غزل شماره ۲۶۶ حافظ

دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز

فدای پیرهن چاک ماه رویان باد

هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد

که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی

بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر

به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی

که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت

که در مقام رضا باش و از قضا مگریز

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

تعبیر:

رضایت به رضای خدا باشد. آنچه سرنوشت برایت رقم زده همان می شود. تنها کاری که از دستت برمیاید این است که به درگاه خداوند دعا کنی تا شاید سرنوشت به میل خودت برگردد. همیشه امید داشته باش و به وعده های دروغین و رنگارنگ دیگران توجهی نکن.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 147 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *