وقتی که برادرم در سال ۱۹۸۵ به دنیا آمد، مادرم برای ما دو عروسک خرس تدی همسان گرفت. خرس سمت چپ برای ۳۰ سال گذشته از آنِ برادرم بوده و خرس سمت راست نیز به همین مدت در داخل جعبه اش باقی مانده است.
ساختمانی در نیویورک قبل و بعد از شستشو با فشار آب
دوران زندگی سکه یک پنی
چراغ برق خیابانی که در طی سال ها پوسترهایی روی آن چسبانده شده است.
آسیب شدید ناشی از نور آفتاب که در طی ۲۸ سال رانندگی به طرف چپ صورت این مرد وارد آمده است.
جای پاهای یک راهب که بیش از ۲۰ سال در یک نقطه دعا خوانده است.
دلار نقره ای که از سال ۱۹۵۲ در جیب پدربزرگم بوده است.
کف یک بانک که در طول سال ها ایستادن مشتریان فرو رفته است.
پله های مرمر فرو رفته برج پیزا
والدینم قالیچه کف اتاق را برای اولین بار بعد از ۱۶ سال برداشتند.
طراحی سایت: ثانیه
