عشق در دوران نوجوانی ، سوالی است که بسیاری از نوجوان ها از مشاور سایت پرسیده اند و برای آن راه حلی خواسته اند:
1. پسر نوجوانی هستم. از دوسال پیش به دختری علاقه مند شدم که کمی پایین تر از کوچه ما زندگی می کنند. پدر ایشان فوت کرده و مادرش کارمند می باشد. از لحاظ مالی و سطح اجتماعی خانواده ای پایین تر از ما هستند. نظر پدر و مادرم در این مورد کاملاً منفی است و با این که می دانم طرف قبلاً با چند نفر رابطه داشته اما باز هم به شدت دوستش دارم و می خواهم بلاخره با او ازدواج کنم.
در طی این دو سال همیشه فکرم مشغول این موضوع بوده و از لحاظ درسی نیز شدیداً افت داشته ام تا حدی که حاضرم درس را ترک کرده و شغلی پیدا کنم تا بتوانم با او ازدواج نمایم. با توجه به این که از خدمت سربازی هم معاف می باشم. بر سر دو راهی سختی قرار دارم، نه می توانم آرزوی والدینم را در مورد دانشگاه و شغل خوب بر آورده سازم و نه شغل و امکانات (حتی اجازه از والدین) دارم که بتوانم ازدواج کنم .
2. پسر نوجوانی و از حدود چهار سال پیش به دختر همسایه علاقه مند شدم. به خاطر مشکلات روحی و خانوادگی ای که داشتم، پدر و مادرم رضایت دادند به این کار بپردازم تا مشکلاتم فراموش شود اما متاسفانه بعد از چهار سال مشکلاتم صد چندان گردید. روابطمان خیلی نزدیک بود؛ به طوری که به راحتی با هم به مهمانی می رفتیم، وقتی والدین طرف جایی می رفتند از من می خواستند به منزلشان بروم تا دخترشان تنها نماند.
به تدریج مشکلات روحی ام فراموش شد چون همه فکرم متوجه او بود و به خاطر زرنگی و نفوذی (به خاطر ناپختگی بنده) که بر من داشت حتی موجب شده بود وضع درسی ام خوب شود، حاضر بودم برایش و به خاطرش هر کاری بکنم. به خاطر این که وضع مالی ما خوب بود علاوه بر این که در هر موقعیتی برایش کادوی گران قیمت می خریدم هزینه سایر ریخت و پاش هایش نیز با من بود که البته همه این فداکاری هایم در برابر یک لبخند ساده او بسیار نا چیز بود.
اما پدرم با ازدواج دائممان به شدت مخالف بود و به این موضوع تنها به صورت یک مسکن برای درمان مشکلات روحی من می نگریست. تا اینکه روزی به صورتی کاملاً اتفاقی عکس او را در گوشی یک جوان ناشناس دیدم که می گفت به تازگی با این دختر دوست شده ام.وقتی موضوع برایم ثابت شد به کلی داغون شدم و زندگی خود و خانواده ام را به هم ریختم به حدی که به حال اغماء افتاده و چند روزی در بیمارستان بستری گردیدم؛ با این همه که می دانم به بازی گرفته شده ام اما به علت علاقه شدید به آن دختر حاضرم گذشته را فراموش کرده و با او ازدواج کنم. اگر چه او حالا مرا نمی خواهد و مطمئنم این کار غیر ممکن است. در بن بست سختی قرار دارم کسی مرا درک نمی کند.
3. پسر نوجوانی هستم. از یک سال پیش به دختری علاقه مند شدم که دوستم معرفی کرد. چون خودش دوست دختر داشت گفت بهتره تو هم با یکی سرگرم باشی اما در حال حاضر این علاقه شب و روز فکرم را به خود مشغول داشته است. ارتباط ما بیش تر از طریق چت بوده و گاهی هم من به ایشان زنگ می زنم و بعضی مواقع نیز از طریق دوستم برایم پیام می فرستد.
وقتی به مطالعه می پردازم پس از چند لحظه قیافه او و حرف هایش و صفا و صمیمیتش افکارم را از درس و مشق پرواز می دهد و در رویای شیرین ازدواج و آینده غوطه ور می سازد و زمانی به خود می آیم که دیگر زمان مطالعه تمام و موقع خواب شبانه فرا رسیده است. . به طوری که وضع درسی ام در عرض این یک سال بشدت افت کرده. با برادر بزرگم در این مورد مشورت کرده ام ایشان می گوید این وضعیت گذراست و وقتی بزرگ شدی مطمئناً هر کدام دنبال زندگی خودتان خواهید رفت. اما من فکر نمی کنم هرگز بتوانم او را فراموش کنم. از طرف دیگر می بینم در حال حاضر با این وضعیت حواس پرتی سرنوشت تحصیل و آینده شغلی ام خراب می شود. اگر وضع به همین صورت ادامه یابد نخواهم توانست به رشته دانشگاهی و شغل مورد علاقه ام دست یابم؛ مانده ام چه کار کنم .
با توجه به چند مورد فوق باید قبول کنیم که محبت، عشق و دوستی های این چنینی یعنی عشق در دوران نوجوانی، صرف نظر از درستی یا نادرستی، پختگی یا ناپختگی، واقعی یا غیر واقعی بودن آن، تاثیر شگرفی بر سلامت روانی خانواده ها و فرزندان و سرنوشت آینده هر دو طرف دختر یا پسر بر جای می گذارد که تاثیرات سوء ناشی از آن با توجه به قرار گرفتن نوجوانان در سنین و شرایط بسیار حساس زندگی برخی مواقع جبران ناپذیر خواهد بود. در ادامه بهتر است نگاه مختصری به معنی و مفهوم و انواع سبک های عشق و دلبستگی داشته باشیم.
معنی و مفهوم عشق
ارائه ی تعریف دقیق از عشق کار چندان ساده ای نیست و هر کس با توجه به درجات تجارب خود از روابط و دلبستگی با دیگران می تواند تعریفی شخصی از آن ارائه نماید. افراد در بیان مفهوم عشق از محبت و صمیمیت ساده تا علاقه ی شدید و تا حد ایثار و فدا کاری در برابر معشوق را عنوان می کنند. بعضی روابط عاشقانه در محبت و صمیمیت خلاصه می شود، برخی علاوه بر صمیمیت توام با غریزه ی جنسی و شهوت نیز می باشد و در بعضی روابط علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد.
آنچه مسلم است روابط اجتماعی سالم دختر و پسر مورد نظر ما هیچ یک از عناصر صمیمیت، شهوت و تعهد را در بر ندارد چرا که منظور ما تنها تعامل ساده ی اجتماعی دو انسان از دو جنس مختلف بدون هیچ نوع دلبستگی و عشق می باشد.
انواع و سبک های عشق و دلبستگی
وجود یا عدم وجود سه عنصر صمیمیت، شهوت و تعهد ماهیت روابط صمیمانه و سبک و درجه ی روابط عاشقانه ی بین دو انسان را به شرح زیر مشخص می کند:
1. علاقه مندی: که در آن فقط صمیمیت وجود دارد و با شهوت و تعهد همراه نیست.
2. دلباختگی: همان عاشق شدن در اولین نگاه است. در دلباختگی شهوت وجود دارد ولی این رابطه آن قدر عمیق نمی باشد که در آن تعهد و صمیمیت ایجاد شود.
3. عشق تهی: تعهد بدون صمیمیت و شهوت است. مانند زن و مردی که با هم سازگار نبوده و بنا به عللی حاضر به طلاق هم نیستند و یا نسبت به فرزندان احساس تعهد می کنند.
4. عشق خیالی (رمانتیک): ترکیبی از شهوت و صمیمیت و رابطه ی عمیق بدون تعهد است.
5. عشق ابلهانه (هالیودی): یعنی عشق دیوانه وار شامل تعهد و شهوت بدون شناخت واقعی از یکدیگر.
6. عشق رفاقتی (افلاطونی): صمیمیت و محبت بدون شهوت. این عشق رابطه ی دوستانه ی طولانی مدت است بدون میل جنسی.
7. عشق کامل: رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت، شهوت و تعهد.
عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست. در افسانه های کهن سرزمین ما عشق لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد و غیره هیچ وقت از نوع ناپایدار مورد بحث ما نبوده است (و خدای نا کرده دوستان بحث بنده رو به عنوان دشمنی با عشق تلقی نکنند بلکه بنده روش های برخورد خودم با مشکل مراجعانم را که برای رهایی خود و خانواده شان از معضلات عشق احساسی و زود گذر نوجوانی مراجعه می کنند بازگو می کنم).
متاسفانه در جامعه ما تحقیق در این زمینه ها محدود است و بنده فقط می توانم حدس بزنم که کمتر از 5 درصد عشق های نوجوانان منجر به ازدواج و تشکیل خانواده در جوانی و بزرگسالی می شود. با توجه به سه نمونه ذکر شده در مطلب قبلی تنها چیزی که از این جریان عاید دختر یا پسر نوجوان می شود افت تحصیلی، افسردگی، تغییر مسیر زندگی خود و حتی گاهی خانواده می باشد که می توان با تدابیر مناسب نوجوانان را در گذر سالم از این مرحله بحرانی یاری نمود.
شرایط برخورد با مسئله عشق در دوران نوجوانی
1- اگر این رابطه با آگاهی خانواده طرفین و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صد درصد طرفین و خانواده از ازدواج در آینده، صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد.
2- اگر این رابطه بدون هدفی خاص و اتفاقی و پر کردن اوقات فراغت و همرنگ شدن با سایرین و از روی هوس و میل جنسی و انگیزه های زود گذر شکل گرفته، نتیجه آن قابل پیش بینی است باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود.
3- باید توجه داشت میل و علاقه و روابط دختر و پسر امروزی نوجوانان به صورت یک مشکل رفتاری و عادت نامطلوب در می آید که برای رفع آن باید برنامه ترک عادت تنظیم گردیده و با نظارت یک فرد آگاه به مورد اجرا در آید. (با توجه به اینکه در اکثر موارد مشکل دو طرفه می باشد طرف دیگر حاضر به کنار آمدن با مسئله نمی باشد و چه بسا مشکلات جدی پیش آید)
4- قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله، اعتماد به نفس و اراده کافی نوجوان برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
مرحله اول:
ابتدا صادقانه به این سؤالات در مورد خودتان پاسخ دهید:
1- من خودم در کنترل افکار و رفتار خودم در سن ……….. تا چه حدی توانایی دارم؟
2- اعتماد به نفس من در چه حدی است؟ (توضیح دهید)
3- آیا سرنوشت و آینده من دست خودم هست یا دیگران؟ (توضیح دهید)
4- من برای حل مشکل خودم به حمایت های ………………….. نیاز دارم.
5- اراده من برای تصمیم گیری و اجرای تصمیمات خودم ………………… است.
6- من می توانم – نمی توانم با برنامه ریزی اشتباهات و عقب افتادگی های گذشته ام را جبران نمایم.
7- به نظر من عشق میان دو نفر نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است – نیست ، که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد، الآن عاشق کس دیگری بودم.
8- به نظر من عشق میان دو نفر نتیجه سر نوشت است – نیست.
9- به نظر من عشق میان دو نفر اولین و آخرین تصمیم است – نیست.
10- ضرب المثل قدیمی (ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است ) را قبول دارم – ندارم.
11- این جمله “بزرگترین عشق رسیدن به کمال و همان خداوند است و عشق دنیوی ابزار آن می باشد” را قبول دارم – ندارم.
12- با این جمله “انسان بعد از عقد و ازدواج هم می تواند عاشق همسر و فرزند خود باشد یعنی بعد از ازدواج هم عشق شکل می گیرد” موافقم – مخالفم.
مرحله دوم:
پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید به طور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی می باشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
مرحله سوم:
هرگاه به پاسخ های مثبت سوالات فوق رسیدید کار شما تازه شروع شده است.
1- سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر و ذهن خود تدارک ببینید.
2- تمامی مسیر ها به سمت طرف مقابل را مسدود نموده یا تغییر دهید.
3- دلایل منطقی خود جهت ترک رابطه را به طرف با احترام ذکر کرده و به تدریج رابطه را قطع کنید.
4- مواظب باشید از چاله رها شده و به چاه نیفتید یعنی جای خالی یک رابطه عشقی را با شروع دیگر (به این فکر که این بار مشکلی پیش نمی آید) پر نکنید.
5- ترک این رابطه نیاز به مراقبت بالینی دارد. از یک بزرگتر کمک بگیرید تا به اعمال و رفتارتان کنترل داشته باشد یا چند روز یک بار به یک مشاور گزارش عملکرد بدهید (مانند اکثر مراجعان بنده) و بازخورد و راهنمایی لازم را دریافت نمایید.
6- زود دلسرد و مایوس نشوید. با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
7- این کار با توجه به شدت روابط در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط این که تداوم برنامه حفظ و مراقبت بالینی به همراه داشته باشد.
برای آشنایی بیشتر با عشق در دوران نوجوانی به مقالات زیر مراجعه کنید :
پرسش و پاسخ در باره عشق های نوجوانی