غزل شماره ۲۴۹ حافظ

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

نکته‌ای روح فزا از دهن دوست بگو

نامه‌ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه‌ای از نفحات نفس یار بیار

به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز

بی غباری که پدید آید از اغیار بیار

گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب

بهر آسایش این دیده خونبار بیار

خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست

خبری از بر آن دلبر عیار بیار

شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن

به اسیران قفس مژده گلزار بیار

کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست

عشوه‌ای زان لب شیرین شکربار بیار

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید

ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

دلق حافظ به چه ارزد به می‌اش رنگین کن

وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار

تعبیر:

اندوه دل و روح شما با خبر خوشی که در راه است برطرف می شود و همه چیز برایتان رنگ و بوی دیگری می گیرد. به کوری چشم حسودان شما به تمام آرزوهایتان خواهید رسید و از قفس غم رهایی پیدا می کنید، چشمتان به جمال یار روشن می شود و کامتان شیرین خواهند شد و این خبر به همگان خواهد رسید.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 477 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *