اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
یا کاسه کاسه خون جگر در بیاورم
چون شانه دست در سر زلف تو میزنم
کز راز و رمز موی تو سر در بیاورم
من خواب دیدهام که تو از راه میرسی
چیزی نمانده است که پر در بیاورم
من چهارده شب است به این برکه خیرهام
شاید از آب، قرص قمر در بیاورم
در من سرک نمیکشی ای روشنای ناب
خود را مگر به شکل سحر در بیاورم
من شاعر دو چشم توام، قصد کردهام
از چنگ شاه، کیسه زر دربیاورم
ای کاج سالخورده زخمی به من بگو
از پیکرت چقدر تبر در بیاورم؟
شاعر: سعید بیابانکی
امتیاز به این نوشته