غزل شماره ۲۸۴ حافظ

هاتفی از گوشه میخانه دوش

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر

تا می لعل آوردش خون به جوش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند

هر قدر ای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

نکته سربسته چه دانی خموش

گوش من و حلقه گیسوی یار

روی من و خاک در می فروش

رندی حافظ نه گناهیست صعب

با کرم پادشه عیب پوش

داور دین شاه شجاع آن که کرد

روح قدس حلقه امرش به گوش

ای ملک العرش مرادش بده

و از خطر چشم بدش دار گوش

تعبیر:

لطف خداوند شامل حالت شده است. توبه کن تا مژده ی بسیار خوبی به تو بدهند. انتظار و دوری به سر رسیده و به این خاطر دعاهایت می باشد. به نذری که کرده ای عمل کن. در راه خدا انفاق کن تا همیشه از چشم زخم ایمن باشی.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 256 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *