اگر بپذیریم که انسان از معدود موجودات ابزارساز و توان مندترین آن ها در تخیل و تجسم است، ساخت عروسک، به او جان بخشیدن و با او سخن گفتن، پدیده ای است منحصر به فرد. وقتی میشنویم تاریخچه «بازی» به انسانهای غارنشین برمیگردد این فرضیه که «بازی نیازی است بنیادی برای بشر» در حد غذا و پناهگاه قوت میگیرد. مولوی میگوید: «غذای بشر نان است و اندکی شوربا و الباقی بازی…! »
عروسکی که می شود با آن حرف زد، راز دل گفت، به او خشم گرفت، او را به مبارزه طلبید، او را به زمین کوبید و دوباره در آغوشش کشید، او را زخمی کرد و برایش مرهم گذارد و برایش لالایی خواند، به او غذا داد، لباس پوشانید و به جای پدر، مادر، خواهر، برادر، معلم، دکتر، پلیس، دوست، همسایه و… قرارش داد و در تمامی این احوالات، خاموشی و انفعالش فرصتی است تا حس کنترل و خلق جهانی مطابق با آرزوها ارضا شود، ابزاری بینظیر برای برآورده کردن نیازهای روانی بشر است.
عروسکها عموماً وسیلههایی هستند ارزان، دردسترس، جهانشمول و بینیاز به تکنولوژی یا دانش پیچیده برای بهکارگیری که میتوانند استفادههای متنوعی چون سرگرمی، تبلیغات، تجارت، آموزش، مفهومسازی، فرهنگسازی و درمان اختلالات رفتاری یا بیماریها داشته باشند.
میدانیم که کودکان، تلقینپذیری (Suggestivilitu) بالایی دارند و مرز میان خیال و واقعیت برایشان مبهم و نسبی است و در برابر موجوداتی که با زبانی غیرمستقیم اما مأنوس و خودمانی با آن ها ارتباط برقرار کنند، تأثیرپذیری شگرفی دارند؛ بهخصوص که این ارتباط به رابطه کلامی محدود نشده و آن ها از حرکت، ایما، اشاره و موزیک که سادهترند هم بهره میگیرند.
بنابراین در انتخاب و کاربرد صحیح چنین وسیلهای دقت فراوانی لازم است تا خلاقیت فرزندتان رشد کرده و ذهن و دستهای او را به ساختن و از نوساختن وادارد، نه آن که صرفاً کالایی تجاری و تبلیغ فلان شخصیت کارتونی یا ترویج مصرفگرایی باشد و همان گونه که حس کنجکاوی و رویاپردازی را توسعه میبخشد تعامل دوجانبه میان فرزند دلبندتان و دنیا را گسترش دهد چرا که گاه فاصله میان خودمحوری (Narcissism) بچه ها با جهان واقعی را بازی پر میکند.
گاه فرزندان برای انتقال از وابستگی به مادر (یا Caretaker) به سوی استقلال و خودکفایی متوسل به وسایلی مانند پتو، عروسک یا اسباببازی محبوبشان میشوند و در شرایط ترس و برای آرامش یا به خواب رفتن آن را در آغوش میگیرند که اصطلاحاً آن را (tramsitional object) یا شیء انتقالی مینامند. در انتخاب عروسک باید اندازه، رنگ، جنس، قوام، اجزا و فرم کلی آن متناسب با سن، جنس و شرایط فرزندتان را در نظر بگیرید.
گاه در دنیای بازی یا انیمیشن یا عروسکها قدرتهایی معجزهآسا به شخصیتها داده میشود که آن ها را واقعی میکند.
در «play Therapy» بازی درمانی، استفاده از عروسکها یا (puppet) امکان بیان افکار و احساسات را بدون ترس و مقاومت مهیا میسازد تا فرزندتان بتواند ترسها، علایق و تمایلات خود را وارد صحنه درمان کند و اطلاعات ارزندهای از فرصت روحی خود به درمانگر بدهد یا به کمک «Acting out» او را در فضایی امن و قابل قبول، احساسات و افکارش را به فعل درآورد و گاه با تکرار آن به خود و جهان مسلط شده، ترسها کم رنگ میشود، تنشها کاسته میشود و خشمها بیرونریزی میشود.
از این ویژگی میتوان در درمان مشکلاتی چون «phubia» یا افسردگی یا گنگی انتخابی (selective Mutism) یا اختلاس پس از سانحه (ptsd) بهره گرفت و همچنین برای آموزش مهارتها، درک روابط خانوادگی، بررسی سوءاستفادههای فیزیکی یا جنسی (child a buse، حل مسائل خواهر و برادرها (Sibling rivarly)، رفع عادات غلط، گوشهگیری و انزوا، ارزیابی قدرت کلامی، شناخت مهارتهای یدی، هماهنگی عضلانی (Theoky of mind)، تئوری ذهن (reciprocity)، مقابله با درمانگر، وابستگیها، حرکات تکراری و بسیاری موارد دیگر استفاده کرد.
عروسکها بایستی در عین داشتن جنبه بازی و ظاهری جذاب و مطلوب، مهارتهای یدی و هماهنگی چشم و دست و ذهن را پرورش دهند؛ مهارتهای فردی مانند بیان احساسات، حل مسئله و مدیریت خشم را آموزش دهند؛ ارزشهای اخلاقی مانند صداقت، همکاری، نوع دوستی، امانت داری، مهربانی و… را تقویت کنند و مهارتهای اجتماعی مانند برقراری ارتباط موثر، احقاق حق و آشنایی با نقشهای اجتماعی را معرفی کنند.
یکی از ضروریات زندگی بشری «خوب انتخاب کردن» به کمک تفکر نقادانه (critical thinking) و مهارت تصمیمگیری با استفاده از فرآیند جمعآوری اطلاعات، داشتن گزینههای متعدد و انتخاب بهترین گزینه با در نظر گرفتن معایب و مزایای هر کدام است که در فرصتهایی چون خرید لباس، کتاب، اسباببازی، لوازم التحریر، خوراکی و… نمود مییابد و میتواند به انتخابهای مناسب در دوستیابی، رشته تحصیلی، شغلیابی یا همسریابی منجر میشود.
حتی آموزش چگونگی نگه داری از اسباببازیها و وسایل شخصی یا نحوه مشارکت با سایر افراد در میهمانیها و مدارس و… و همچنین روش برخورد با شکستن، خراب شدن، گم شدن، غیرقابل استفاده شدن آن ها و حتی بخشیدن یا بازیافتشان، بخش مهمی از آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی را در خود نهفته دارد.
دکتر افسانه صحت
منبع: سایت مشاوره و همیاری