بد جور دلتنگش بودم و بهش پی دادم .
کلی اشک ریختم اون موقع .
بعد ۴ روز دوباره بهش پی دادم شب ساعت ۲۲ بود .
بهش گفتم که خیلی دوسش دارم و دلتنگشم و بدونش بهم خیلی سخت میگذشت .
اون زمان بود که فهمیدم عاشقش شدم .
این دیگه دوس داشتن نبود .
هشتم هم گذشت و ی روز که چهارشنبه بود تو آزمایشگاه بودیم رفتم پیشش زنگ آخر . داشت وسایلشو جمع میکرد . بهش گفتم : خانم شما چند ساله درس میدین ؟ گفت : منظورت چند ساله کلاس دارم ؟ گفتم : آره . گفت : ۱۶ سال کلا ۱۸ سال ولی خب ۲ سال کلاس نداشتم میشه ۱۶ سال .
گفتم : ۱۶ سال درس میدین پس اون ۲ سال چی ؟
گفت : ۲ سال بیمه نداشتم نمیتونستم کلاس بگیرم .
گفتم : بعد
گفت : بعد و ی لبخند زد .
واااااای خداااااا خنده هاشو ??? دلم ی ذره شده واسه خنده هاش .
گفتم : بعد تو این ۱۶ سالی که درس میدین دانش آموزی داشتین که خیلی دوستون داشته باشه ؟ گفت : آره . ۲ – ۳ تا داشتم همیشه میومدن بهم میگفتن .
گفتم : چقد دوستون داشتن ؟ گفت : میگفتن زیاد .
گفتم : شما چی ؟ اونا رو دوس داشتین ؟ گفت : آره منم اونا رو دوس داشتم . گفت : من همه شاگردامو دوس دارم . مخصوصا بچه های خاص . بچه هایی که خوبن – مودبن .
گفتم : بهتون میگفتن دوستون دارن ؟ گفت : بعضی وقتا میگفتن بعضی وقتا نمیگفتن . چرا ؟ اون موقع بهش نزدیک شده بودمو چشام تو چشاش بود ??? واااااای چه لحظه رمانتیکی بود ??? .
گفت : چرا ؟ نگاش که کردم داشت میخندید گفتم : هیچی . همینطوری .
قربوووووون اون خنده هاش برم الهی ??? .
اون موقع بارون میومد . ❤️❤️❤️ .یاد خداوند آرامبخش دلهاست .:
روز چهارشنبه
. زیاد باهاش حرف زدم . اون روزی اینگاری میدونستم آخرین روزه . البته همش در مورد امتحان بود . ??? .
آخرین بار که دیدمش ۳۰ بهمن ۹۸ . ساعت ۱۲:۲۳ دقیقه بود .
امروز ۱۸ مهر ۹۹ ساعت ۲۲:۳۱ دقیقه .
از اون زمان تا الان ۸ بار بهش پی دادم . از وات ساپ البته .??? .
از وقتی مدارس مجازی شده . هم هشتم آخر سال هم الان نهم هر چند روز به بهونه درس بهش پی میدم .??? .
منم دوس ندارم مزاحمش بشم ولی خب زیادی دلتنگش میشم و اذیت میشم . مجبورم .??? .
الانم بد جور دلتنگشم ??? .
البته ۱۸ شهریور رفتم مدرسه و دیدمش ولی خب اصلا باهاش حرف نزدم و ماسک زده بود و … اصلا فقط صداشو شنیدم .
وقتی بهش پی دادم و چت کردیم گفتم : شما منو دوس ندارین . گفت : نه عزیزم . اصلا اینطور نیس . تو برام عزیزی و ارزشمندی . شما دختر خوب و مهربان و دوست داشتنی و با اخلاقی هستی . که مطمئن باش برایم با ارزشی .
ولی خب هنوز نمیدونم واقعا دوسم داره یا ن ؟
اگه دوسم داره چرا شماره مو سیو نمیکنه ؟
یعنی واسش مهم نیستم ؟
از رفتارش و اخلاقش و طرز نگاه کردناش و حرف زدناش میگم دوسم نداره .
ولی وقتی بهش نزدیک میشدم و تو چشاش نگا میکردم ی حسی داشتم که بهم میگفت اونم دوسم داره . الانم که بهش پی میدم وقتی جوابمو میده چنین احساسی دارم .
????
ولی …
ی مدتیه فکرش خیلی اذیتم میکنه .
من بیشتر از ی معلم دوسش دارم .
اونقدری که :
صب تا شب بهش فک میکنم .
دم به دقیقه آنلاین بودناشو چک میکنم .
شبا از سر دلتنگی واسش گریه میکنم .
صب که چشمامو باز میکنم اولین نفری که بهش فک میکنم اونه .
و ….
?????
میترسم که درسام افت کنه . آخه اصلا حال و حوصله درسو ندارم . امسالم که انتخاب رشته دارم .
همش بهش فک میکنم .
البته بگم من دختر درس خون و زرنگی بودم . هفتم – هشتم .
ولی امسال نهم اینطوری شدم .
خواهش میکنم اگه میشه کمکم کنین .
میخوام ببینم دوسم داره یا ن ؟
همش این داره اذیتم میکنه .
که نمیدونم دوسم داره یا ن ؟
اگه دوسم داشت شماره مو سیو میکرد . بهم پی ام میداد . دلتنگم میشد .
اگه دوسم نداشت چرا بهم میگه دوسم داره . چرا اون همه مهربون باهام حرف میزنه .
موندم بین این دو تا .
خواهش میکنم کمکم کنین .
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
اگر به محبت خودت ایمان داری و او را بسیار دوست داری در این صورت پرسش از اینکه آیا او هم تو را دوست دارد درست نیست. کسی که عاشق است فارغ از اینکه طرف مقابل چقدر او را دوست دارد مهر میورزد و به این ارتباط دلخوش است.
فکر کن عشق مادری که والاترین عشق و ارتباط است هرگز در آن پرسش اینکه چقدر فرزند مادر را دوست دارد مطرح نیست.
به همین دلیل دلت و ذهنت را از این سوال خالی کن و به رفتار خودت که میتواند برهم زننده این ارتباط شود یا به آن قوت دهد تمرکز داشته باش.
معمولا افراد با دریافت پیامهای متعدد و احساس اینکه مدام زیر نظر هستند کلافه میشوند و از ادامه ارتباط دوری میکنند
بنابراین مراقب باش چگونه رفتار میکنی چون به شدت در ارتباط تاثیرگذار است.
خوب اگر بتوانی تعادل در پیام دادن و خبر گرفتن از ایشان را تمرین کنی در این صورت افت درسی که نگرانش هستی و دائم اندیشیدن به او هم از تو دور میشود. از سوالاتی مانند اینکه چرا شماره تو را سیو نکرده اند و ... دوری کن چون بیشتر تو را درگیر حاشیه هایی میکند که بیشتر در نهایت برای خودت و ارتباطت ضرر خواهد داشت.
بزار خیلی صریح بهت بگم
اون تو عاشقشی
اونم قطعا عاشقته
اما اگه این عشق موجب بشه که شما
کار اشتباهی بکنین
اینجاست که غلط میشه، و معلمت برای اینکه جلوی این فاجعه رو بگیره
سعی کرده، تا میتونه ازت فاصله بگیره
باعرض سلام من یکی از معلمان ام رو خیلی دوسش داشتم البته این مربوط ب اوایل سال بود من طی چند نامه ای که برایش نوشتم بالاخره بهش گفتم که عاشقش شدم اون ی روز باهام راحب این موضوع حرف زدگقتش که تو از این مدرسه میری البته من اون سال نهم بودم گفت روحیم خراب میشه از این حرفا ولی من خیلی دوسش داشتم دوس نداشتم از اون وسط سال ازهم فاصله بگیریم یک بار ازش پرسیدم کسی غیر ازمن دوسش داره برگشت گفت ن بعد یکی از دوستانم گفت اره فلانی دوسش داره من اعصابم خورد شد به خانمم گفتم ی بار دیگه ازش پرسیدم این بار گفت اره اسمشو بهم نگفت گفتم تو چی دوسش داری گفت من همه رو دوس دارم ولی تورو ی جور خاص دوس دارم منظورش چی بود از این حرف ی بار هم اخر سال برگشت بهم گفت که رفتارم غیر عادیه اینا …. فک می کردم می خواست از چشمم خودشو بندازه چون بهم بی توجهی می کرداخرای سال ، من الان ۲ سال ک ندیدمش هنوزم دوسش دارم ولی مامانم نمی بره ببینمش والان ویس معلممو دارم دلم تنگ شده واسش لطفا کمکم کنید نوع عشق من چجوری چون بعضی از دوستام هم میگن بهم ک بد جوری عاشقشی خانم دکتر عزیز ممنون ک متنم رو خندید ?
??????
سلام وقتتون بخیر ببخشید من یکی از معلمای قدیمیمو خیلی دوست دارم و الان به یه سری مشکلات برخوردیم چه جوری پیتونم به صورت خصوصی با خانم دکتر سلیقه دار صحبت کنم
دوست خوبم
شما میتونی سوالاتت را برای سایت ارسال کنی و بنویسی که تمایل داری پاسخ را خصوصی بگیری تا پاسخ ها در سایت درج نشوند و برای خودت ارسال شود.
سلام من دوازدهم تجربی هستم و از پارسال عاشق معاون مدرسه مون شدم. الان نزدیک امتحانای نهاییه و من بعد از چهار ماه دوری از ایشون دارم میبینمش و با اینکه همیشه سر امتحانای ترم به خودم قول میدادم و به ایشونم میگفتم که نمیتونم اصلا بهشون حتی سلام کنم تا مبادا حواسم پرت بشه، امسال سر دوتا امتحان بهشون سلام کردم و حتی توی گروه های واتساپ هم دلم نمیاد جواب سوالاشونو ندم. خیلی دلم میخواد بعد از هر امتحان برم سمتش به باهاش صحبت کنم آخه این ۴ ماه خیلی بهم سخت گذشت خیلیییییی و ایشون امسال بازنشست میشه و میره شهر خودش و منهم انشاالله میرم دانشگاه و تازه تا ۲ سال هم ممکنه کرونا طول بکشه واقعا وضعیت خیلی عذاب آوریه… من الان دقیقا ۴۵۶ روزه که حتی امکان نداشته یه روز بهشون فکر نکنم و اونقدر خوابشونو میبینم که همرو بعد از بیداری نوشتم تا براش تعریف کنم. ای کاش میشد یه بار برای همیشه بشینه کنارم و یه صبح تا شب هرچی تو دلم هست و تموم حرفای ناگفتم رو میزدم تا خالی میشدم تا محبور نباشم اینقدر بهش فکر کنم… وقتی هم تو اتاقم میرم بعضی وقتا ایشون رو جلوی خودم تصور میکنم و باهاش صحبت میکنم… میدونم شاید بهم بگین دیوونه اما اگه یه بار فقط حاضر میشد تو قرنطینه جواب زنگ تلفن منو بده تا باهاش حرف بزنم این اتفاق نمی افتاد… لطفا راهنماییم کنید. روز اول بعد از قرنطینه که همین چند روز پیش بود همه رفتن و باهاش سلام احوال پرسی کردن اما من نرفتم و ترسیدم از اینکه حواسم پرت شه با اینکه خیلی دلم پیششه و واقعا دوست دارم مثل بقیه باهاش برم و صحبت کنم. خیلی دلم میخواد این اتفاق بیفته اما متاسفانه بعد از امتحان هم نمیذارن تو مدرسه بمونیم یعنی قوانین کرونا اجازه نمیده… ای کاش یه راه حلی وجود داشت. خسته شدم از زجر کشیدن های بی فایده و به اصطلاح سماق مکیدن!
ضمنا من بعضی روزا اینقدر با خودم فکر میکنم که تلاش میکنم خودمو ازش متنفر کنم و بعضی روزا موفق میشم. اما به محض اینکه بازم خوابشو ببینم وقتی بیدار میشم بی اختیار خیلی شوق دیدارشو دارم و حتی وقتی تو مدرسه میبینمش فکرشم نمیکنم باز عاشق شم اما میشم… من دیگه خسته شدم فکر کنم یه نقطه پایانی باید برای این قضیه وجود داشته باشه هرچند احساسی که در زمان عشق به ایشون داشتم یه احساس تکرار نشدنی و وصف ناشدنی بود…
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
برخی آدمها گفته هایشان را از طریق نوشتن با دیگران در میان میگذارند. بد نیست در این شرایط که به درستی خودت را مدیریت میکنی و برای پرهیز از حواس پرتی سراغشان نمیروی به این فکر کنی که یاد داشت کوتاهی برای ایشان بنویسی و بگویی که اگر موافق باشند بعد از کنکور قول چند ساعتی گفتگو را در مدرسه به تو بدهند. آن روز حرفهایت را خواهی گفت و اگر نپذیرفتند یا گفتند حالا ببینیم چه میشود در این صورت بعد از کنکور نامه ای برایشان بنویس و به دستشان برسان.
تا آن روز همین طور که هستی قوی باش و بر درس و دانشگاه تمرکز داشته باش.
من توی دوران قرنطینه هم چند بار بهشون نامه های کوتاه فرستادم و خودشون میدونن چقدررر حرف برای گفتن دارم اما خودشونم تو واتساپ زیاد چیزی نمیگفتن و فقط یه بار قسم خوردن که خیلی کارای مدرسه هست که باید انجام بدن… و منم از اون روز تصمیم گرفتم دیگه هیچی بهشون نگم تا وقتشون گرفته نشه… ضمنا تعریف از خود نباشه من دست به قلمم خوبه و چندتا شعر تاحالا براشون نوشتم این بارم یه شعر نوشتم و تصمیم گرفتم بعد از جلسه آخرین امتحان نهایی براشون بخونم. اینکه میگید یه یادداشت بنویسم، اگه الان این کارو بکنم تا آخر روز مشغول فکر کردن و نوشتن خاطرات همون روز میشم و از درس غافل میشم!!! حتی خودشونم تو مدرسه عمدا میان و اون مانتوهایی رو میپوشن که من دوست دارم بلکه بهشون یه سلامی بکنم اما من در کمال بی ادبی وقتی بهشون بر میخورم سرمو میندازم زیر ? امیدوارم اگه این کامنت رو میخونن از کارام ناراحت نشده باشن ? راستی تا زمان کنکور خیلی مونده یعنی از آخرین جلسه امتحان تا روز کنکور تقریبا یک ماه و نیم میشه!!! شما میگین تو این مدت دیگه باهاشون ارتباط نداشته باشم؟! خیلی سخته… کاش منو از واتساپ بلاک میکرد… کلا از همه چیز منو بلاک میکرد تا دستم از هر طرف بسته میشد… هرچند این نهایت بی رحمیه
خانم دکتر شما فکر میکنید حرفای من در حد یکی دوتا نامه ست؟ نه!!! حرفای من به اندازه یه کتابه!!! ایشون نامه های طولانی رو وقت نمیکنن بخونن. سابقه داشته که یک ماه بعد نامه منو خوندن… همیشه هم همینطوره… اینکه مدام میگن وقت ندارن و فکر کنم راست هم میگن خیلی عذاب آوره…
. سلام
وقتتان بخیر
ببخشید دختر ۱۳ ساله ای هستم که عاشق معلمم شدم.اول سال متنفر بودم ازش.ولی بعد یک ماه عاشقش شدم و اندازه ی مادرم دوسش دارم.ولی وقتی کلاس ها انلاین شد و من شماره اش را گرفتم خیلی پیامش میدادم و جوابم میداد.ولی چند ماهی گذشت و دیگر جوابم را نداد.من خیلی دوسش داشتم انقدری که گاهی اوقات خوابش را میدیدم.نمی دانم چیکار کنم تامثل اول بشود با من؟
لطفا کمکم کنید
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار
دوست خوبم
ارتباط در دنیای مجازی بسیار متفاوت از دنیای واقعی است و به همین دلیل رفتار های مجازی معناها و برداشتهای گوناگونی را شامل میشود.
در زمان واقعی همین که به معلمت نگاه میکردی پیام محبتت را میرساندی و مزاحمتی هم برایش نداشت. اما در دنیای مجازی لازم است به او پیام دهی و با متن و نوشته بگویی که نسبت به او محبت داری و گاهی همین پیام دادن ها مزاحمت ایجاد میکند.
به همین دلیل ضمن اینکه یادآوزی میکنم خیلی در دتیای محازی انتظار نداشته باش همه چیز یه حالت اول برگردد ولی توصیه میکنم روالی که در پیش گرفته ای را تغییر بده خیلی پیام نده، از او اجازه بگیر و سوال کن که میتوانی مثلا مساله ای را با ایشان در میان بگذاری، فایل صوتی نفرست و فقط اگر بناست پیام دهی متن باشد.
چون مدتی است پاسخت را نمیدهند یک متن بسیار کوتاه بنویس و از ایشان بپرس که آیا کوتاهی داشته ای یا خطا کرده ای و از نظر ایشان چطور میتوانی جبران کنی و با صبوری منتظر پاسخ ایشان بمان.
سلام خانم دکتر بعد از حدود ۷ ماه من دوباره اومدم توی سایت شما تا کامنت بذارم ? راستش من بالاخره دانشجو شدم. اما متاسفانه اینقدر شرایط دانشجویی تو دوره کرونا مسخرست که اصلا نیاز به توصیف نیست. هرچند من دارم تمام تلاشمو میکنم که توی رشتم بهترین باشم ✌ ولی خب بعد از کنکور و اتفاقاتی که افتاد باعث شد تمام احساساتم نه فقط عشق رو نسبت به همه چیز از دست بدم. دیگه هیچ چیز برام مهم نیست و انگار آدم دیگه ای شدم. این کرونا واقعا منو نابود کرده و دستم رو از هرجا بسته. هرچند فرصت هایی هم از دل این تهدید ها به وجود آورده اما این وضعیت برای منی که همیشه یه دختر فعال و همه فن حریف و پر جنب و جوش بودم خیلی سخته که هرروزم تکراری بگذره. امروز بالاخره بعد چند ماه به خودم اومدم و گفتم تا کی دیگه باید صبر کنم و خودمو به اون راه بزنم. من تمام احساساتم رو نسبت به همه چیز از دست دادم تاکید میکنم هیچ حسی ندارم. نه دیگه میدونم عشق چیه، نه غرور ملی چیه، نه اعتماد به نفس دارم و… هیچ کدوم از این احساسایی که یه روز کلی باهاشون حال میکردم رو دیگه ندارم. فکر کنم افسردگی خاموش گرفتم. فکر نکنم راه حلی براش وجود داشته باشه اما دلم برای اون همه احساس تنگ شده. من به کلی عوض شدم. من دیگه اون منِ سابق نیستم. خودمو دیگه حس نمیکنم. خونه برام مثل برزخی سرد میمونه… دلم میخواد لجبازی کنم تا کرونا بگیرم دلم میخواد برم باشگاه و با دوستام خوش بگذرونم خسته شدم. باورم نمیشه شخصیت اصلی تک تک خاطراتی که تو ذهنمه، خودم بودم!!!
در آخر تشکر میکنم از سایت خوبتون خیلی به بچه ها کمک میکنه. تو این شرایط مجازی که واقعا فکر نکنم کسی دیگه عاشق بشه اما اگه هم عاشق معلمش شد، واقعا خوش به حالش. اما یه روز قطعا به خودش خواهد گفت چرا من اینکارارو میکردم هرچند الان فکر کنه تا ابد دوستش خواهد داشت ??
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
چقدر خوشحالم که به یک دانشجو تبدیل شده و به سلامتی دوره دانش آموزی را تمام کردی.
میتوانم کاملا احساساتت را درک کنم چون بسیاری از مراجعینم در حال حاضر همین شکل از احساس و برداشت های تو را دارند.
دوران و شرایط شبیه گذشته نیست و همین کار را سخت تر کرده در صورتی که اگر به دوران کرونا به مانند دورانی همیشگی فکر می کردیم در این صورت تحمل شرایط خیلی راحت تر بود.
در هر حال کاری که لازمه برای خودت انجام بدی را همین امروز از قلبت شنیدی. همون که بهت گفت بسه دیگه، پاشو کاری کن. اما حالا مهمه بدونی چه کاری. چه کاری انجام بدی که بتونی حس و حال بهتری نسبت به الان داشته باشی. بدون اینکه لجبازی کنی اوضاع را بدتر کنی و حال خودت را بگیری، طوری باشی که از اکنون و از این دوران لذت ببری، در خیلی کارهایی که صبر بالا و زمان زیاد و تنهایی میخواهد پیشرفت کنی چون همیشه چنین چیزها و شرایطی فراهم نیست. پس بشتاب و برای خودت و زندگی ات کارهای متناسب با شرایط اکنون را انجام بده تا سرزنده باشی و بمانی. اونوقت همه احساسات رفته ات به تو باز میگردند با شکل جدید و حال خوب.
سلام تروخدا کمکم کنید خیلی داغونم . من پارسال عاشق معلمم شدم ینی اون خودش باعث شد ایشون بچه ندارن و میخوان دانش اموزارو ب خودشون علاقه مند کنن دلیلشو نمیدونم ولی به هرحال پارسال اول اومدن به من گفتن ک منو خیلی دوست دارنو این حرفا من بعدش همش سرکلاس یه جوری باهام دفتار میکردن مثلا همیشه نمرم بیس بود بااینکه نمیشدم یا هیچوقت دعوام نمیکردن گاهی وقتام ک سرمو بلند میکردم میدیدم بالبخند نگام میکنن خلاصه من دیوونش شده بودم همش پشت دفتر معلما بودم ایشونم میدونستن همش میومدن بیرون بعضی وقتام میرفتم پشت در کلاسش میشستم صداشو گوش کنم اونم فهمیدو خودش میومد اجازمو میگرف زنگای هنر اینا ک پشت کلاسش بشینم ک کسی مزاحم نشه رفتاراش واقعا عجیب بود ولی امسال من قراره ازین مدرسه برم رفتاراش خیلی سرد شده همش دعوام میکنه یهم تیکه میندازه منم دیگه بروز نمیدم چون خیلی رفتاراش باهام سرد شده ولی هنوزم خیلی دوسش دارم قبلنا هرکار ک میکرد مینشستم گریه میکردم دوستام میرفتن بهش میگفتن امسال گریه نمیکنم میریزم تو خودم اونم فک میکنه دیگه دوسش ندارم ولی نمیدونه دارم داغون میشم بنظرتون چیکار کنم باهام خوب شه باهاش راحت هم نیسم برم ازش بپرسم علت چیه خب؟ وقتی میبینمش قلبم اینقد تند میزنه دستام میلرزه نمیتونم حرف بزنم کمکم کنید چکار کنم؟ حالم خیلی بده
دوست خوبم
رفتارهای معلم شما هم در سال گذشته و هم امسال عجیب و غیر حرفه ای بوده است.
اینکه به فرد خاصی توجه نشان داده اند و با اجازه گرفتن برای اینکه پشت در کلاس بنشینی و .. به احساس تو و بیراهه رفتن تو دامن زده اند بسیار اشتباه بوده است.
ممنون است حالا هم برای اینکه تو را برای جدایی آماده کنند چنین رفتارهایی دارند ولی هر چه که باشد ایشان ثابت کرده اند که بهتر است خودت برای رفتار و احساست تصمیم بگیری و منتظر تغییرات رفتاری ایشان نباشی چون احتمالا مثل حالا آسیب هایش بیشتر از فایده اش خواهد بود.
اینکه بخواهی از ایشان بپرسی چرا رفتارشان تغییر کرده یعنی میخواهی باز به دنبال تصمیم های ایشان رفتار کنی. اما بد نیست برایشان نامه بنویسی و بگویی که متوجه تغییر رفتار ایشان هستی و بعد هم اشاره کنی که امیدوار هستی از چند ماه باقیمانده از سال ایشان بتوانند خاطرات خوبی از خودشان به جا بگذارند.
سلام من سه سال پیش یه معلم داشتم که خیلی دوستش داشتم اما این ماجرا تنها مربوط به سه سال پیش نیست.از همون سال تا به حال یک روز هم نیست که به ایشون فکر نکرده باشم…اوایل بهش وابستگی زیادی داشتم تا حدی که اگر یک روز مدرسه نمی آمد خیلی ناراحت بودم ولی الان بهش وابستگی ندارم ولی دلبستگی ام نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده…
من دانش آموز سال اول تدریس ایشون هستم..علاقه من بهش اونقدر زیاد هست که آوازه ی این علاقه تمام مدرسه های شهرستانمون رو پر کرده…الان دو ساله که دیگه معلمم نیست اما هربار که برای دیدنش میرفتم مدرسه های قبلی اول از دیدنم تعجب میکرد و خوشحال میشد و بغلم میکرد ولی بعدش میگفت چرا اومدی اینجا و بهم بی محلی میکرد…امسال که مدرسش عوض شده و شرایط برام سخت بود که برم مدرسه ببینمش بهش پیام میدادم که میخوام پیشتون میگفت نیا خودم باهات قرار میزارم یه جا همو ببینیم ولی چند ماه گذشت و هربار بهش میگفتم پس کی هم رو ببینیم میگفت به زودی همو میبینیم اونقدر به عهدش وفا نکرد کع با هر زحمتی بود رفتم مدرسه دیدنش و با دیدنم اومد جلو بغلم کرد و کلی خوشحال شد هر بار بهش پیام میدم گاهی خیلی رسمی جواب میگیرم ولی گاهی با محبت بیشتری بهم جواب میده اما به جرات میتونم بگم تنها دانش آموزش بودم که کامل میشناستم و بغلم میکنه و یه جورایی منم برا اون نسبت به بقیه دانش آموزانش براش فرق دارم اما هیچوقت سعی نکرده این رو علنی کنه و تنها دانش آموزش هم هستم که تاحالا باهاش در ارتباط موندم ولی اصلا نمیتونم بشناسمش نمیدونم بازم بهش پیام بدم یا نه نمیدونم بازم برا دیدنش برم یا نه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
اینکه در این راه خودت را نگه داشتی و مراقبت کردی تا بدون اجازه یا گاه و بی گاه مزاحم ایشان نشوی خیلی خوب است. یادت باشد از حالا به بعد هم بهتر است مراقب باشی تعداد مراجعه هاو دیدارها افراطی نشود و سعی کن بدون هماهنگی با ایشان دیداری نداشته باشی تا این ارتباط از هم پاشیده نشود.
از اینکه توانستی از وابستگی به ایشان بیرون بیایی به خودت افتخار کن حالا وقت آن است که دلبستگی ات را هم مدیریت کنی.
سلام من واقعاً دنبال کسی بودم ی راه حل بهم نشون بده فقد خواهش میکنم ازتون بم بگید معلمم منو دوست داره یا ن من ۱۸سالمه و معلمم بیست و هفت هم کلاس خصوصی باهاش میرم هم گروهی دیووونه وار دوسش دارم خوابشو میبینم اصلأ با فکرش زندگی میکنم فک کنم اونم متوجه رفتارم شده هر وقت من مشکل داشهه باشم بهش میگم کمکم میکنه که ر وقت اون داشته باشه باهام حرف میزنه دوبار پیام داد بهم بعد پیام مخفی باز کرد باهام حرف زد هی میگفت حس میکنم باهام راحت نیستی و از این حرفا سر کلاس معمولا سرمو بلند میکنه یهو چشم تو چشم میشیم ی ده ثانیه اینا فقد زل میزنیم ب هم و … خیلی چیزا ب نظرتون دوسم داره؟بش بگم؟چیکار کنم تروقران قسم میدم ی راهی جلوم بزارین من واقعاً دوسش دارم حتی اگه اونم نخوادم من بازم میخوامش فقد. بگید چیکار کنم بفهمه دیوونشم اصلأ خس میکنم اون یکیه ک منو کامل میکنه البته اینم. بگم اونم یبار طی ی قضیه پیش دوستام ک من نبودم گفته بوده ک قصد ازدواج ندارره یکی بهتر از خودش بالاتر از خودش میخاد و…. حتی مثلاً وقتی خانواده ام دیر میان دنبالم نگران میشم هی میخاد بگه بیا برسونم ولی نمیتونه توی دو دیقه صدبارررر زنگ میزنن ک اومدن یا ن رسیدی پیام بده و حتی خیلیم واسش مهمه نظر مادرم راجب ایشون چیع مادرم دوبار ک دیدنش ایشون سری پیام دادن مادرتون از من چیزی نگفت من بعد چند ماه دیگ نمیتونم ببینمش مدرسم تموم میشه خیلییییییییییی میترسم بدون اون بتونم یا ن خودمم واقعاً میدونم حسم بهش عشقه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
سوالی که میپرسی را اصلا نمیشه با این اندازه اطلاعات و برداشتهای خودت پاسخ داد. مگر دوست داشتن او را میشود با چند تا رفتار خاصی که دارد اندازه گرفت! اینکه بعد از کلاس نگران رفتن تو میشود یا اینکه کاری داشته باشد پیام میدهد و … هم میتواند نشانه علاقه باشد و هم نه.
بنابراین این چیزی نیست که بخواهی از دیگران بپرسی. حس او در درون خودش است و حس تو در وجود خودت.
اما اینکه پرسیدی آیا با او در میان بگذارم یا نه، به صورت مشخص باید بگویم که چون رفتارت گواهی دوست داشتنت بوده اصلا توصیه نمیکنم که در این باره با او صحبت کنی. اگر در حال حاضر شیرینی خاصی در این ارتباط احساس میکنی برای همین است که این حس را مستقیما نگفته ای.
تصور اینکه پس از چند ماه دیگر بهانه دیدار ندارید موجب میشود الان حس کنی حتما باید کاری انجام دهی، اما اتفاقا اشتباه میکنی و اگر میخواهی بدانی او چه حسی نسبت به تو دارد دقیقا پس از تمام شدن کلاسها متوجه خواهی شد، پس بیشتر صبور باش.
سلام خانم دکتر میشه کمکم کنی؟ من سال نهم عاشق معلم هنرم شدم حتی کارایی کردم تا به ایشون ثابت بشه ک چقدر دوسشون دارم ی روز برگشت ب من گفت من تورو ی جور خاص دوست دارم نسبت ب بقیه وحتی یادمه نامه واسش زیاد می نوشتم وخانم هم می خوند ونظرش رو بهم میگفت ی چیز جالب هم این بود ک موقع تدریس میکرد کاراشو روی میز من انجام میداد درست جلو چشم من تا من بیشتر ببینمش بعد منم از خجالت ?به بهونه ای میرفتم کنارش وایسادم و هرموقع ک صحبت میکردیم مثلا ۱ دقیقه چشم تو چشم بودیم کلا اون لحظات میمردم واسش خیلی خوب بود ولی خب چن نفر تو مدرسه دوسش داشتند ومن اذیت میشدم ب طوری ک می خواستم دعوا کنم بخاطر همین خانم هیچ وقت اسم کسایی ک تو مدرسه دوسشون داشتن رو ب من نم گفت یادمه سر حساس شدنم میخواست ۱ ماه دورش نباشم ولی خوب نم تونستم خواستم ببینم خانم دکتر ب نظرتون خانم دوسم داره اخه الان ۲ سال ندیدمش ولی خانم ب دوستم گفته بوده که هنوز منو یادشه؟
عشق من. نسبت ب خانم چطوریه لطفا کمکم کنید
?
پاسخ خانم دکتر :
دوست خوبم
اینکه معلمت را دوست داری و او هم همچنان تو را به یاد دارد نشان میدهد که به هر حال در ذهن او هستی حتی اگر نشه یقین حاصل کرد که در علاقه او هم باشی.
اینطور علاقمندی ها اگر با مدیریت و کنترل تو همراه باشه مشکل آفرین نیست و میشود امید داشت که در آینده هم ادامه پیدا کند.
بنابراین اگر پیامی میدهی یا گفتگویی بین شما آغاز میشود مراقبت کن که از حد تعادل خارج تشود، مزاحمتی برای ایشان نداشته باشی.
از طرف دیگر برای اینکه خودت هم حال خوبی داشته باشی دست از پرسشهایی مانند اینکه آیا منو دوست داره یا نه بردار چون اگر دوست داشتن تو واقعی است دیگر چندان مهم نیست او هم تو را دوست داره یا نه.
ایت طور سوالات تو و این رابطه را به بیراهه میبرد و انرژی بیهوده ای میگره و در نهایت باعث میشه نتوانی روی تعادل ارتباط متمرکز باشی.
ممنون از نظر شما اما این دبیر من که گفتم خیلی اخلاق خاصی دارن اصلا دوست ندارن با کسی نزدیک باشن با این حال من هم با همون فاصله ای که دوست دارن با ادما داشته باشن باهاشون در ارتباطم اما من دنبال یه نزدیکی بیشتری با ایشون هستم، یک ماه دیگه تولدشه نمیدونم مثل سال های قبل بهش نشون بدم که تولدش رو یادم بوده یا که نه! دلم میخواد احساسمون متقابل باشه
در اخر واقعا سپاسگزارم از شما که این فرصت رو برای ما به وجود اوردید که در این زمینه بتوانیم با شما مشورت کنیم
باعرض سلام من یکی از معلمان ام رو خیلی دوسش داشتم البته این مربوط ب اوایل سال بود من طی چند نامه ای که برایش نوشتم بالاخره بهش گفتم که عاشقش شدم اون ی روز باهام راحب این موضوع حرف زدگقتش که تو از این مدرسه میری البته من اون سال نهم بودم گفت روحیم خراب میشه از این حرفا ولی من خیلی دوسش داشتم دوس نداشتم از اون وسط سال ازهم فاصله بگیریم یک بار ازش پرسیدم کسی غیر ازمن دوسش داره برگشت گفت ن بعد یکی از دوستانم گفت اره فلانی دوسش داره من اعصابم خورد شد به خانمم گفتم ی بار دیگه ازش پرسیدم این بار گفت اره اسمشو بهم نگفت گفتم تو چی دوسش داری گفت من همه رو دوس دارم ولی تورو ی جور خاص دوس دارم منظورش چی بود از این حرف ی بار هم اخر سال برگشت بهم گفت که رفتارم غیر عادیه یه جوری فک می کردم می خاست از چشمم خودشو بندازه چون بهم بی توجهی می کرد
باعرض سلام من یکی از معلمان ام رو خیلی دوسش داشتم البته این مربوط ب اوایل سال بود من طی چند نامه ای که برایش نوشتم بالاخره بهش گفتم که عاشقش شدم اون ی روز باهام راحب این موضوع حرف زدگقتش که تو از این مدرسه میری البته من اون سال نهم بودم گفت روحیم خراب میشه از این حرفا ولی من خیلی دوسش داشتم دوس نداشتم از اون وسط سال ازهم فاصله بگیریم یک بار ازش پرسیدم کسی غیر ازمن دوسش داره برگشت گفت ن بعد یکی از دوستانم گفت اره فلانی دوسش داره من اعصابم خورد شد به خانمم گفتم ی بار دیگه ازش پرسیدم این بار گفت اره اسمشو بهم نگفت گفتم تو چی دوسش داری گفت من همه رو دوس دارم ولی تورو ی جور خاص دوس دارم منظورش چی بود از این حرف ی بار هم اخر سال برگشت بهم گفت که رفتارم غیر عادیه یه جوری فک می کردم می خاست از چشمم خودشو بندازه چون بهم بی توجهی می کرد
سلام
من دانش آموز کلاس نهمی در شیراز هستم
امسال یه معاون جدید برامون اومده که خیییییییییییییییییییییلی مهربون هستن
ایشون واقعا مثل یک مادر با ما رفتار میکنن ایشون واقعا یکی از اون کسایی هستن که من همیشه دوست دارم باهاشون صحبت کنم مثلا یکبار که سردرد شدیدی گرفته بودم و مربی بهداشت در مدرسه حضور نداشت ایشون مثل یک مادر نشستن کنار من سرم رو مالش میدادن دستم رو به گرمی میگرفتن و طوری رفتار کردن که من واقعاااااا آروم شدم
من واقعا از ته دل ایشون رو دوست دارم
ایشون اینقدررررررر مهربون هستن که بچه ها هر درد و دل یا مشکلی داشته باشن با اطمینان خاطر کامل میبرن پیش ایشون هر وقت ببینن کسی از دانش آموزان ناراحت هست باهاش حرف میزنن و دلداریش میدن و توی بغل میگیرن اون دانش آموز رو به طوری واقعا اون دانش آموز مشکلش رو یادش میره
من واقعاااااااا ایشون رو دوست دارم
به طوری که وقتی زنگ کلاس میخوره و ایشون میان توی حیاط بچه ها رو بفرستن کلاس من میمونم که ایشون بیان و خودشون شخصا به من بگن که برم کلاس
نمیدونم چرا … ولی دیدنشان حتی شنیدن صداشون به من آرامش میده
خیلی دوست دارم که با ایشون بیرون از مدرسه ارتباط داشته باشم ولی روم نمیشه که ازشون شمارشون رو بگیرم
خیییییییییییییلی دوست دارم بغلشون کنم ولی واقعا روم نمیشه که برم و بغلشون کنم
از طرفی هم وقتی حرف ایشون با دوستانم میزنم میگن تو روش کراش داری ( یعنی عشق یک طرفه ) شاید هم دارم نمیدونم ولی دوست ندارم کسی بفهمه چون باعث میشه تنها بشم و دوستام ولم کنن
من اینقدر ایشون رو دوست دارم که وقتی که از در خونه وارد میشم حرف ایشونو میزنمممم تا روز بعدش که میخوام برم مدرسه
من اینقدرررر ایشون رو دوست دارم که وقتی که بشنوم مدرسه ها تعطیله واقعا گریه میکنم که نمیتونم ایشون رو ببینم مثلا امروز مدرسه ها بخاطر بارندگی زیاد تعطیل شده و من واقعاااااا ناراحتم
از خوش شانسی های من اینه که نماینده ی کلاس هستم و حداقل روز دو سه بار ( به جز زنگ تفریح ها ) ایشون رو میبینم و صداشون رو میشنوم
حس میکنم ایشون هم من رو دوست دارن
البته ایشون هممممممه ی دانش آموز ها رو از ته دل دوست دارن من امسال سال آخرمه
چطور باید از ایشون جدا شم ؟؟؟؟؟ خدایاااااااااااا
لطفا یه راهکار به من بدین تا به هدفم برسممممم
واقعاااا تمرکز ندارم
پاسخ مشاور سایت به شما چنین است :
دوست خوبم
قبل از هر چیز از درست بودن هدفت اطمینان پیدا کن. اینکه او را دوست داشته باشی یا تلاش کنی توجه ایشان را جلب کنی نادرست نیست اما اگر بی تاب ایشان باشی یا بخواهی به هر قیمت محبت ایشان را جلب کنی به ایشان وابسته شوی و به جای بهره برداری درست از دوست داشتن ایشان راه را به خطا بروی و صرفا دلتنگی و آشفتگی را با خودت همراه کنی حتما این شیوه نادرست است.
توصیه این است که قبل از هر اقدام دیگری ابتدا در مورد خودت و چیزهایی که نباید انجام دهی تعیین تکلیف کن. در غیر این صورت ممکن است وابستگی زیاد موجب لطمه های زیادی شود.
اگر با خودت به گفتگو بنشینی و نوشته های دیگران در همین سایت را بخوانی متوجه میشوی که بهتر است از دوست داشتنت برای خودت هدفهایی درست کنی. مثلا بگویی به خاطر او نمراتم این مقدار بیشتر شود تا به او بگوین و خوشحال شود یا فلان رفتار را در خودم ایجاد کنم که او بیشتر به من افتخار کند. اینطوری محبت ایشان موجب بهتر شدن شرایط تو میشود ایشان هم بیشتر میتوانند به تو به عنوان یک دانش آموز عاقل نگاه کنند و همین باعث میشود سالهای دیگر هم این رابطه ادامه پیدا کند.
از شما خواهش میکنم مشاوره کمک کنید من حدودا ۸ ماه از معلمم جدا شدم ولی هنوزم عاشقشم دوسش دارم دارم بدون اون میمیرم ونمی تونم ببینمش حالم خرابه۰
سلام من ۱۶ سالمه و کلاس دهم هستم وقتی کللس هفتم بودم یک معلم زبان داشتیم که تقریبا اخرای سال متوجه شدم دوسشون دارم سال هشتم میشه گفت تقریبا با کارام متوجه شده بودن که دوستشون دارم و اخرای سال هشتم بهشون گفتم که دوسشون دارم سال نهم معلممون نبودن و من به شدت بهشون وابسته بودم انقدری که اگه جواب نمیداد ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا پیام میدادم که حواب بده اوشون از همون اول به خاطر وابستگی من خیلی نگران بودن همون اول بهم گفتت دوستم دارن ولی بعضی از کاراشون موحب میشه که من به سردرگمی برسم که واقعا دوستم دارن یا نه
من تک فرزندم و همیشع ارزوم این بوده یک خواهر داشته باشم
حسم نسبت به ایشون یه حسی شبیه به عشق خواهراته است
امسال که از مدرسه ای که اوشون هستن رفتم اولای سال خیلی اذیت میشدم و هر روز گریع میکردم و البته یکی از دلیل هایی که به خلطرش گریه میکردم این بود که مدرسمو اصلا دوست نداشتم اوللی سال توی مهر ماه سه بار رفتم مدرسه ی پارسالم و دیدمشون
ولی سعی کردم دیدار ها رو کم کنم
الان وابستگیم نسبت به قبل کمتر شده ولی هنوزم مقداری به ایشون وابستم
بعد از تقریبا ۱ماه و نیم دو هفته پیشش رفتم پیششون مدرسه ی مارسالم و مدیر و معاون چند بار بهشون تذکر دادن و من دیگه نمیتونم برم ببینمشون رابطه ی صمیمی ای داریم ولی تقریبا میشه گفت من چیز زیادی در موردشون نمیدونم یه سری چیزا رو.هم که میدونم از طریق یکی از همین دانش اموزای قریمیشونه که دوست یکی از دوستامه برام خیلی مهم نبود که جیزی در موردشون نمیدونم بعضی اوقات کنجکاوی میکردم و میپرسیدم ولی جواب ننیدادن منم دیگه برام مهم تبود تا اینکه اتفاقی یه سری جیزا رو متوجه شدم و وقتی فهمیدم هیچی ازشون نیمدونم کلی دلم گرفت
من خیلی خیلی دوسشون دارم و برام هیلی خیلی عزیز هستن ولی نمیدونم چرا ولی ایشون سعی میکنن منو از خودشون دور کنن بعضی مواقع حس میکنم براشون مزاحمم و اضافه ولی نه میتونم کامل نباشم نه میدونم بودنم درسته یا نه
به رفتاراشون و حرفاشون که فکر میکنم یه سری باعث دلگرمیم میشه و مطمئن میشم دوستم دارن ولی یه سری برعکس
میدونم وابستگیم نسبت به ایشون اشتباس ولی نمیدونم چه حدری باید تبدیلش کنم به دلبستکی
البته اینو هم بگم که ایشون روانشاس هم هستن و البته خیلی جا ها کمکم کردن و تنها کسی که میتونه با حرفاش ارومم کنه و بهم امید بده ایشون هستن و اخیرا خیلی ذهنم درگیر مسائل مختلف بوده و ازشون خواستم باهم صخبت کنیم ولی قبول نکردن و گفتن به حاطر اتفاقی که افتاده مدرسه ی پارسالم نرم و گفتن حواب پیامامو نمیدن من واقعا از این رفتاررشون اذیت میشم و دلم میخواد کنارم باشن و دوستم داشنه باشن واقعا نیمدونم باید چیکار کنم من خیلی خیلییییی دوسش دارم و همه زندگیمه میدونم بهم قول داده کنارم میمونع و دسوت میمونییم ولی میترسم کارام باعث شه ازم خستع شن من. تنها دوست واقعا صمیمیم اوشونه و بعد از اینکه تقریبا همه ی دوستام رو از دست دادم دیگه نتونستم دوست پیدا کنم و همش بهم میگن دوست میدا کن و البته اینم بگم که من اعتماد به نفسم شدیدا کمه و زود رنجم و زود عصبی میشم میشه لطفا بهم بگید چیکار کنم بتونم باهاشون صحبت کنم الان نزدیک امتحانام هست و من اصلا نمیتونن روی درسام تمرکز خوبی بکنم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار
دوست خوبم
همیشه اتفاقات قبلی میتوانند تاثیراتی در روند امروز و آینده ما در ارتباط با دیگران بگذارند و تجربه هایی ایجاد کنند.
درباره معلمت هم این اتفاق رخ داده و خطاهایی بوده که حالا موجب شده مدرسه و خود ایشان تلاش کنه تا برای کم کردن آسیب ها بر تو و البته خودشان سخت گیری کنند.
در هر حال قدم اول این است که دقیقا بدانی و بپذیری که چه اشتباهاتی داشته ای و بدانی و تصمیم بگیری که چه کارهایی را انجام ندهی مثل زیادی سر زدن زیادی پیام دادن و …
البته در سوی دیگر این ارتباط معلمت است و لازم است بدانی که ایشان هم تصمیم گیرنده هستند و اگر تصمیم بر قطع ارتباط داشته باشند از شما و دیگری کاری برنمی آید چون ارتباط یک جریان دو طرفه است و درست این است که هر دو به نظرات هم احترام بگذارند.
اگر موارد بالا را در نظر گرفتی حالا وارد مرحله بعدی میشویم که لازم است در طول یک دوره نشان دهی که میت انی بر رفتارت مدیریت کنی و به معلمت به عنوان یک دوست تکیه کنی. مثلا یک دوست بدون هماهنگی و اجازه قبلی در محل کار دوستش حاضر نمیشود یا با ارسال پیامهای گوناگون خودخواهانه صرفا درخواست خودش را تکرار نمیکند و خیلی چیزهای دیگر که حتما خودت میدانی.
در نهایت فکر میکنم فارغ از موضوع امتحانات و دیگر اتفاقات میتوانی به این موضوع به عنوان یک جریان نگاه کنی که نمیشود هر بار فقط تکه ای از آن را بهبود بخشید بلکه باید کلیات آن اصلاح شود و حتما نیازمند زمان است.
اخه من نمیدونم همه ی اشکالات کارمو یعی کردم این دفعه که رفتم پیششون خیلی کوتاه بمونم که مزاحم کاراشون نشم و به گفته ی خودشون تنها نرفتم و با یکی از دوستام رفتم ولی من واقعا نمیدونم باید چه جوری باهاشون رفتار کنم مثلا دوشنبه که رفتم پیششون همخ جیز خوب ود یعنی عالی بود ولط یکدفعه سه شنبه شب پیامامو که دیدن یک پیام فرستادن و قبل از اینکه من نگاش کنم پاکش کردن و بعد از اون دیگه اصلا جوابمو ندادن من خیلی دوست دارم همه جیز رودرست کنم و دارم تمام تلاشمو میکنم ایرادایی که خودممیدونم دار۶ به ارتباطمون اسیب میزنه و کاهش میدم ولی من حتی خبر ندارم اوشون میخوان این ارتباط و ادامه بدن یا نه و چند باری هم ازشون خواستمصحبت کنیم و قبول نکردن من کاملا به نظرشون احترام میذارم یه جورایی میشه ایشون هر کاری بگن من انجام میدم که خدایی نکرده از دستشون بدم من چندین بار گفتم اگه دوست نداشته باشید این دوستی ادامه پیدا کنه من مشکلی ندارم فقط میخوام صحبت کنیم ولی هیچ ری اکشنی نشون نمیدن ممنون میشمراهنماییمکنید
به نظر شما این خواسته اشتباس که من میخوام باهاشون صحبت کنم نه صرفا واسه اینکه بدونم تکلیفم چیه واسه اینکه بفهمم اگه قراره این ارتباط ادامه دار باشه کدوم رفتارای من باعث میشه اذیت بشن یا برنجن اخه ایشون اگه از دست کسی ناراحت هم بشن بهش جیزی نمیگن
من امسال هشتم هستم و از سال هفتم با معلم دینی مون (خانم رضوی جونم)آشنا شدیم من ۱۴ سالمه وایشون ۲۷ من برخلاف بعضیا ک حسشونو پنهون میکردن من ابراز احساسات کردم و در پاسخ ایشون هم گفتن ک منو دوس دارن
همه ی بچه ها مدرسه میدونن وبخاطر همین اگه کسی بره پیش ایشون برای خودشیرینی ب من خبر میدن و منم ی دعوای مختصری با اونا دارم
خیلی ب شدت وابسته شونم و نمیخوام کسی بره پیششون
خواستم ببینم عادی یا نه؟
خانم دکتر سلیقه دار به سوال شما این گونه پاسخ داده اند :
دوست خوبم
من با یک سوال میخواهم به تو پاسخ دهم. خودت فکر میکنی این انحصارگرایی عادی است؟
به نظرم اگر فقط یک بار دیگر متنی که فرستادی را مطالعه کنی متوجه میشوی که این نوع ارتباط عادی و درست نیست.
ایشان یک کارمند نیستند معلم هستند یعنی در برابر همه دانش آموزان به یک اندازه مسئولیت دارند و باید بتوانند عدالت در رفتار داشته باشند. همین که به تو ابراز محبت کرده اند و گفته اند که دوستت دارند میتواند خلاف عدالت باشد . حالا تو با رفتارهایت ایشان را بیشتر وادار میکنی که در معلمی خود درست رفتار نکنند.انحصارطلبی در هر رابطه دوستی نادرست است.
وابستگی نکته دیگری که عادی نبودن رابطه شما را نشان میدهد .
و در نهایت باید بگویم که وقتی دانش آموزی معلم را دوست دارد هرگز از اینکه دیگران هم برای او ارزش فایل هستند یا دوستش دارند ناراحت نمیشود بلکه بیشتر افتخار میکند.
سلام من یه دختر ۱۵ سالم که امسال سال نهمم و آخراشه . من یه دختر فوققق العادهههه شلوغی هستم و مدرسه رو عادت دارم بزارم رو سرم خلاصههه سال هفتم من از معلم مطالعاتم به شدت بدم میومد و ایشونم از من به شدت بدشون میومد خلاصه امتحانات نوبت دوم هفتم آخرین امتحان یه اتفاق غیرقابل باوری افتاد آره من احساسم از این رو به اون رو شد و ایشونم همینطور ! اون یه لبخند دو طرفه همه چیز رو عوض کرد . هشتم که بودم دوستم بهشون گفت و دیگه خیلی تابلو بود و ایشون تعجب کردن و فقط زوم کردن اونروز به من ? اونقدر از هم متنفر بودیم که کل معلما و ناظما تعجب کردن وقتی فهمیدن من یه جورایی عاشقشون شدم ? ازم کلا دفاع میکردن و همیشه وقتی بهم نگاه میکردن میخندیدن و هیچوقت هم کنار بچه ها ضایعم نمیکردن امسال که نهمم اتفاقاتی خیلی خوب و تلخی افتاد مااا خیلیییی صمیمی شدیم و رابطمون رابطه ی مادر و دختری شده و وسط چت کلی شوخی میکنیم و همه چیو هم رو بهم میگیم ولی همیشه این دیوار دانش آموزی و معلمی بین ما حفظه و هر دو از این بابت خیلی راضیم و بچه ها هم اونقدر حسودی کردن تا عادت کردن ? ما دائما به همدیگه قلب آبی میفرستیم یا آهنگ یا پست های خنده دار و کلی به من اعتماد دارم ولی یه مشکلی هست من دیگه از این مدرسه میرم و نظر های بچه های ک عاشق یه معلم بودن و از این مدرسه رفتن رو خوندم و دیدم چقدر سخت بوده براشون ٫ درسته ایشون گفتن که حتی میتونیم وقتی ک تو بزرگ شدی و من دیر شدم اکثرا باهم بریم بیرون ولی من اصلا نمیتونم یه مدرسه جدید رو بدون ایشون تصور کنم و ایشون هم همینطور و من میخوام بدون گریه و افسردگی تو مدرسه ی جدید ادامه بدم و میدونم خیلی سخته ولی راهکار یا پیشنهادی دارین ؟؟؟؟ و دائما قراره تو ارتباط باشیم از وقتی ک مدرسه ها به خاطر کرونا تعطیل شدن ارتباط ما باهم خییلیی زیاد تر شده ??
دوست خوبم
دیدی چطور ناباورانه اوضاع رابطه تو با معلمت در این مدت تغییر کرد اطمینان داشته باش که در طول سالهای آینده هم در مدرسه جدید به راحتی ارتباط با معلمهایت به درستی نقش خواهد بست و دلتنگی زیادی را تحمل نخواهی کرد چون تو با دیگران فرق داری تو تجربه خوب ارتباط با معلمت را داری و این حال خوب سالهای بعد تو را همراهی میکند. نه اینکه حالا عاشق معلمهای دیگر هم میشوی اما معلمهای دیگر را دوست خواهی داشت و تجربه و حس خوب تو کمک میکنند که بتوانی از معلمهایت متنفر نشوی و جایی برای هر کدام شان باز کنی تا با علاقه سالهای باقیمانده را پشت سر بگذاری.
بنابراین بهترین راه حل تکیه کردن بر این تجربه است و دنبال کردن تجربه های خوب جدید و باور اینکه هر دوره از زندگی ات باید محصول و ارتباط خودش را داشته باشد.
حماقت نکن.کاری ک من کردمو تو نکن.اشتباهه این احساسات بیچارت میکنه…من بخاطر این احساسات ۳ سال پشت کنکور موندم . از بس خودمو سرزنش میکردم ک دیگ وقت نمیکردم ب چیزای دیگ فک کنم.فکرت بره پیش عشقو عاشقی بیچاره ای.تو باید تمرکزتو بزاری رو درست دانشگاه ی خوب قبول شی.ب این فکر کن
سلام من فاطمه هستم ۱۴ سالمه عاشق معلم۲۶ساله م شدم من ایشونو خیلی دوس دارم حاضرم براشون بمیرم از سال هفتم باهاشون آشنا شدم و طوری صمیمی شدی ک ایشون هشتم هم با من موندن کل مدرسه میدونن و من همیشه پیش ایشونم و ابراز علاقه ام کردم و ایشونم جلوی همه ی کلاس گفتن ک منو دوس دارن
سرور من خیلی عشقه خیلی
خواستم بدونم ک مشکلی در این عشق وجود داره یانه
من یکی از معلم هام رو دوست داشتم وحسم بیشتر از یک دوست داشتن بود برای خانومم ی نامه نوشتم وقتی نامه رو خوند متوجه شد که عاشقشم شدم اون قبلا از اینا منو دوست داشت وبعد از این موضوع هم دوستم داشت اما من چون خیلی بهش ابراز میکردم ازم ناراحت میشد میگفت روحیم خراب میشه خلاصه من از اون مدرسه رفتم دلمم براش تنگ شده وهنوزم عاشقشم
سلام دختر ۱۴ ساله هستم کلاس هفتم ام الان که یک ماه و خورده ایی از سال تخصیلی میگذره تو مدرسمون معلم مرد داریم ۳ تا از دبیر های من هم مرد هستن ؛ معلم شیمی من حدودا ۴۷،۴۸ هست و برای من خیلی جذابه اولش اینطوری جذبش نشدم ، اولین جلسه خیلی شوخ طبع بودن و از این شوخ طبعی خیلی خوشم اومده بود؛ هرجلسه میگذشت بهم بیشتر توجه میکرد تا امروز ( باهاش کلاس داشتم تو مدرسه) که زنگ خورده بود ولی هنوز از کلاس بیرون نرفته بود منم یه چند تا سوال داشتم ازشون که بهشون گفتم لطفا بهم بگین ، توضیح که داد من نوشتم بهم با لبخند گفت تو خیلی خوبی منم. داشتم مینوشتم نکات رو اصلا صورتش رو ندیدم ، بعدشم راجب اینکه در اینده کجا میخوام تحصیل کنم و اینا ازم سوالاتی پرسید من خیلی دوستش دارم دکتر چیکار کنم ؟ ایا منم دوست داره ؟
کاربر عزیز “طراوت”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
اگر علاقمندی تو از معلم به سمت موضوع درس هدایت شود در این صورت این علاقمندی به نفع تو خواهد بود و اگر در همین شرایط بمانی که معلمت را دوست داری و در فکر این باشی که آیا او هم دوستت دارد یا نه اطمینان داشته باش که این راه نه تنها برایت فایده ای ندارد بلکه تماما به ضرر تو خواهد بود.
توصیه و پیشنهادم این است که کلا از فکر اینکه او تو را دوست دارد یا نه بیرون بیا و دنبال این نوع ارتباط نباش اما علاقمندی خودت را مدیریت کن و سعی کن از این احساس نسبت به بیشتر درس خواندن استفاده کنی و تلاش کنی هم در درس ایشان و هم در همه درسهایت موفق باشی که هم ایشان و هم سایر معلمان از تو به عنوان دانش آموزی فوق العاده یاد کنند و دوست داشته باشند به تو کمک کنند
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام
من معاون آموزشی دبیرستان دوره اولی در شیراز هستم
خب من وظایف زیادی در این مدرسه دارم
مثلا اینکه در صف صبحگاهی بین صف ها باشم تا نظم برقرار باشد و اینکه زنگ کلاس که می خورد به حیاط بروم و بچه هارا به کلاس بفرستم یا در راهرو بایستم که کسی در راهرو نباشد به همین دلیل ارتباط زیادی با دانش آموزان دارم
اما یکی از دانش آموزان هست که چند روز قبل به من ابراز علاقه کرد و خیلی جلو من میخواد جلب توجه کنه
من کلا معاون سختگیری نیستم یعنی هم جدی و درعین حال مهربانی هم به خرج میدهم
و سال اولی هم هست که در این مدرسه هستم
حالا میخواستم بدونم که آیا این ابراز عشق و علاقه ی دانش آموزان به من عادی است ؟
و به آن چه واکنشی نشان بدهم ؟ در ضمن این دانش آموزی که ذکر کردم همش با بی انظباطی و حرف زدن سر صف و … دوست دارد که من به او تذکر بدهم و نماینده ی یکی از کلاس هاست و به همین دلیل او زیاد به دفتر من می آید
ممنون از شما
دوست عزیز “فهیمه”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
همکار گرامی
این قبیل رفتارها توسط دانش آموزان طبیعی است و جای تحسین دارد که برای شما دغدغه است. بهترین واکنش این است که تبعیضی در رفتارتان نداشته باشید و علائمی نشان ندهید که دانش آموزانتان تصور کنند به فرد خاصی علاقه بیشتری دارید.
در مورد آن دانش آموز خاصی که اشاره کردید بهتر است به او مسئولیت هایی بدهید این طوری او در ازاء انجام وظایفش از شما توجه میگیرد و در عین حال رفتارهایش کنترل میشود.
موفق باشید
نشریه اینترنتی نوجوان ها
کاربر عزیز “مهدی”
حانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
ضمن اینکه توصیه میکنم حتما نوشته های مربوط به دوست داشتن معلم را در سایت مطالعه کنی و مراقب باشی از حد تعادل خارج نشوی باید بگویم که بهترین راه غلبه بر احساس خجالت این است که خودت را مجبور به حرف زدن کنی.
برای شروع خوب است نامه بنویسی . نامه های کوتاه بنویس
و تعدادشان هم زیاد نباشد.
کم کم همین ارتباط باعث میشود احساس جرات برای گفتگوی شفاهی هم پیدا کنی.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام من عاشق معلم ریاضیم هستم خییلی خوبه (البته معلم سال پیشمم بود) در کل من عاشقشم.ولی ازش خجالت میکشم چیکار کنم خجالت نکشم؟
من ۱۴ ساله و اون۲۷
کاربر عزیز ؛دینا؛
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
لازم نیست به این موضوع اینطور فکر کنی که باید ایشون را فراموش کنی. علاقمندی واقعی با بودن یا نبودن فرد تمام نمیشود. ممکن است دلتنگی باشد اما همیشه راه هایی هست که میتونه مانع دلتنگی بشه. برای مثال وقتی کم کم بزرگتر میشوی و منطق هر رابطه ای برایت مهم می شود در این صورت کارهایی را انجام میدهی که هم به خودت انرژی بدهد و هم دلتنگی ات را کم کند.
یک مثال روشن ایتکه ممکن است معلمت خیلی از تو انتظار دارد درسخون باشی. در این صورت وقتی بیشتر برای درسهات تلاش میکنی به یاد او هستی و دلتنگی ات هم کم میشود.
بنابراین به جای اینکه به جدایی فکر کنی به این فکر کن که نتیجه و اثر این دوست داشتن چقدر میتونه برای تو خوب باشه.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام من ۱۵ سالمه و امسال نهم میرم هفتم که بودم برای اولین جلسه ادبیات ایشون اومدن سر کلاس از همون اول که دیدمشون فکر کردم که چه معلم بداخلاقی نصیبم شده و حس تنفر به ایشون توی دلم روشن شد وسطای سال نفهمیدم چی شد کع احساس کردم که دوسشون دارم .این علاقه من روز به روز به ایشون بیشتر میشد به طوری که کل کلاس متوجه شدند. ۲یا۳ بار بچه ها سعی کردن به ایشون این داستان رو بگن اما هر وقت خودشون ازم میپرسیدن دست و پامو گم میکردم و این قضیه رو انکار میکردم نمیدونم راست میگفتن یا دروغ اما میگفتن کع منو دوست دارن . تابستون رو به سختی از دوریه ایشون گذروندم ووارد هشتم شدم توی سال هشتم خیلی بهشون ابراز علاقه کردم به طوری که کل مدرسه در باره رابطه من و ایشون حرف میزدن همه دوستام بخاطر علاقه من به ایشون ازم دوری کردن و کم کم هیچ کس دور و برم پیدا نشد اما برام مهم نبود راستش هیج کس تو مدرسه بجز ایشون مهم نبود ایشون زندگیم بودن هستن و خواهند بود اما الان تابستونه سعی میکنم که فراموششون کنم تا سال دیگه که مجبودم ترکشون کنم برام خیلی سخت نباشه اما نمیتونم خوووااااااااااااهشششششش میکنم کمکم کنید دارم از فکر ایشون دیووونه میشم
خانم دکتر میشه التماس کنم زودتر جواب منو بدین