غزل شماره ۲۵۴ حافظ

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

ای گلبشکر آن که تویی پادشاه حسن

با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور

از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد

ما را غم نگار بود مایه سرور

زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار

ما را شرابخانه قصور است و یار حور

می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی

گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور

حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

تعبیر:

خوشحال باش و غصه و غم را کنار بگذار. تا دوری نکشی به وصال نمی رسی و تا رنج نبینی به خوشی هم نمی رسی، پی دست از عبادت نکش. امیدوار باش که از صبر تو گل حاجت روئیده است. شکایت نکن که در عین ظلمت نور بر تو می تابد.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 12 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *