بعضی از کتابها با اسمشان توجه آدم را جلب میکنند. بعد ته دلم آدم قلقلک میرود که سراغشان برود و بداند داخل صفحات آن چه خبر است. وقتی کتاب «مادربزرگ سوپ می پزد » را میان کتابهای قفسه کتابفروشی دیدم توجهم جلب شد. از خودم پرسیدم این کتاب درباره چیست؟ درباره آشپزیکردن یک مادربزرگ؟
پس چطور میتوانست «برنده جایزه بهترین کتاب به انتخاب نوجوانان ویرجینا» شده باشد؟ پس ماجرا به همین سادگیها نیست. تعداد کم صفحات آن هم وسوسهکننده بود. با خودم فکر کردم خواندن این کتاب، زمان زیادی از من نمیگیرد. برای همین انتخابش کردم.
فرصتی برای سوپ پختن و حرف زدن
پدر و مادر رزی سرکار هستند و رزی در خانه تنهاست. حالا مادربزرگ به خانه آنها آمده تا هم رزی تنها نباشد و هم باهم سوپ درست کنند. آنها در زمان پختن سوپ، حسابی فرصت دارند تا با هم صحبت کنند.رزی از دست بیلی، دوست صمیمیاش عصبانی است. او تمام ماجراهایی را که در مدرسه اتفاق افتاده است برای مادربزرگ تعریف میکند.
رزی تمام تلاشش را کرده بود و در یک سال اخیر، خط بریل یاد گرفته بود. تا بتواند مثل بیلی، که نابیناست کتاب بخواند. اینطوری به او نشان بدهد چقدر دوستش دارد. اما بیلی از دست او عصبانی شده بود. از طرف دیگر سر و کله یک دختر تازه وارد به مدرسه و محلهشان باز شده بود و حضورش، رابطه رزی و بیلی را تحت الشعاع قرار داده بود
سرنوشتی مشابه مادربزرگ و رزی
مادربزرگ همانطور که با کمک رزی سوپ را میپزد از نوجوانی خودش میگوید؛ و اینکه دقیقا همین اتفاقها برای او افتاده است. او هم مثل رزی از دست دوستش عصبانی شده بود و با همهچیز غیرمنطقی برخورد کرده بود اما بعد متوجه شده بود باید چه کار کند.
سرنوشت مادربزرگ و رزی شبیه به هم است. رزی خوشحال است که میتواند از تجربه مادربزرگ استفاده کند تا بهترین رفتار و عکسالعمل را نسبت به دختر تازه وارد، بیلی و رابطهشان داشته باشد. همچنین متوجه میشود فقط او نیست که با مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
«مادربزرگ سوپ می پزد » کتابی دربارهی دوستیها، حسادتها، غمها و امیدها است. «شارون کریچ» نویسنده این کتاب با روایت همزمان ماجرای دوستی رزی و بیلی از یک سو و ماجرای دوستی مادربزرگ و دوست دوران نوجوانیاش، پاردو از سوی دیگر، به ما میگوید در موقعیتهایی که رابطههای دوستیمان دچار تزلزل میشود باید چه کار کنیم تا اوضاع رو به راه شود.
در این کتاب ۱۱۴ صفحهای، صمیمیت دلنشینی در جریان است. بوی سوپ داغ و سبزیجات پیچیده است و امید به بهترشدن اوضاع، مثل نوری که لحظه به لحظه بیشتر میشود، همهجا را روشن کرده است.کتاب «مادربزرگ سوپ می پزد » را «پروین علیپور» ترجمه کرده و انتشارات «کتاب ونوشه» به چاپ رسانده است.
یاسمن رضائیان