زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست
ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
این نقشها نگر که چه خوش در کدو ببست
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست
مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
تعبیر:
چرا ناامید شده ای هزاران راه چاره وجود دارد. برای رسیدن به آرزویت تلاش کن. مبنای عشق را هوس نگذار چه بسا که شیطان راهبر تو باشد. اگر برای رسیدن به معشوق عاشق نباشی و با جمال ظاهر وصال طلبی جز دردسر عایدت نخواهد شد.
امتیاز به این نوشته