غزل شماره ۲۲۱ حافظ

چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

ور آشتی طلبم با سر عتاب رود

چو ماه نو ره بیچارگان نظاره

زند به گوشه ابرو و در نقاب رود

شب شراب خرابم کند به بیداری

وگر به روز شکایت کنم به خواب رود

طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل

بیفتد آن که در این راه با شتاب رود

گدایی در جانان به سلطنت مفروش

کسی ز سایه این در به آفتاب رود

سواد نامه موی سیاه چون طی شد

بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود

حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر

کلاه داریش اندر سر شراب رود

حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز

خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

تعبیر:

هر تیری که می اندازی به سنگ می خورد و نمی توانی به مراد دلت دست پیدا کنی. گاهی برای تفریح کارهایی می کنی که خیلی زود هم پشیمان می شوی. اصلا” فکر نمی کردی که راه عشق اینقدر سخت باشد. از خدا بخواه تا راه راست را به تو نشان دهد تا بتوانی راحت تر به معشوق برسی.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 195 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *