شعر "قایقی خواهم ساخت

شعر پشت دریاها سروده سهراب سپهری  شاعر و نقاش معاصر است . این شعر بیشتر با نام قایقی خواهم ساخت در بین مردم شناخته می شود.

قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق

قهرمانان را بیدار کند /قایق از تور تهی

و دل از آرزوی مروارید

هم چنان خواهم راند

نه به آبی ها دل خواهم بست

نه به دریا – پریانی که سر از آب به در می آرند

و در آن تابش تنهایی ماهی گیران

می فشانند از سر گیسوهاشان

هم چنان خواهم راند

پشت دریاها شهری است

که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

بام ها جای کبوترهایی است

که به فواره ی هوش بشری می نگرند

دست هر کودک ده ساله ی شهر شاخه ی معرفتی است

مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند

که به یک شعله به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس تو را می شنود

و صدای پر مرغان اسطیر می آید در باد

… پشت دریاها شهری است

که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحر خیزان است

شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند

پشت دریاها شهری است

قایقی باید ساخت .

پشت دریاها

«نقد شعر  “پشت دریاها” از سهراب سپهری »

از نظر شکل ظاهری:

قالب شعر : نیمایی ( آزاد )

قافیه : فقط در دو مصراع قافیه به کار رفته است ( راند و خواند )

وزن شعر : فاعِلاتُن

قایقی خواهم ساخت : فاعِلاتُن، فَع لُن = فا –عِu لا-  تُن- / فَع –  لُن-

خواهم انداخت به آب : فاعلاتُن ، فَعَلُن = فا- عِu لا – تُن – / فَ u عَ  u لُن –

دور خواهم شد از این خاک غریب : فاعِلاتُن ، فَعَلاتُن ، فَعَلُن

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق : فاعِلاتُن ، فَعَلاتُن ،فَعَلاتُن ، فَعَلُن

قهرمانان را بیدار کند : فاعِلاتُن ، مَفعولُن = فَعَلاتُن ، فَعَلُن

آن چه در این شعر دریافت می شود این است که سهراب به اوزان قدیم مسلط بود و تمام اختیارات شاعری را به خوبی می دانست به طوری که در این شعر از دو اختیار وزنی بهره جسته است .

1-   فاعِلاتُن به جای فََعَلاتُن در رکن اول شعر

2-   اِبدال : در مصراع پنجم  به جای دو هجای کوتاه یک هجای بلند آورده است . به جای مَفعولُن ، فَعَلاتُن آورده است .

الفاظ  شعر قایقی خواهم ساخت :

در این شعر با یک سری واژگان کلیدی مواجه می شویم همانند : تور ، مروارید ، قایق ، پریان ، پنجره ، تجلی ، کبوتر ، چینه ، مرغان اساطیر ، شعله ، بیشه ی عشق و سه مضمون هماهنگ آب ، خرد و روشنی . زبان شعری سپهری ، زبانی است تصویری ( استعاری ) به این معنی که به جای سخن گفتن ( ادای جملات خبری ) نقاشی می کند و به جای ارجاع و اشاره ی مستقیم ، مجسم می کند . تَشَخُّصِ زبانِ سهراب ، مخصوصاً در تشبیه و اسناد مجازی است .

واژگان ، ترکیبات و نحوِ زبانِ سپهری ، روی هم رفته ساده و درست و فصیح است که در آن لغات عامیانه ، فرنگی و ادبی همه در کنار هم دیده می شود .

نمونه ی لغت فصیح و ادبی : فعل پیشوندی « به در می آرند » و لغت عامیانه : « فواره »

قایق : ابزاری است برای رفتن و با پاروی تلاش حرکت می کند و هر لحظه از خاک و گِلِ وابسته ساز فاصله می گیرد و به سمت و سوی بیکرانگی بیشه ی عشق به پیش می رود و آرامش آبی بیشه ی عشق ، حرکت کنندگان عاشق را نمی آزارد .

آب : مظهر جاودانگی و حیات و مسیر حرکت و همین آب می تواند عامل فنا و بیستی باشد .

چینه : دیواری که در آن سنگ و آجر به کار نرفته و تنها با گِل درست شده باشد . سهراب با این واژه معولاً بر خوردی خاصی دارد و سادگی را با آن معرفی    می نماید .

شاعر با یک نگاه هدفمند به سه مضمون « چینه ، خواب لطیف و شعله » مطلبی را القا می کند که همانا نشان دهنده ی اوصاف و نوع زندگی آدم های شهر آرزوهاست .از دیگر سو « چینه » از مواد مرده است و خود فاقد انجام عمل است . در حالیکه « شعله » تولید حرارت و ایجاد انرژی می کند ، ویرانگر و یا سازنده است و می تواند به صورت نمادهای مختلف در آید .

خواب : برای تجدید حیات است به دیگر سخن می توان گفت انرژی عمل نهفته می شود تا برای جنبشی بهتر مهیا گردد .

پشت دریاها/قایقی خواهم ساخت

شعر قایقی خواهم ساخت  از نظر شکل ذهنی :

شعر پشت دریاها ، تصویری است از مدینه فاضله « آرمان شهر یا اتوپیا » ی سهراب سپهری .

برای تحلیل این شعر باید کلمات و عبارات کلیدی یافت که عبارتند از :

1- ساختن قایق برای گذر از آب زندگی

2- دور شدن از خاک بیگانه آدمیانی که بر محور مسائل مادی زندگی خود را بنا کرده اند

3- برای رفتن نمی توانی از وسائل عبور ساخت دیگران استفاده کنی باید خودت وسیله ی عبور را فراهم کنی

4- در بیشه زارعشق نیاز به قهرمان دارد ، قهرمان بیدار ، عاملی برای بیداری در این جایگاه نیست

5- وسیله ی رفتن فقط برای هدف نجات باشد نه برای گرفتن ماهی و مروارید

6- آب وسیله ی گذر است ، عوامل سرگرم کننده که هنگام بیخودی و احتضار پیش می آید نباید فریبت دهد

7- باید از خودت بگذری به تجلی و اشراق برسی تا بتوانی به شهر هدف یعنی شهر رسالت و انسانیت و شهود برسی

8 – به شهر ساخته ی شعر برو با قایقی از کلمات به شهری وارد شو که از شفافیت و عقل ناب اشراق ساخته شده است .

واژه های تور ، مروارید ، دریا ، پریان و ماهی گیران : مراعات النظیر و تناسب دارند .

قایق : نماد حرکت و پیشرفت و ابزار هجرت و رفتن است .

آب : نماد مسیر حرکت و حیات و جاودانگی است .

خاک : مجاز از سرزمین است .

دل از آرزوی چیزی تهی بودن : کنایه از عدم توجه و دلبستگی و علاقه است .

پنجره : نماد ارتباط است .

فواره ی هوش بشری : اوج تعقل و تفکر انسانی است .

شاعر با خواب لطیف آرایه ی حسامیزی را به وجود آورده است که جملگی بیان کننده ی سلامت و آرامش است .

روشنی : نماد آگاهی و بینش و عرفان است .

شعر پشت دریاها از نظر محتوا و درون مایه :

سهراب به دنبال یافتن مدینه ی فاضله است ، آرمان شهری که همه جایش را عشق فرا گرفته باشد . او در راه رسیدن به آرمان شهر ، تعلقات دنیوی را به سویی می افکند .

در نگاه شسته ی سهراب ، پشت دریاها همان مدینه ی فاضله ای است که در آنجا خیر و خوبی همه چیز را خدایی می کند و از شر شیطانی و شیونِ شادی کُشِ پنجره های بسته خبری نیست . برای گذر و رسیدن به آنجا این شاعرِ تنها گاه از رهگذری می پرسد و نشانش را می جوید .

به یقین می توان گفت سپهری دستگاه منسجم اندیشه ی خویش را به مدد یک سری واژگان کلیدی باز  می کند و خاصیت انعطاف پذیری این واژگان ، گاه تا لانه ی نور امتداد دارد و گاه رشد افقی آن به پشت دریاها می رسد .سهراب بر جذبه های گذر توجهی ندارد فقط می داند ایستایی و توقف انرژی حرکت را از او  می گیرد . او به منزلگه نهایی می اندیشد که پشت دریاهاست که پنجره ی آنجا رو به کمال باز است و بر روی بام های آن پیام آوران نیک بختی و رهایی به گذشته های دور تاریخ و سیر تکوینی آن نگاهی عمیق دارند .

سهراب می گوید : فطرت پاک انسان ، حقایق پر رمز و راز هستی را درمی یابد و انسان های شهر آرمانی من همه ی پدیده ها را هدفمند می نگرند و در این شهر آرزوها ، نغمه های روح نواز ارزش های راستین آفرینش از هر سو شنیده می شود و وجود خاکیِ تو آن را به خوبی احساس می کند .

شاعر در بند پایانی شعر می گوید : در فراسوی این وابستگی ، دیاری وجود دارد که در آنجا انسان های پاک نهاد میدان دیدی به وسعت خورشید دارند و پایان کلامش را نسبت به آغاز ، جدی تر بیان می کند و جمله ی قایقی خواهم ساخت را التزام می بخشد و می گویند :

قایقی باید ساخت و وجه بیان را هم مصدری می کند ؛ یعنی ، قایق باید ساختن ، او همه را برای رسیدن به جامعه ی آرمانی دعوت می کند . توصیف « شهر پشت دریاها » ی سهراب به احتمال قریب به یقین منبعث از روایتی است از امام صادق علیه السلام به این مضمون :

عن ابی عبدالله علیه السلام : قال : اِنّ الله مدینه خََلَف البَحر ، سعتها مسیره اربعین یوماً لِلشمس فیها قوم         لم یعصوا الله قط و لا یعرفون ابلیس .

ترجمه : امام صادق ( ع ) فرمودند : خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند                                      « بحار الانوار جلد 54 ص 333 »

قایقی خواهم ساخت از سهراب سپهری با دکلمه:خسرو شکیبایی

 

5/5 - (1 امتیاز)
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

9 پاسخ

  1. قایقی خواهم ساخت.خواهم انداخت درون اب که تو باعشق جون منو پروردیمنم تورا با عشق جون ستایش کنم خدا

  2. قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب و تو رو هم سوار نخواهم کرد !
    اری این قصه زندگی ماست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها