آیا همیشه دوست داشتی نویسنده بشی؟ آیا میخواهی قصه و داستانهایی بنویسی که همه خواندنش رو دوست داشته باشند؟ خب، امروز برایت چند داستان جالب و الهامبخش داریم که به تو یاد میدهند چطور نویسنده بشی! این داستانها به تو کمک میکنند تا دنیای نوشتن رو کشف کنی و یاد بگیری چطور با کلمات داستانهای شگفتانگیز بسازی.
-
قصه اول: پرندهای که روی کلمات پرواز کرد
یکی از بهترین راهها برای نویسنده شدن این است که به داستانهای مختلف فکر کنی. داستانهایی که شخصیتهای متفاوت دارند و در دنیای خودشان ماجراهای جالبی میسازند. مثلاً، تصور کن یک پرنده میخواهد پرواز کند اما نمیتواند به جای خاصی پرواز کند. پس به دنبال کلمات میرود و با هر کلمهای که پیدا میکند، بالهایش بزرگتر میشود. این داستان به تو یاد میدهد که هر داستان باید یک ایده خاص داشته باشد که کمکم پیشرفت کند و شخصیتها با هر اتفاق جدید، تغییر کنند. (پیشنهاد میکنیم مقاله معرفی کتاب قصه های من و بابام مطالعه نمایید).
-
قصه دوم: پسرک و دفتر جادویی
در این داستان، یک پسر کوچک یک دفتر جادویی پیدا میکند که هر چیزی که در آن بنویسد، واقعی میشود! این قصه به تو نشان میدهد که برای نویسنده شدن باید به تخیل و خلاقیت خود اهمیت بدهی. هیچ چیزی در نوشتن اشتباه نیست؛ هرچه بیشتر از تخیلت استفاده کنی، داستانهایت جالبتر میشوند. پس هر روز کمی بنویس و داستانهای عجیب و غریب بساز!
-
قصه سوم: دخترک و کلمات گمشده
یک دخترک از کلماتی که فراموش کرده بود، یک دنیای بزرگ میسازد. این قصه به تو یاد میدهد که نوشتن یعنی استفاده از کلمات به بهترین شکل ممکن. هر کلمهای میتواند دنیای جدیدی بسازد، بنابراین مهم است که کلمات رو درست و با دقت انتخاب کنی. هیچ وقت از کلمات ساده خسته نشو، چون هر کلمه میتواند داستانی بزرگ بسازد!
-
قصه چهارم: شهر داستانها
در این داستان، یک شهر بزرگ وجود دارد که پر از داستانهای مختلف است. هر خانه در این شهر، یک داستان متفاوت را روایت میکند و هر خیابان پر از شخصیتهای جالب است. این داستان به تو نشان میدهد که نویسنده شدن یعنی داشتن قدرت ساختن دنیای خودت. تو میتوانی هر داستانی بسازی، از ماجراهای حماسی گرفته تا قصههای ساده و بامزه.
-
قصه پنجم: دستهای نویسنده
در این داستان، یک نویسنده کوچک یاد میگیرد که نوشتن فقط کار دست نیست، بلکه ذهن و قلب هم باید درگیر باشند. داستانها از قلب نویسنده بیرون میآیند. این داستان به تو کمک میکند تا بفهمی نوشتن یعنی اینکه خودت هم بخشی از داستان باشی. احساسات و تجربیات خودت را به کلمات تبدیل کن و قصههای خودت را بساز.
نتیجهگیری
داستانهای جالب و الهامبخش به تو کمک میکنند تا راه نویسنده شدن را کشف کنی. (پیشنهاد میکنیم این ویدئو را مشاهده نمایید) و حالا که با این قصهها آشنا شدی، میدانی که نویسنده شدن یعنی استفاده از تخیل، کلمات و احساسات خودت برای ساختن دنیای جدید. پس قلمت را بردار، کاغذی بیاور و داستانهای خودت را شروع کن!
یادت باشه، هر نویسندهای روزی تازه شروع کرده و تو هم میتوانی با کمی تمرین و تلاش، نویسندهی بزرگی بشوی!