عاشورا در ادبیات فارسی؛ از گذشته تا به امروز

عاشورا در ادبیات فارسی

واقعه‌ عاشورا احیاکننده‌ دین اسلام و مذهب شیعه است و تاثیر عمیقی بر فرهنگ دینی شیعیان گذاشته است. شاعران شیعه و حتی سنی نیز برای ادای تکلیف در قبال این حادثه و ائمه‌ اطهار، شعرهای بسیاری با مضمون عاشورا و حوادث آن سروده‌اند. چنین حرکتی باعث به‌وجود آمدن مکتب و شعر عاشورایی در ادبیات فارسی شده است. از گذشته تاکنون شاعران ایرانی برای نشان دادن ارادت خود به سید و سالار شهیدان، امام حسین (ع) شعری عاشورایی از خود به یادگار گذاشته‌اند. با ما همراه باشید تا با  عاشورا در ادبیات فارسی و بزرگان این مکتب و تاریخچه‌ آن بیش تر آشنا شوید.

آشنایی با محتشم کاشانی، پدر مرثیه سرایی ایران

ادبیات هر سرزمینی با در نظر گرفتن اقلیم و بافت اجتماعی هر جامعه بدون شک به‌عنوان آیینه‌ افکار، باورها و گرایش‌ها آن مردم بوده و زبان گویای هنر و اندیشه‌ آن سرزمین است و بستری است برای ماندگاری گونه‌ای از دغدغه‌های بشر که شایسته‌ حضور دائم اجتماعی را دارند. قیام امام حسین و واقعه‌ عاشورا از عوامل مهم تاثیرگذار در ادبیات فارسی و هم‌چنین ادبیات عرب بوده و این حادثه و پیام‌های آن را در قالب شعر در گذر تاریخ ماندگار کرده است. با گذشت قرن‌ها از آن واقعه، شاعران زیادی در غم و مصیبت این فاجعه دیوان‌ها سروده‌اند اما هنوز هم هیچ یک از آن‌ها نتوانسته آن‌طور که لایق این واقعه‌ی غم‌انگیز و دلخراش است، سخنوری کند و تمام و کمال آن را بازگوید. این غم آن‌چنان عمیق است که بازگویی آن در کلام نمی‌گنجد اما چیزی که این واقعه را جاودان ساخته، نقل نسل به نسل بوده و همین نوشته‌های مکتوب است که آیندگان را از این فاجعه مطلع ساخته است.

عاشورا

ادبیات عاشورایی (9)ادبیات عاشورایی از غنی‌ترین و حماسی‌ترین ذخایر فکری و احساسی مکتب شیعه است و برخی از شاعران نیز هستند که تمام شهرت خود را مدیون این ذخیره‌ی فکری و احساسی شیعه هستند. دوره‌های شعر عاشورایی در زبان فارسی را می‌توان به ۴ بخش تقسیم کرد؛ دوره‌ اول شامل قرون اولیه‌ شعر فارسی است که تا قبل از شکل گیری حکومت صفوی را شامل می‌شود، دوره‌ دوم مربوط به عصر صفوی است، دوره‌ سوم دوران حکومت افشاریه، زندیه و قاجاریه را دربر می‌گیرد و دوره‌ چهارم دوران معاصر است.

شعر عاشورایی

ادبیات عاشورایی (1)در دوره‌ اول اشعار عاشورایی بیش تر به جنبه‌ حماسی واقعه اشاره می‌کردند و دلیل این امر شرایط سیاسی حاکم بر جامعه بود که تعصبات مذهبی رواج داشت و تفکرات شیعه سرکوب می‌شد. به‌همین دلیل در فاصله‌ی قرن‌های سوم تا ششم تعداد اشعار عاشورایی کم است و در این اشعار شخصیت امام (ع)، چگونگی شهادت ایشان و یارانشان و عناصر واقعه‌ عاشورا به‌صورت تلمیح ( تلمیح یکی از صناعات ادبی است که شاعر با استفاده از آن داستانی را در قالب یک شعر بیان می‌کند) بیان شده است.

همان‌طور که گفته شد، اوضاع سیاسی آن دوره برای شیعیان مطلوب نبوده و شاعران به این علت، بیش تر از این صنعت ادبی در اشعار عاشورایی و مذهبی خود استفاده می‌کردند.

شاید بتوان «کسایی مروزی» را جزو اولین شاعرانی دانست که در رثای امام حسین و واقعه‌ی کربلا شعر سروده است:

باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا

آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را

مقتول کربلا را تازه کنم تولا

پاکیزه آل یاسین، گمراه و زار و مسکین

وان کینه‌ای پیشین آن روز گشته پیدا

آن پنج ماهه کودک باری چه کرد ویحک!

کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا

آن زینب غریوان اندر میان دیوان

آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا

بعد از کسایی، ناصر خسرو نیز که از پیروان او بود، در اشعار خود به این واقعه و مصیبت سیدالشهدا اشاره کرده است:

بتگر بتی تراشد، او را همی پرستد

زو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگین

تو چون بتی گزیدی کز رنج و شر آن بت

برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟

آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر

از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین

لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد

او بود جاهلان را ز اول بت نخستین

لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فـدک را

بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین

لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او

حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین

قطران تبریزی نیز واقعه‌ کربلا و بستن آب به روی امام و یارانش و تشنگی‌ها را در یک بیت و در قالب مرثیه‌ای برای ممدوح خود به تصویر کشیده است:

رفتی زجهان به تشنگی بیرون   مانند شهید کربلا بودی

در این دوران سرودن اشعار عاشورایی مختص شیعیان نبود و شاعران اهل سنت نیز که از تعصبات سیاسی حکومت پیروی نمی‌کردند، به سرودن این اشعار می‌پرداختند. برای مثال سنایی که از شاعران سنی بود، به‌عنوان نخستین شاعر اهل سنت به مدح امام حسین پرداخت:

خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق                  خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا

از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان                         تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا

و در شعر دیگری می‌گوید:

سراسر جمله عالم پر زنانند زنی چون فاطمه خیر النسا کو؟

سراسر جمله عالم پر شهید است                       شهیدی چون حسین کربلا کو؟

در اواخر دوره‌ اول و روی کار آمدن سلجوقیان و خوارزمشاهیان و هم‌چنین گرایش مغول‌ها به مذهب شیعه، شعر عاشورایی به‌عنوان برجسته‌ترین نوع ادب آیینی رونق گرفت. شاید بتوان گفت زیباترین اشعار آیینی این دوره متعلق به خواجوی کرمانی و ابن حسام است:

دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین      طواف کرد شبی گرد کربلای حسین

طراز طره‏ی مشکین عنبر افشانش         خضاب کرد به خون، خصم بی‌‏وفای حسین

قدر چو واقعه‏‌ی کربلا مشاهده کرد         ز چشم چشمه‏‌ خون راند بر قضای حسین

نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم         کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین

جمال روشن خورشید را غبار گرفت          که در غبار نهان شد مه لقای حسین

به روز واقعه‌، ای ظالم خدا ناترس            بیا ببین که چه‌ها کرده‌‏ای به جای حسین

خدای قاضی و پیغمبر از تو ناخشنود         چگونه می ‏دهی انصاف ماجرای حسین

حسین، جان گرامی فدای امت کرد           سزاست امت اگر جان کند فدای حسین

در دوره‌ دوم و به قدرت رسیدن حاکمان شیعه‌ صفوی، به تبلیغ بزرگ ترین نماد شیعه یعنی واقعه‌ عاشورا پرداخت. در این دوران بود که مرثیه‌سرایی و منقبت خوانی رشد چشم گیری پیدا کرد و این دوران آغازی شکوهمند برای شعر عاشورایی بود. رونق گرفتن مراسم‌های عزاداری امام حسین در این دوران، نیاز به شعر عاشورایی را بیش تر کرد و این اشعار رواج و رونق یافتند.

عصر صفویه را می‌توان دوران ظهور ترکیب‌بند و ترجیع‌بند عاشورایی نام گذاری کرد. محتشم کاشانی از جمله شاعران مشهور این دوران است و او را «پدر مرثیه‌‌سرایی ایران» نامیده‌اند که ترکیب بند مشهوری را درباره‌ عاشورا سروده که هنوز هم در عزاداری‌ها خوانده می‌شود و شاعران زیادی از این شعر الهام گرفته و شعر عاشورایی سروده‌اند:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است           باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین                    بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو                           کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب                            کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست                       این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست                        سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند                        گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین                      پرورده‌ی کنار رسول خدا، حسین

باز این چه شورش است

وحشی بافقی نیز از شاعران غزل‌سرایی است که قصایدی نیز در نقبت امامان شیعه سروده است. وی در یک ترکیب‌ بند به شرح واقعه‌ کربلا پرداخته  است که از مهم‌ترین ویژگی آن می‌توان به بیان و قدرت کلام و آهنگین بودن آن اشاره کرد:

روزی است این که حادثه کوس بلا زده است             کـــوس بـلا بــه معرکه کربـلا زده اســت

روزی است این که دسـت ستـم پـیشه جــفا بر پــای گلبن چمن مـصطفـی زده اســــت

روزی است این که خشک شد از تاب تشنگی             آن چشمه‌ای که خنده بر آب بـقا زده است

روزی اســـت ایـــن کـــشته بــــیداد کـربلا          زانـــــوی داد در حـــرم کـبریا زده اســت

امــروز مــاتـمی است که زهرا گشاده مـوی             بر سـر زده زحسـرت و واحــسرتا زده است

یـــعنی مــحرم آمـــد روز نــدامــت اســت  روز نــــدامت چـــه، که روز قیامت اسـت

ایـن مـاتـم بــزرگ نـــگنجد در ایـن جـهان آری         در آن جــــهان دگـر نیز این عزاسـت

دوره‌ سوم را می‌توان ادامه‌ دوره‌ی صفویه نامید، چون حاکمان این دوران نیز به پاس‌داشت شعائر دینی و اسلامی، به‌خصوص واقعه‌ کربلا و شهادت امام حسین (ع) تاکید می‌کردند. شعر این دوران را می‌توان تکرار شعر دوره‌های قبل نامید چون به‌دلیل استفاده‌ از سبک هندی در اشعار و افراط در پروراندن مضمون‌های عجیب و غریب (طوری که فهم آن برای خواص هم دشوار بود)، شاعران به سبک اشعار قرن ششم بازگشتند. از شاعران برجسته این دوره می‌توان از «نیاز جوشقانی»، «حجت الاسلام نیر تبریزی» و «عمان سامانی» یاد کرد که از سرآمدان شعر عاشورایی دوران قاجار بودند. عمان سامانی منظومه‌ی عرفانی به نام «گنجینه الاسرار» دارد که مشهورترین شعر عاشورایی او بوده و تصاویری از قتلگاه کربلا و واقعه‌ عاشورا را به تصویر کشده است؛ صحنه‌ی آمدن حضرت زینب به رزمگاه و بر سر برادرش حسین تصویری است که دل هر خواننده‌ای را به درد می‌آورد:

پس ز جان بر خواهر استقبال کرد        تا رخش بوسد الف را دال کرد

همچو جان خود در آغوشش کشید       این سخن آهسته در گوشش کشید

کای عنان‌گیر من آیا زینبی؟             یا که آه دردمندان در شبی؟

 

پیش پای شوق زنجیری مکن           راه عشق است این عنان ‌گیری مکن

با تو هستم جان خواهر همسفر         تو به پا این راه کوبی من به سر

خانه سوزان را تو صاحب‌خانه باش       با زنان در هم رهی مردانه باش

جان خواهر در غمم زاری مکن         با صدا بهرم عزاداری مکن

معجر از سر پرده از رخ وا مکن          آفتاب و ماه را رسوا مکن

هست بر من ناگوار و ناپسند            از تو زینب گر صدا گردد بلند

هرچه باشد تو علی را دختری           ماده شیرا کی کم از شیر نری

با زبان زینبی شه آن چه گفت           با حسینی گوش زینب می‌شنفت

با حسینی لب هرآن چه گفت راز           شه به‌گوش زینبی بشنید باز

گوش عشق آری زبان خواهد ز عشق     فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق

با زبان دیگر این آواز نیست             گوش دیگر محرم این راز نیست

ای سخن گو لحظه‌ای خاموش باش       ای زبان از پای تا سر گوش باش

تا ببینم از سر صدق و صواب            شاه را زینب چه می‌گوید جواب

گفت زینب در جواب آن شاه را           کای فروزان کرده مهر و ماه را

عشق را از یک مشمه زاده‌ایم           لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم

تربیت بوده‌است بر یک دوشمان        پرورش در جیب یک آغوشمان

تا کنیم این راه را مستانه طی          هر دو از یک جام خوردستیم می

هر دو در انجام طاعت کاملیم          هر یکی امر دگر را حاملیم

تو شهادت جستی ای سبط رسول       من اسیری را به جان کردم قبول

گنجینه الاسرار

ادبیات عاشورایی (3)دوره‌ چهارم دوران معاصر است و می‌توان این دوره را از آغاز مشروطیت تاکنون در نظر بگیریم. قبل از انقلاب شعرا بیش تر بر جنبه‌ تاریخی، روحی و عاطفی واقعه تاکید داشتند و کمتر شعر را در این دوره می‌توان یافت که در آن به پیام، معارف بلند، مرثیه و انگیزه‌ قیام امام اشاره شده باشد. اغلب اشعار بر بزرگی و هولناکی واقعه‌ عاشورا و مصائب اهل بیت شعر گفته‌اند. اما بعد از انقلاب اسلامی (که خود ریشه‌ها و افکار خود را از عاشورا و پیام آن گرفته است)، اشعار عاشورایی مفهوم تازه‌ای به خود گرفت و معارف عاشورا و هدف قیام امام حسین به اشعار راه یافت. شاعران معاصر هم ظلم ناحق و مظلومیت سیدالشهدا را در اشعار خود بیان می‌کنند و هم از زاویه‌ ظلم‌ستیزی قیام، حرکت انقلابی و مصلحانه‌ امام حسین و عاقبت کار یزیدیان و عزت خاندان اهل بیت نگاه می‌کنند. شاعران دوران معاصر سعی کرده‌اند در اشعارشان «در کربلا چه شد؟» را به «چرا اتفاق افتادن این واقعه» تبدیل کنند و اهداف والای و ارزش‌هایش را بیان کنند.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (َع)، خود از عاشورای سال ۴۲ به‌طور جدی آغاز شد و به تاسی از این قیام و اهداف آن انقلاب ما شکل گرفت و پیروز شد. شعر عاشورایی امروز هم در واقع محرکی است برای مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از مظلوم و به اوج رساندن حس ایثارگری و دفاع از حق و حقیقت. پس از انقلاب شعر عاشورایی دوباره قوت گرفت و در دوران دفاع مقدس نیز، اشعاری با مضامین عاشورایی در مدح مدافعان کشورمان سروده شد. از شاعران مشهور این دوره می‌توان به استاد شهریار اشاره کرد که اشعار زیادی در مورد اهل بیت سروده است:

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین       روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشگی شست دست      مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم          بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست         اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل‌ها رود منزل به منزل باشتاب       کس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند      تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب          ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی          چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق         می‌نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی            خون به دل از کوفیان بی‌وفا دارد حسین

دشمنانش بی‌امان و دوستانش بی‌وفا          با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست           هر زمان از ما ، یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌کند      عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می‌بندد به روی اهل بیت     داوری بین با چه قومی بی‌حیا دارد حسین

شعر عاشورایی شهریار

عاشورا در ادبیات فارسیاز دیگر چهره‌های معاصر که اشعار مذهبی او شهره‌ خاص و عام است، می‌توان به حبیب الله چایچیان متخلص به «حسان» اشاره کرد:

امشب شهادت نامه‌ی عشاق امضا می‌شود           فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود

امشب کنار یک دیگر، بنشسته آل مصطفی               فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می‌شود

امشب بود بر پا اگر، این خیمه‌ی خون خدا    فردا به دست دشمنان، برکنده از جا می‌شود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی   فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می‌شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است    فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می‌شود

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده‌اند     فردا به زیر خارها، گم گشته پیدا می‌شود

امشب رقیه حلقه‌ی زرین اگر دارد به گوش        فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان       فردا کنار علقمه، بی‌دست، سقا می‌شود

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست         فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می‌شود

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش        فردا چو گل‌ها پیکرش، پا مال اعدا می‌شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را                فردا عزیز فاطمه، بی‌یار و تنها می‌شود

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین      فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود                   فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان            فردا اسارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود

حبیب الله چایچیان حسان

شاعرانی هم‌چون علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، قیصر امین پور، محمدعلی بهمنی، سید حسن حسینی، ساعد باقری و چند تن دیگر، در اعتلای شعر عاشورایی معاصر نقش بسزایی داشتند.

در اشعار عاشورا مضمون‌های مختلفی ارائه شده‌اند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

آب

ادبیات عاشورایی (5)در حادثه‌ کربلا با این که کاروان سیدالشهدا در نزدیکی رود فرات بود اما لشکریان یزیذ آب را بر امام بستند و کاروان کربلا را تشنه گذاشتند. مساله‌ آب در ابعاد گوناگون در شعر عاشورایی مطرح شده است:

راه آب فرات بربستند

دل اوزان عناد و غم خستند

یا

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

خون

خون به ناحق ریخته هیچ‌گاه پایمال نمی‌شود و ماندگار است. امام حسین و یارانشان درخت اسلام را با خون خود آبیاری کرده و جان دوباره به آن بخشیدند تا کسانی را که خواب غفلت فرو رفته و فریب حاکمان حیله‌گر را خورده بودند، بیدار کند:

چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید

جوش از زمین به ذره عرش برین رسید

خیمه‌گاه و خیمه سوزی

برخی اشعار نیز بر خیمه‌گاه امام و اهل بیت ایشان اشاره دارند که بعد از شهادت سیدالشهدا دشمن اموالشان را به غارت برده و خیمه‌هایشان را آتش زدند:

این داغ سوزدم که پس از قتل شاه دین

از خیمه‌گاه جز تل خاکستری نماند

خیمه گاه

عطش

عاشورا در ادبیات فارسیعطش کودکان، بستن آب بر یاران امام و تشنگی شدید آن‌ها در هوای گرم کربلا، بیش از سایر مضامین در مرثیه‌ها و اشعار شاعران زبان فارسی درباره‌ عاشورا به کار رفته است:

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

حضرت عباس

عاشورا در ادبیات فارسیحضرت ابوالفضل العباس پرچم دار و سقای کاروان سیدالشهدا بود و تا آخرین دم به برادرش وفادار ماند و جلوه‌ وفاداری شیعه و همه‌ مسلمانان در جهان شد:

عباس نامدار چو از پشت زین افتاد

افتاد بر سیار و یمین عرش را

گفتی قیامت است که بر زمین افتاد

چون هر دو دست او را یسار و یمین افتاد

قمر بنی هاشم

حضرت علی اصغر

علی اصغر طفل شش ماهه‌ کربلا است که دشمن خون‌خوار به او هم رحم نکرده و با تیر حرمله به شهادت رسید:

بهر گلوی اصغر تو تیر کینه هست

وز بهر کودکان تو جز تازیانه نیست

حضرت زینب، شیرزن کربلا

حضرت زینب پیام‌آور عاشورا است و بعد از شهادت برادرش هم‌چون کوه مقابل یزیدیان ایستاد:

خاتون کربلاست که ام‌المصائب است

این زینب است و خواهر عباس و جعفر است

قهرمان صبر دو عالم جناب زینب است

صبر مات از سینه پرالتهاب زینب است

اهل کوفه و بی‌وفایی آن‌ها

شاعران عاشورایی بی‌وفایی و عهدشکنی کوفیان را نیز به تصویر کشیده‌اند. بی‌وفایی خصلت مردم این شهر شمرده شده است:

در کوفه از وفا و محبت نشانه نیست

وز مهر و آتشی سخن در میانه نیست

همان‌طور که قبلا هم اشاره شد، موضوعات و مفاهیمی که وارد ادبیات می‌شوند از بطن جامعه و شرایط آن الهام می‌گیرند. امروزه با وجود مساله‌ تروریست و بحران امنیتی موجود در سوریه و عراق، جوانان سرزمینمان برای دفاع از حرم ائمه‌ اطهار در خارج از کشور به دفاع از اسلام و ارزش‌های حسینی می‌پردازند. در عصر حاضر اشعار عاشورایی رنگ دفاع از حرم گرفته‌اند و شاعران در شعرای خود به این مشاله نیز می‌پردازند:

ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج از تلاطم یم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه

ما را شهید میر و علم آفریده‌اند

ما را به اعتبار عنایات فاطمه

گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

بهر بریدن سر اولاد عمروعاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید !

زین روز شیعه عده کم آفریده‌اند

دجال ها و حرمله ها را مهاجم

ما را «مدافعان حرم» آفریده‌اند

شعر مدافعان حرم

kojaro.com

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها